در نبود سرمایهگذاری طبیعی است که اشتغالزایی صورت نمیگیرد و مشکلاتی به اقتصاد کشور تحمیل می شود که جبران تبعات آن بسیار سخت و هزینهبر است.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، سالهاست اقتصاد ایران با معضل مزمنی بنام بیکاری دو رقمی مواجه است و به رغم تمام تلاشها هنوز امکان غلبه بر این معضل فراهم نشده است.این درشرایطی است که نزدیک یک دهه است که اقتصاد ایران با رشدهای منفی پی در پی مواجه بوده و عملا امکان اشتغال زایی از ناحیه رشد اقتصادی حاصل نشده است.در گفتگو با دکتر قدرت الله امام وردی استاد اقتصاددانشگاه به بررسی این مساله پرداخته ایم.
پایه واساس اشتغال بر چه ستون یا کدام ستون ها استوار می شود؟
پایه و ستون ایجاد اشتغال در هر اقتصادی براساس اولویت بندی های مهمی دنبال می شود که یکی از مهمترین آنها سرمایه گذاری در تولید و ایجاد ظرفیت در اقتصاد کشور است. هیچ رئیس جمهوری براساس وعده و وعید و برای جمع آوری رای نمی تواند شغل ایجاد کند، چرا که آنچه به طرفداران و رای دهندگان گفته می شود درشرایطی که بسترهای اشتغالزایی از قبل مهیا نشده است وعده های بی پایه و اساس و سرابی است که برای جمع کردن رای به مردم داده می شود، لذا دیگر مردم نباید فریب چنین شعاری را بخورند و این گونه شعارها نباید مبنا قرار بگیرد، بلکه ایجاد اشتغال در کشور باید براساس واقعیت های موجود در اقتصاد مورد قضاوت و ارزیابی قرار بگیرد که آیا می توانیم اشتغالزایی کنیم یا خیر؟
آیا عدم ایجاد اشتغال تنها در حوزه اقتصادی تبعاتی به جامعه تحمیل می کند یا دامنه این پیامدها گسترده تر از بخش اقتصاد است؟
واقعیت قضیه این است که دو مقوله مهم اشتغال و تولید در اقتصاد ایران در دهه ۹۰ که با رشد اقتصاد ی صفردرصدی مواجه شده ، یعنی به عبارتی رشد اقتصادی ما تقریبا صفر بوده است، یا به عبارت دیگر در طی ده سال گذشته هیچ گونه ارزش افزوده و تولیدی در اقتصاد نداشتیم، در نبود سرمایه گذاری طبیعی است که اشتغالزایی صورت نمی گیرد و مشکلاتی به اقتصاد کشور تحمیل می شود که جبران تبعات آن بسیار سخت و هزینه هاست، تبعاتی که دامنه آن را نباید تنها به مسائل اقتصادی بلکه به محورهای اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی گسترش داد. هر چند روسای جمهور می آیند و می روند و در نهایت وعده و وعیدهایی می دهند، اما بهتر است با آنها بی رودربایستی و بدون ملاحظه صحبت کنیم.
یعنی چه؟ چه صحبتی با روسای جمهور آن هم بی ملاحظه باید داشته باشیم؟
گفتن این سخن به مسوولین که اگر برای ایجاد اشتغال در کشور کاری نمی کنید، حداقل اشتغال موجود را از بین نبرید. مثلا برخلاف اینکه آقای روحانی بر موضوع ایجاد اشتغال و راه اندازی کسب و کارها تاکید بسیاری کرد، اما در این دو دولت با محدود سازی و امنیتی کردن فضای مجازی و اینترنت کار را برای مردم به شدت سخت کرده است. تا پیش از محدود سازی ها وضعیت اشتغال و اقتصاد به سمتی رفت که اشتغال زنان و جوانان در بستر IT و فضای مجازی شکل گرفته یا عمدتا در این فضا فعالیت های خدماتی ، استارت آپ های کوچک و برخی فعالیت ها در فضای اینترنت انجام می شد، این مساله موجب شده نرخ مشارکت اقشار مختلف جامعه مخصوصا زنان در اقتصاد افزایش پیدا بیابد، اما متاسفانه با شیوع بیماری کرونا از پیش از نوروز سال جاری باز هم دولت آقای روحانی تمایلی برای کاهش محدودیت ها ایجاد نکرد تا این فضا را برای تعاملات تجاری و اقتصادی مردم باز کند، در حالی که در همین مدت با بیماری کرونا تمام دنیا به اشکال مختلف به سمت استفاده هر چه بیشتراز بستر فضای مجازی رفت اما اینجا برعکس شد، به گونه ای که شبکه های مجازی محدود شد. در این فضا بسیاری از کسب و کارهایی که به صورت اینترنتی بود شغل خود را از دست دادند.
برای ایجاد اشتغال اگر به دنبال یک راه میان بر باشیم چه راهی ما را به این دستاورد زودتر نزدیک می کند؟
تنها راه میان بر برای هر اقتصادی و از جمله اقتصاد ما برای ایجاد اشتغال، راه اندازی و حمایت هر چه بیشتر و بهتر از تولید است. تا زمانی که کارخانه ها راه نیفتند، تا فضای کسب و کار بهبود نیابد و بسترها و زمینه های کاری در جامعه برای حمایت از تولید مهیا نشود طبیعی است که هیچ اتفاقی نمی افتد. حمایت از تولید باید به دور از هر گونه سیاسی بازی باشد. منابع مالی و نقدینگی جامعه با سیاستهای درست و مشوق های خوب باید به سمت تولید هدایت شود. مزیت های تولیدی کشور به خوبی شناسایی شود. از تولیدی حمایت شود که برای اقتصاد توجیه داشته باشد. بخش مهمی از بودجه دولت باید در حمایت از تولید باید به کار گرفته شود، دولت باید از شرکت های کوچک و متوسطی که هسته اصلی اقتصاد را تشکیل می دهند به اشکال مختلف حمایت کند، در واردات و استفاده از تکنولوژی های برتر، استفاده از مواد اولیه و استفاده از چارچوب و مقررات و قوانینی که آسان سازی تولید را با اعطای تسهیلات دنبال کند، حمایت های گوناگونی باید صورت داده شود تا نتیجه این فرآیند ایجاد اشتغال باشد، ضمن اینکه یادمان باشد بدون سرمایه گذاری در تولید عملا اشتغالی ایجاد نمی شود، لذا در شرایطی غیر از این هر چه از ایجاد اشتغال گفته شود سرکار گذاشتن مردم است تا ایجاد اشتغال، بنابراین با وعده و عید شغلی برای مردم ایجاد نمی شود تا اقتصاد مقاومتی به درستی عملیاتی نشود.
به نوعی می توان گفت سیاست بر اقتصاد و توسعه تولید ترجیح داده شده است؟
دقیقا همین طور است. ببینید از نمایندگان مجلس در ادوار مختلف تا دولتی ها سفرهای خارجی دارند، درباره تولید و سرمایه گذاری در عرصه اقتصاد مطالعه هم می کنند، در سفر های خارجی خود به صورت عینی با دستاوردهای تولید ، رشد و شکوفایی اقتصاد کشورهای صنعتی رو به رو می شوند و از نزدیک عواید آن را بر زندگی و رفاه مردم می بینند، پس نمی توان گفت نسبت به این مسائل آگاه نیستند، ضمن اینکه مقام معظم رهبری هم دائم این موضوعات را از دولت و نمایندگان و مجموعه مسوولین مطالبه می کنند. اما آنچه باعث می شود گشایش واقعی در اقتصاد ایران صورت نگیرد منافع سیاسی و حزب و جناح بازی هایی است که تمامی ندارد. این دسته از مسوولین دغدغه مسائل اقتصادی ندارند، لذا منافع این حزب و این جناح بر منافع ملی ارجحیت دارد.قطعا مسوولین اگر درباره مشکلات اقتصادی و تبعات آن چیزی نمی دانند یا نمی خواهند بدانند یا می دانند و خود را به راه دیگری می زنند، حتما باید درباره تاب آوری اقتصادی مردم و پیامدهای آن کمی مطالعه کنند، چرا که زمانی برای تاب آوری مردم نمی توان اعلام کرد. ضمن اینکه مسوولین اصلا نگران از دست رفتن تاب آوری مردم نیستند یا اصلا چنین چیزی را پیش بینی نمی کنند، چرا که سیر از گرسنه خبر ندارد! یا به این موضوع اعتقادی ندارند یا اصلا برایشان مهم نیست مردم تاب آوری خود را در برابر گرانی ها از دست بدهند، حتی اگر مردم از سطل زباله ها غذا بخورند یا به قول نماینده مجلس مجبور به خوردن نان خشک شوند! این مسوولین گمان می کنند با این عبارت که حفظ نظام مهم است به نظام خدمت می کنند؛ در حالی که حفظ نظام وابسته به میزان اعتماد و مشارکت مردم در امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و وابستگی به عملکرد مسوولان نظام دارد. شاید به عده ای بربخورد اگر بگوییم حفظ نظام برای برخی از مسوولین تنها به معنای حفظ میز و منافع خودشان است، نه حفظ نظامی که برای خدمت به محرومان و مستضعفان به پیروزی رسید.