رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین گفت: در حالی که چین سالانه بیش از ۲۲۰۰ میلیارد دلار کالا وارد میکند سهم ایران از این بازار عظیم تنها ۱۳ میلیارد دلار یعنی نیم درصد است که عمدهی آن هم نفت و مواد خام است.
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، شرایط تحریمی سختیهای خود را دارد، تجارت دراین شرایط در پیچ و خم تحریمهای بانکی و بی میلی شرکتهای بزرگ به تجارت با ایران فشارهای مضاعفی به صادر کننده وارد میکند، اما مساله این است که آیا تحریم دست و پای ما را در موضوع مهم تجارت و رقابت با دنیا در امر صادرات بسته است یا اینکه سیاست گذاریها و برنامه ریزی دولتهای نفتی مانع از تحقق سیاست گذاری به نفع تولید و صنعتی در قد و اندازه جهانی شده است. مجید رضا حریری؛ رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین در این گفتگوضمن اشاره به تبادلات تجاری ایران و چین به چند سوال درباره چرایی دور ماندن از بازارهای صادراتی جهان پاسخ داده است.
آمارهای گمرک نشاندهنده تراز تجاری مثبت ایران نسبت به چین است دلیل این مساله چیست؟ آیا نشان از موفقیت دارد؟
ایران و چین در سال ۲۰۱۹ نزدیک به ۲۳ میلیارد دلار مبادله تجاری داشته اند که ۵/۹ میلیارد دلارسهم صادرات چین به ایران و مابقی صادرات ایران به چین بوده است. این رقم نشان دهنده تراز مثبت تجاری ایران با چین است، بیش از سی سال تراز تجاری ایران با چین مثبت بوده است، تنها دو سال تراز تجاری ایران نسبت به چین با افت یکی دو درصدی مواجه شد. نفت و گاز عمده محصولات صادراتی ایران به چین است و این موضوع دلیل افزایش تراز تجاری ما نسبت به چین است.
سهم ایران از صادرات غیر نفتی به چین چقدر است و چگونه میتوان میزان صادرات کالای ایرانی را به چین و سایر بازارهای دنیا افزایش داد؟
مهمترین شرط عبور از بسیاری معضلات و مشکلات اقتصادی خودباوری است. اگر دولت، تولیدکنندگان و صادرکنندگان ایرانی به این باور برسند که با جدایی از خام فروشی و ارتقای کیفیت کالا میتوانند در جهان تجارت اثر گذار باشند از بسیاری چالشها عبور میکنیم. عمده صادرات ما به چین مواد خام است و عمده صادرات غیرنفتی ما به عراق و افغانستان میرود. اگر به این باور برسیم که میتوانیم کالای قابل رقابت در بازار جهانی تولید و صادر کنیم، چین بازاری است که بیش از ۲۲۰۰ میلیارد دلار در سال کالا وارد میکند، از این حجم سنگین کالایی که به چین وارد میشود ایران سهم ۱۳ میلیارد دلاری فروش کالا به چین را دارد، یعنی نیم درصد از نیاز چین به واردات کالا، در حالی که اندازه اقتصاد، امکانات و استعداد ما اگر به باور عمومی و برنامهریزی برسد بیشتر از این عدد است، حداقل در بازار چین قابلیت ارتقای دو برابری خواهیم داشت.
چین بزرگترین مشتری نفتی ما در ۲۰ سال اخیر بوده است، علاوه بر نفت ما میتوانیم کالاهای مختلفی به این کشور صادر کنیم مشروط به اینکه قادر به رقابت با سایر تولیدکنندگان دنیا باشیم، شاید کسی چندین سال پیش باور نمیکرد که ایران روزی به چین فرش ماشینی صادر کند، در حال حاضر صادرات متعددی از جمله فرش ماشینی، فرش دستبافت، صنایع دستی، زعفران، خشکبار، گلاب، شیرینی و شکلات و آب میوه به چین داریم، برنامه ریزی صحیح امکان صادرات پوشاک، کیف و کفش را نیز به چین فراهم میکند.
به هر حال آمریکا تا جای ممکن مانع تجارت ما با چین میشود، از سوی دیگر به خوبی میدانیم حتی اگر تحریمهای آمریکا نبود ما کشور صادر کننده کالا نیستیم، اگر از عراق و افغانستان بگذریم، کالایی به بقیه دنیا صادر نمیکنیم، آمار صادراتی گمرکی ما نشان میدهد بخش بزرگی از صادرات ما نفتی، پتروشیمی و مواد خام معدنی است بنابراین صادرات غیرنفتی به شکل اخص نداریم و بی توجهی به صادرات کالای غیر نفتی ما را در عرصههای تجاری جهان محدود کرده است. ما بلد نشده ایم کالایی برای مصرف کنندگان جهانی و ایرانی تولید کنیم که به سایر کالاهای جهان برتری داشته باشد و مصرف کننده خرید کالای ایرانی را به دلیل قیمت و کیفیت مطلوب به سایر کالاها ترجیح دهد.
آیا تحریمهای آمریکا توانسته مانعی در برابر تجارت ایران و چین باشد؟ رویکرد دولت و شرکتهای تجاری چینی به این موضوع چیست؟
تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران را از دو منظر باید مورد توجه قرار داد، اینکه دولت چین تا چه اندازه تحریمهای یکجانبه آمریکا را علیه ایران اعمال میکند و اینکه شرکتهای تجاری چینی در شرایط تحریمی تا چه اندازه حاضر به تجارت و تعامل اقتصادی با ایران هستند؟ مسوولین چینی اعم از رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و وزیر امور بازرگانی و سخنگوی امور خارجه و سفیر چین در تهران در یک سال و نیم گذشته مکرر بر به رسمیت نشناختن تحریمهای آمریکا تاکید کرده اند و از آن به عنوان بی عدالتی یاد کرده اند، اما این اتفاق که آیا تحریمها در رابطه تجاری ما با چین اثر میگذارد یا نه حتما اثر گذاراست چرا که شرکتهای چینی که باید به ما کالا بفروشند یا از ما کالا بخرند عموما شرکتهای بزرگ بینالمللی هستند که منافع خود را در تجارت با آمریکا میدانند تا ایران، منفعت یک شرکت در نگاه داشتن مشتری بزرگی، چون آمریکاست درنتیجه شرکتهای چینی بنا به مصالح خود به دلائل مختلفی، چون داشتن مشتری خوب آمریکایی یا سهامداری آمریکاییها در شرکتهای چینی و خرید و فروش سهامشان در بورس آمریکا قادر یا مایل به همکاری تجاری با ایران نیستند. برخی از شرکتهای چینی هم به بهانه عدم پیوستن ایران به کارگروه ویژه اقدام مالی (افای تی اف) با عنوان اینکه ایران در مظان اتهام پولشویی قرار دارد با ایران همکاری نمیکنند، لذا عدم رغبت شرکتهای چینی به تجارت با ایران ارتباطی به موضع رسمی دولت چین ندارد. مثلا ارتباط دیپلماتیک ما با کانادا قطع است و هر دو کشور سفارتخانهای درخاک یکدیگر ندارند، اما ایران و کانادا مبادلات تجاری دارند، پس میل شرکتهای خارجی به تجارت با ایران متفاوت از موضع گیری رسمی دولتهاست.
تحریمهای بانکی تا چه اندازه بر تجارت ایران با چین و سایر کشورها تاثیر منفی گذاشته است؟
تحریم بانکی را از دو منظر میتوان مورد بررسی قرار داد. جرائم در نظر گرفته شده از سوی آمریکا برای همکاری با بانکهای ایرانی به قدری سنگین است که بانکها را از همکاری با نظام بانکی ایران به وحشت انداخته است. متاسفانه روابط بانکی دنیا تحت نظر آمریکاست و آمریکاییها سهامداران بزرگ بانکی دنیا به شمار میروند، از سوی دیگر نپیوستن جمهوری اسلامی ایران به دلائل مورد نظر خود به افای تی اف روابط بانکی ما را با دنیا سخت کرده است و آمریکا ما را در لیست کشورهای پر خطر قرارداده است. قرار گرفتن در لیست کشورهای پرخطر به منزله عدم همکاری بانکها با سیستم بانکی کشور است چرا که تبعات معامله با بانکهای ایرانی آنها را در مظان اتهام به پولشویی یا همکاری با تروریستها قرار میدهد. متاسفانه تاثیرات این مساله در تجارت ایران با همه کشورها محسوس است، لذا تحریمهای آمریکا در کنار فشارهای گروه ناظر اقدام مالی یا افای تی اف امکان همکاری شبکه بانکی جهانی را از ایران سلب کرده است.