گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو- عباس یزدانی؛ در این روزهای کرونایی که سربازان سلامت حسابی مشغول کار و انجام تکلیف خود هستند ، سربازان (به قول خودشان فرماندهان) عرصه اقتصاد هم دستوری (نه هرچند جدید ) از جانب فرمانده کل به آنها رسیده و ما هم به امید ایجاد حرکت و تحرک در اقتصاد کشور نظاره گر هستیم و فعلا بیشتر از نوشتن کاری از دستمان بر نمی آید [1]. رویه هر ساله مقام معظم رهبری بوده و هست که ابتدای سال جدید شعاری برای سال انتخاب میکنند که غالبا مخاطب آن هم مسئولین بوده اند و انتظار میرود پایان هر ساله از کارهایی که در این راستا انجام داده اند مورد سئوال واقع شوند، به هر صورت امسال هم شعار سال از جنس معیشت و اقتصاد بوده و همچنان تمرکز بر تولید و جهش بخشیدن به آن از اولویت ها می باشد و این خود نشان از اهمیت و "تأثیر شگرفی است که اقتصاد میتواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد.[2]"
مکتب مقاومت
در همین حین که در دوران بی (ضد )خدایی غرب مدرن به سر میبردیم شعاعی از انوار الهی بر زمین مقدس ایران تابید و انقلابی اسلامی نظم معمول جهانی را بهم زد ، حال این جریان مخالف که در رودخانه که به دریای آرامش متصل نمیشد جاری ایست ، مسیری تازه پیدا کرده و با قدرت به حرکت خود ادامه میدهد تا به ساحل آرامش بخش هستی برسد و برساند ، در این مسیر دشمنی دشمنان از ابتدای خلقت انسان بوده و در هر عصری شیاطین جن وانس بروزی داشته اند در دورانی هم که ما به سر میبریم ظهوری دارد با شیوه های خاص این دوران از قبیل قطع ارتباطات اقتصادی کشور با کشورهای دیگر (تحریم)و... از همین روست بر ما صبر در مسیر و استقامت تا رسیدن و رساندن به ساحل سعادت حقیقی
مکتب مقاومت راه جدید بود که زیر سایه اسلام بر ایران عزیز باز شد و در حقانیت این مکتب همین بس که حاج قاسم شاگرد و تربیت شده آن بوده است و خود را مفتخر به سربازی در آن میداند تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل
اقتصاد مقاومتی
هر چند که این راه بر ما باز شده است و در عرصه های مختلف به ما اصالت و کارایی خود را نشان داده اما عملکرد مردان تدبیر در حوزه اقتصاد باعث شده شاهد رویش و حرکت کمی در این زمینه باشیم.
مقاومت که آن را مکتب میدانیم به دنبال رسیدن به برنامه زندگی برای بشریت است از اقتصاد و رزم و سیاست گرفته تا پزشکی و درمان و... که امروزه شاهد آن هستیم . همین مکتب است که حاج قاسم ساز است و در جبهه رزم نظامی حیرت جهان را برمی انگیزد در عین حال همین مکتب برنامه جامعه پردازی هم دارد که درآن به دنبال تعالی فرهنگ و اقتصاد و سبک زندگی جامعه است هرگاه در اقتصاد کشور (دقیقا همان چیزی که شمای خواننده آنرا با تمام وجود حس میکنیم تصمیم گرفتیم خودمان را قوی کنیم و جوشش از خودمان باشد وچرخ معیشتمان را خودمان با تلاش (و نفت و ارث و میراث ) بچرخانیم که دیگر با نعره امثال ترامپی نلرزیم و به هم نخوریم دنبال اقتصادی مقاوم هستیم ، اینجاست که تولید مهم و مسئله هر ساله! میشود والا گر بخواهیم مثل برخی ممالک فخیمه اسلامی نفت بفروشیم و رفاه بخریم که دیگر تولید و جهش تولید مسئله نیست و میتوانی راحت زیر کولر گازی دراز بکشی...
تولید ستون فقرات اقتصاد مقاوم
از آنجا که مکتب مقاومت یا به طور عام تر شریعت اسلام ناب خود را مکتبی واقع گرا ومنطبق بر خلقت الهی میداند به در برنامه ریزی به آموزه های دینی خود توسل بسیار میجوید، اهمیتی که خلق ارزش افزوده در مکتب اسلام دارد همان ظهوری است که تولید در اقتصاد مقاومتی دارد ، تولید نخ تسبیح یا به تعبیری ستون فقرات نظام اقتصادی است که مناسبات حول تقویت آن چیده می شود، در اینجا تولید حکم موتور را دارد و تا نچرخد چرخ اقتصاد نخواهد چرخید(البته با نفت تا چند متری میتوان آنرا هل داد !)
دو صد گفته به از نیم کردار نیست
در اینجا میخواهیم گله کنیم از کسانی که مسئول (تکلیف بر عهده آنها بوده و مورد سئوال هستند) این امر بودند و به ظاهر نتوانستند حاج قاسم درونشان را در عرصه مسئولیت خود به ظهور برسانند و منشا اثر شوند ، مدت طولانی ایست که اقتصاد مقاوم و امن برای جامعه و جلوگیری از آسیب دیدن آن از جانب ولی جامعه مطرح میشود و سالهاست نقشه دشمن را خوانده اند اینکه میگویم طولانی یعنی به اندازه ای که به لحاظ اقتصادی بتوان تحول ایجاد کرد و ریل حرکت اقتصادی جامعه را تغییر داد[3] اما جز حرف ، سخنرانی ، جلسه و حتی ستاد فرماندهی! که نه میداند کالکش چیست و نه توان حرکت دارد چیزی ندیدیم به هر حال از آنجا که نباید بر گذشته افسوس خورد و افسوس بدون عمل جز یاس سودی ندارد ادامه نمی دهیم اما در درس گیری از تجارب و عملکرد گذشته باید نقشه راه ما در آینده باشد و اگر میخواهیم تحول ایجاد کنیم به جای بازی با عنوان جلسه ومصوبات و ستاد، باید کار جهادی کنیم ...
معنی جهش تولید
جهش تولید بمعنی ادامه همان مسیری که طی میشده نیست ،شروع شده و راه افتادیم الان وقت پرواز است ، حداقل به اندازه ده برابر سرعت فعلی باید حرکت کنیم و لذا ادامه دادن روی همان جاده قبلی ممکن نیست.
لوازم از شعار تا عمل
تفکر آقایان سر کار این است که با دلار نفتی که به ما ارث رسیده می توان در داخل توسعه ایجاد کرد[4] اما نمیدانند که فروش دارایی ما را به جز مفت خوری و تنبل کردن انسان (جامعه ) عادت نمی دهد ، راه حلی که مکتب مقاومت به ما ارائه میدهد اجازه دادن و فراهم کردن زمنیه برای شکوفایی استعداد انسان ها و حرکت با موتور جامعه است ، در این دیدگاه نقش بسزایی برای دولت در فراهم کردن زمین بازی باید قائل باشیم و رویکرد های حداقلی به دولت به نظر سالهاست قدیمی و آزموده شده است.
اگر در مرحله اول این توهم که از دارایی و ارث ومیراث (نفتی و سایر دارایی ها) میتوان به جهش در تولید رسید کنار گذاشته شود و تحولی در فکر و ایده ما به رشد و تولید درون زا اتفاق افتاد و سپس عزم و اراده اصلاحی (که سخت اما شیرین است) را داشتیم، لازم است با توجه به آنچه هستیم،داریم و باید باشیم زمینه را برای ساختن و چیدن ساختار و نهاده ها آماده کنیم تا بازیگران تولید(تولید کننده(صاحبان ایده،سرمایه گذار،کارگر)،مصرف کننده، بانک، دولت،دانشگاه، صاحبان سرمایه(که همین مردمان کشور هستند ) به شیوه بهینه بازی کنند و مطابق منفعت خود تصمیم بگیرند.
اینکه در این زمین بازی دولت و حکومت ها چه وظیفه ای دارند به نگاه ما بستگی دارد در نگاه برنامه ریزی متمرکز دولت و حکومت مرکزی اهداف را تعیین و ابلاغ میکند اما در رویکرد هدایتگرانه در کنار مردم نقش هادی و کامل کردن اطلاعات را دارد و در انگیزه آنها اعمال قدرت نمیکند ، تصمیم نهایی اجبارانه نیست بلکه آگاهانه و مطابق منطق خود بازیگران است.
اگر به دنبال تحقق واقعی جهش تولید هستیم باید در ساختار و نهاد ها بازبینی کنیم،بازیگران را مشخص کنیم و حتی برخی را کنار بگذاریم و بگویم تو به درد جهش تولید نمیخوری ،منطق بازی آنهایی که باید باشند را بشناسیم و زمین بازی تولید را بازطراحی کنیم طوری که منافع هر گروه را عادلانه ! تامین نمی آید ، رانت زا و فساد آفرین نباشد، در جهت تحقق اهداف باشد و ایران به پیش برد.
از دولت مقتدر که بواسطه خود مردم و به عنوان نماینده قدرت مردم است انتظار میرود به دنبال تامین صلاح جامعه باشد و منفعت خود و نزدیکان را کنار گذاشته تا بتواند به اصلاحات ساختاری تن دهد و در میان مدت و بلند مدت اثر آن ملموس گردد والا با دوپینگ پولی و نفتی کاری پیش نمی رود و همین آش است و همین کاسه...[5]
ان شاالله سعی میکنیم در گزارشی جداگانه نقش دولت و حکمرانی مطلوبی که برای جهش تولید لازم است را بررسی نمائیم. به امید رویش حاج قاسم های اقتصاد و تحقق اقتصادی مقاوم و امن که شایسته ملت مقتدر و آزادی خواه ایران باشد.
[1] حدود 10 سالی است که بر دستیابی به اقتصادی امن و مقاوم از سوی مقام معظم رهبری تاکید میشود به عنوان مثال در تاریخ 19/7/1391 بیاناتی مشابه شعار امسال مشاهده میکنیم:
اساس قضیه، امروز عبارت است از تولید ملی. علاج اصلی و بنیانی، عبارت است از تولید ملی؛ همانی که ما در شعار سال عرض کردیم: تولید ملی، کار و سرمایهی ایرانی. گرانی را این از بین میبرد، تولید را این افزایش میدهد، اشتغال را این به وجود میآورد، بیکاری را این از بین میبرد، سرمایههای ملی را به کار میاندازد، روحیهی استغناء ملت ایران را تقویت میکند. مسئولین کشور در سطوح مختلف باید هرچه میتوانند، به مسئلهی تولید ملی توجه کنند. البته خطاب ما در درجهی اول به مسئولین درجهی یک است در سطوح بالای کشوری؛ چه در مجلس، چه در دولت؛ لیکن سطوح بعدی، سطوح پائینی، سطوح استانی، همه باید توجه کنند
[2] بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی
[3] اولین تاکیدات ایشان از همان زمان رهبری ایشان شروع ودر اوایل دهه 90 با ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی به بیشترین مقدار رسیده است
[4] سخنرانی جناب نوبخت در جهت تحقق شعار سال 99: دكتر محمدباقر نوبخت در دومين جلسه ستاد برنامهريزي و راهبري جهش توليد گفت :در حال حاضر حدود ۲۰۰ هزار ميليارد تومان معادل ۱۸ تا ۲۰ ميليارد دلار ! منابع بالفعل براي تحقق سياست جهش توليد وجود دارد.
[5]به نظر برای اصلاح اقتصادی باید با کارگزاران حکوکت شبیه نادر شاه برخورد کرد :)
می گویند که در زمان نادرشاه، یکی از مسئولین به مردم بسیار ظلم میکرده و خراج اضافی از آنها مطالبه میکرده است مردم از این سختگیری به ستوه آمدند و نمایندهای را نزد نادرشاه فرستادند تا شکایت از فرد متخلف را به او برساند ، نادر پیغامی را برای آن مسئول میفرستد و از او میخواهد که این ظلم را کنار بگذارد؛ اما او گوشش به این حرفها بدهکار نبود و همچنان به ستم مردم ادامه میداد. این خبر که به گوش نادر رسید، چون دوست نداشت که از فرمان او سرپیچی بشود و اینکه میخواست برای دیگران درس عبرتی بسازد، دستور داد تا همه مردم و مسئولین جمع شوند. سپس مسئول خاطی را دستور داد تا دستگیر و او را قطعه قطعه کنند و از او آشی تهیه کنند بعد به همه یک کاسه آش داد و گفت: از این به بعد هر فردی ظلمی کند و بیش از خراجی که باید مطالبه کند، آش همین آش است و کاسه همین کاسه...
یک مقداری غلط نگارش داره ، ای کاش یه ویرایشی انجام میدادید ...