آن مرد رفت؛ ولی سلیمانیها دارد این مرز و بوم... مردی شهید شد که رهبرم تاب نیاورد و بغضش را در نماز شکست. اما، خون بهای او فعلا یک سیلی بود به خاطیانِ شهادتش...
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، کیانوش بدنکی؛ * اکنون در حال نگارش مطلبی هستم که ملتِ عزیزمان عزادار است. تازه، یک هفته از شهادت سرادرِ دلها و یارانش گذشته است، ولی مجددا داغدار شدیم. داغدار قریب به ۱۴۰ نفر از هم وطنانمان هستیم.
سرداری از میان ما رفت و آسمانی شد که دستم میلرزد عنوان شهید را برایش به کار برم چرا که هنوز باورِ شهادتش برایم سخت و جانکاه است. در میان بچههای دبستانی که راه میرفتم؛ یک پسر بچه بود که گریان و پریشان حال بود. پرسیدم عمو جان چه شده؛ گفت که: «الان درک میکنم زمانی را که میگفتند: وقتی که ما میخوابیم؛ آقا پلیسه بیداره، به چه معناست!»
آن مرد رفت؛ ولی سلیمانیها دارد این مرز و بوم... مردی شهید شد که رهبرم تاب نیاورد و بغصش را در نماز شکست. اما، خون بهای او فعلا یک سیلی بود به خاطیانِ شهادتش. فعلا، ۱۵ موشک آنها را کافی است تا بعد...
اما امروز، کشورم داغدار غمِ عزیزانی است. عزیزانی که میان آنها جوانان نخبه هم یافت میشود. فارغ التحصیلانی که روزگاری به مانند من سر میز و نیمکت مینشستند و تا قبل از شهادتشان آرزوها داشتند. اما چه باید کرد که تقدیر همین بوده است.
ساعت ۷ صبح بود که بیانیه نیروهای مسلح منتشر شد و متحیر شدم که چرا اینطور شد؟ مگر نیروهای اعزامی اوکراینی و کانادایی همراه با گروه ایرانی جعبه سیاه هواپیما را بررسی نکرده بودند و نتیجه آن را نقص فنی هواپیما اعلام نکردند؟ پس چرا ورق برگشت؟
برخی از عزیزان میگویند؛ مگر زدن هواپیما کارِ خودشان نبود؟ پس چرا همان روز اول اعلام نکردند؟ واقعیت؛ این هم برای من سوالی شده بود که به دنبال پاسخ آن بودم...
ساعت ۲:۳۰ بعد از ظهر بود که سردار حاجی زاده برروی آنتن آمد. سردار؛ آمده بود تا موضوع را تشریح کند و با کمال فروتنی گفت که گردن بنده از مو باریکتر است و هر مجازاتی باشد؛ بنده آن را پذیرا هستم.
سرداری که همیشه و همه زمان جانِ خود را در طبق اخلاص گذاشته و آن را برای دفاع از مردم در کف دست داشته؛ فضا را دوقطبی نکرد! لبخند نزد، که همان لبخندش نمکی باشد بر زخم مردم! آبرویش را در میدان گذاشت و قصور نیروهای تحت امرش را پذیرفت! قصورش را به گردن دیگری نینداخت! از مسلک امیرالمومنین تبعیت کرد و راستی و صراحت را پیشه کرد. توریه و دروغ را در دستور کارش قرار نداد!
ولی سردار مشکوک بود و حدس میزد که هواپیما رو خودمان زده باشیم؛ چرا که به او خبر داده بودند در آن ساعت هدفی مورد اصابت قرار گرفت، ولی ماهیت کار خیلی واضح نبود تا تحقیقات نهایی شد.
اگر بخواهیم بپذیریم که این کار، یک خطای انسانی بوده باید به این هم فکر کنیم که خود را به جای فردی بگذاریم باید تصمیم میگرفت! یک هواپیما به حریم تو تعرض کرده که ممکن است تعمدِ خلبان یا کابینه بوده باشد یا رادار هواپیما حک شده باشد! درست است که آن فردی که پشت رادار بوده و میباست ارتباط میگرفت؛ ارتباط گرفته است، ولی خطوط مشغول بوده! چرا؟ الله اعلم؛ شاید دستی در کار بوده است... به هر حال، خود را لحظهای جای فردِ پشت رادار قرار دهیم در حالی که فقط و فقط ۲ ثانیه فرصت داریم؛ چه میکردیم؟
وقتی که صحبتهای آقای حاجی زاده تمام شد؛ عجیب سوالی ذهنم را مشغول و آن این بود «مگر کشور در حالت آماده باش نظامی نبوده؛ پس چرا جلوی این چنین پروازها گرفته نشد؟ آیا اطلاع رسانی صورت نگرفته یا چه؟» همین سوال را خبرنگار حاضر پرسید و سردار پاسخ داد که: «ما اطلاع داده بودیم، ولی به مابقی سازمانها باید نهادی دیگر اطلاع میداد!» هنوز مانده ام آن نهادی که باید اطلاع میداد که بوده است؟ دست چه شخص یا اشخاصی در میان است؟ سردار با فداکاری تمامی هزینهها رو به جان میخرد و میگوید قصور از ما بوده، ولی...
به زعم نگارنده در این بین نقش نفوذ پر رنگتر از هر روز دیگری است به گونهای که در همان لحظه پرتاب موشک تلفن همراهی در حال فیلم برداری است و فیلم را دقیق و از زاویهای مطلوب فیلم برداری میکند! مگر این امر اتفاقی امکان پذیر است؟! مگر میشود این شخص فیلم بردار با کسی هماهنگ نبوده باشد؟! زمانی که این فیلم از شبکه اینترنشنال پخش میشود؛ گذرا به منبع آن که نریمان غریب است اشاره میکند! نریمان غریب همان وطن فروشی است که با شبکههای من و تو و اینترنشنال همکاری داشته! همان شخصی است که باعث شد اپلیکیشن iOS برای ایرانیها از کار بیفتد! پیدا کنید پرتقال فروش و وطن پرست را ....
باید یادآور شوم که هیبت نظامی و منطقهای را که داریم مدیون حاجی زاده ها، طهرانی مقدمها و سلیمانیها هستیم. نکند که آنها را بی خود و بی جهت بفروشیم...
این را هم باید قبول کرد که در این امر ضعف رسانهای وجود داشته و باید رفع گردد که انشا الله بزرگان رسانهای ما متذکر شوند.
حواسمان هم باشد، خود را شیفته B.B.C ندانیم و با یک، دو دو تا چهارتای ساده، خوب را از بد میتوان تشخیص داد.
کیانوش بدنکی-فعال دانشجویی استان خوزستان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.