چند روزی بیشتر از سفر ترامپ به هند نگذشته بود که قتل عامهای پی در پی مسلمین در قلب این سرزمین به راه افتاد. قتل عام در پاسخ به اعتراض وارد و به جایی که نسبت به قانون بی منطق و دارای تعبیض نوظهور به راه افتاده بود.
*گوشه و کنار نشریات، راضیه غلامی: چند روزی بیشتر از سفر ترامپ به هند نگذشته بود که قتل عامهای پی در پی مسلمین در قلب این سرزمین به راه افتاد. قتل عام در پاسخ به اعتراض وارد و به جایی که نسبت به قانون بی منطق و دارای تعبیض نوظهور به راه افتاده بود.
قانون نوظهور این گونه بیان میکند که به شش اجتماع قومی مذهبی (اعم از هندو، سیک، بودایی، آیین جین، پارسیها و مسیحیانی) که پیش از سال ۵۱۰۲ از کشورهای مسلمان پاکستان، بنگلادش و افغانستان گریخته و به هند آمده اند، حق شهروندی اعطا میشود؛ همه به جز مسلمانان! که این خود نقضی آشکار بر قانون سکولار هند و چیزی که همیشه در مدح این کشور هزار رنگ شنیده ایم؛ یعنی تعدد و آزادی ادیان است.
ولی حالا میبینیم که انگار هندوهای افراطی که به کمک ید توانای نخست وزیر تازه منصوب شده در قله قدرت قرار دارند، حتی دیگر اجازه زندگی را هم به مسلمانان ساکن هند نمیدهند ...
اعتراض آنها کوتاه بود؛ چرا همیشه فقط مسمان ها؟ ولی پاسخ به آن سنگین و ادامه دار بود، پاسخی که با به خون کشیده شدن خیابانهای دهلی نو داده شد.
داستان ساده بود وقتی همه جهان در کابوس کرونا دست و پا میزدند یک گوشهای از این دنیا که خیلی هم به ما دور نیست یک مادر و فرزند نوزادش زنده به گور شدن یک جوان بدون آنکه بداند چرا زیر مشت و لگد گرفته شد، یک خانواده وقتی در خانه شان نشسته بودن به آتش کشیده شدن و بسیار اتفاقهای غیرانسانی دیگر که فقط خدا شاهدشان بود و بس ...
خدایی که در قرآن اش میگوید: «و ما لکم لاتقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل من لدنک نصیرا؛ چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شده اند، پیکار نمیکنید؟ همان افراد (ستمدیده ای) که میگویند: خدایا! ما را از این شهر که اهل آن ستمگرند، بیرون ببر و برای ما از طرف خود سرپرست قرار ده و برای ما از طرف خود یار و یاوری تعیین فرما»
و بارها و بارها ما را به دفاع از مظلوم فرا خوانده؛ ولی ما چه کردیم در برابر این جنایت غیر از اینکه از ترس کرونا درون خانه هایمان مخفی شدیم و برای یک عدد ماسک همدیگر را زیر پا میگذاریم؟!
شاید هم قصور از ما نیست ... شاید قصور از آن پسربچه گریان هندی است که پوستی سفید و چشمان رنگی ندارد. شاید قصور از آن جوانی است که به جای به مسجد رفتن و سر تعبد در مقابل یگانه معبود فرود آوردن در مقابل گاوها تعظیم نکرده است. شاید هم تقصیر تاریخ است ... آری تقصیر تاریخ است که همچنان این ظلم به مظلوم را تکرار میکند. شاید تقصیر ما نیست ... ما فقط کم مقصریم ... به اندازه دیدن و دم نزدن. لابه لای شلوغیهای جام جهانی قدس را فتح کنند تا به خودمان بیاییم این بار در هجمه جهانی کرونا منتظر چه فاجعهای هستیم؟! چه فاجعهای بزرگتر از نسل کشی خواهران و برادران دینی مان؟! انگار عادت کرده ایم به نوشدارو بودن بعد از مرگ سهراب عادت کرده ایم به داستان تکراری ظالم و مظلوم عادت کرده ایم به این همه جنایت و شاید هم عادت کرده ایم به ندیدن. میدانی به قول عزیزی ما تا به حال برای اعتقادات مان حتی یک چک هم نخورده ایم، اما حالا در همین زمان و در همین زمین افرادی به شیوههای قرون وسطی کشته میشوند و جهان سراسر در سکوتی کر کننده فرو رفته است. انگار که مردم جهان هم برای خرج احساسات انسان دوستان شان تعیض قائل میشوند ...!
نسل شیعه طعم ظلم را خوب چشیده است نگذاریم بار دیگر مظلوم غم هایش را در چاه بگرید.