استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس گفت:سیاست تشویقی برای واردات و صادرات بدون ارز یا سرمایه گذاری در داخل، زمانی موثر است که افق و چشم انداز روشنی در آینده تجارت جهانی وجود داشته باشد.
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، موضوع واردات به ازای صادرات و مباحثی از این دست که کالا بدهیم و کالا بگیریم به دلیل تحریمهای نفتی و بانکی از سوی کارشناسان و مسوولین مطرح شده است، اما مسوولین به اشکال مختلف تحلیلهای خاصی از چگونگی این نوع تجارت و صادرات و واردات ارائه میدهند که در برخی موارد بین آنها اختلافاتی و ابهاماتی به وجود میآید. حسن حیدری؛ اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در رابطه با این موضوع که به هر حال تکلیف صادرات در برابر واردات و تامین نیازهای کشور چه میشود توضیحات و تحلیلهایی به ما ارائه داده است که در ادامه میخوانیم.
صادرات و واردات در شرایط تحریمی بسیار مهم است، اما تامین ارز هم موضوع مهمی است که گویا بین وزارت صمت و بانک مرکزی در خصوص این مساله اختلافاتی وجود دارد ممکن است در این زمینه توضیح دهید که علت چیست؟ بحثی که بین بانک مرکزی در مورد صادرات کالا به ازای واردات مطرح شده است، بانک مرکزی نسبت به موضوع ارز متقاضی و واردات در برابر صادرات ناخشنود است موضوعی نیست که امسال عنوان شده باشد چرا که این بحث از دو سه سال پیش حتی قبل از تحریمهای اخیر مطرح بود. بنده معتقدم بانک مرکزی از جهاتی درست میگوید و حق با بانک مرکزی است. بانک مرکزی بر این موضوع تاکید دارد که ارزی که با آن صادرات میخواهد انجام شود باید مشخص گردد که چه صادراتی انجام شده و ارز آن به کجا صادر میشود و در ازای آن چه کالایی وارد میشود، این حساسیت درباره روند وارداتی هم وجود دارد. به هر حال در شرایط تحریم بانکی و عدم استفاده از سوئیفت محدودیتهای جدی در نقل و انتقالات ارزی و پولی داریم، اما این مساله از نیاز ما به صادرات و واردات کم نکرده و نیاز هشتاد میلیون نفر و تولید کشور به واردات کالاهای اساسی، مواد اولیه و قطعات و ماشین آلات پابرجاست. برخی کشورها هم نیازمند واردات ما هستند، اما تحریمها محدودیتهای مختلفی ایجاد کرده است، بنابراین ما نیازمند واردات کالا هستیم، ضمن اینکه باید صادرات هم بهتر از قبل داشته باشیم؛ بنابراین هیچ فردی درباره این موضوع شک و تردیدی ندارد، اما بانک مرکزی بر این نکته تاکید دارد که وقتی به اسم صادرات و واردات ارزی از درون کشور خریده میشود صرف چه چیزی میشود؟ بانک مرکزی دراین باره مردد است که واقعا ارز صرف چه میشود. بانک مرکزی نگران افزایش تقاضا برای ارز متقاضی است به این معنا که تقاضا برای اسکناس ارز متقاضی بالا برود و در محدویتهای کنونی، بازار ارز از کنترل بانک مرکزی خارج شود. به هر حال بانک مرکزی حق دارد چرا که در محدویت منابع ارزی باید احتیاط کند و حتما ملاحظاتی داشته باشد.
چه مسائل و پیامدهایی در این موضوع مخاطره آمیز است؟ ببینید در این شرایط این احتمال وجود دارد که برخی به بهانه صادرات کالایی را از کشور خارج کنند، اما در کشور هدف به جای واردات برای ایران سرمایه گذاری کنند. متاسفانه دیده شده برخی صادرات میکنند تا به نوعی سرمایهها را خارج کنند و تمایلی برای بازگرداندن سرمایهها به داخل ندارند. بیم این موضوع هست که دلار ۳۰ هزار تومانی که به آن طرف منتقل شده ارزشش از ۳۰ هزار تومان بیشتر باشد، یعنی صادر کننده حواله را گرانتر از این قیمت بفروشد و در کشور دیگری سرمایه گذاری کند، مثلا کالایی به ترکیه صادر کند، زمین یا ملکی در ترکیه خریداری کند، بنابراین ممکن است با خرید چند میلیون دلار ارز به اسم صادرات منابع ارزی خرج مسایل دیگری شود.
اما دیدگاه وزارت صمت با بانک مرکزی فرق دارد وزارت صمت چه دلایلی برای این موضوع دارد؟ به هر حال وزارت صمت هم دلایل خود را دارد. وزارت صنعت هم به دنبال تامین مواد اولیه و قطعات مورد نیاز کارخانه هاست تا مثل مشکل کمبود روغن و پوشک دچار چنین کمبودهایی نشویم. هم بانک مرکزی و هم وزارت صمت هر کدام از نگاه خودشان موضوع را ارزیابی میکنند، در حالی که قبل از هر چیزی باید بین نهادهای مربوطه هماهنگی صورت بگیرد، برای مسالهای به این مهمی که هم به منایع ارزی کشور و هم به مساله مهم صادرات و واردات مرتبط است فکری اساسی شود. مثلا برای صادرات و واردات بهترین راهکار این است که ارز از بازار داخلی تامین نشود، بلکه صادرات در برابر واردات به صورت تهاتر کالا به کالا انجام شود. در این شرایط کشور با کمبودهایی جدی مواجه است که در موضوع صادرات در برابر واردات حتما باید کالاهای اساسی، خوراکی و دارو وارد شود، کالای لوکس و تزئینی وارد نشود ضمن اینکه واردات مواد اولیه کارخانهها و مواد واسطهای برای تولید بسیار مهم است و باید وارد چرخه تولید شود.
برای صادرات و واردات بیشتر یعنی تامین نیازهای اساسی کشور ابزارهای تشویقی راهگشا خواهد بود؟ متاسفانه عدم چشم انداز دقیق اقتصادی باعث خروج سرمایهها از کشور و بی تفاوتی و بی توجهی به سرمایه گذاری در کشور شده است. وقتی تاجر و سرمایه گذار چشم انداز درستی از آینده اقتصاد کشور ندارد حالا این سرمایه دار یا تاجر است یا کارآفرین، مجبور است در این فضای اقتصادی سرمایه اش را از کشور خارج کند. سیاستها و ابزارهای تشویقی خوب است، اما زمانی به کار میآید که زمان دقیق و مشخصی به تاجر داده شود. وقتی ما در جنگ اقتصادی و تحریم هستیم و سایه تحریم بر سر ما افتاده است و کلیت اقتصاد را تحت تاثیر قرار داده شرایط برای تجارت محدودتر شده است، سیاست تشویقی در این شرایط خیلی جوابگو نیست. دامنه اثر گذاری محدودی دارد و، چون چشم انداز اقتصادی و مدت زمان تحریم مشخص نیست، اینکه مشخص نیست اصلا توافقی صورت میگیرد تحریم تمام میشود یا خیر، همهی این موارد افق پیش روی تاجر و سرمایه گذار را تیره و تار میکند یعنی به بخش خصوصی این پیام داده میشود که فعلا وضعیت مشخص نیست و، چون سرمایه گذاران نمیدانند این وضعیت ١ سال یا ۱۰ سال دیگر طول میکشد وضعیت متفاوت میشود و تصمیمگیری برای ماندن و سرمایه گذاری در ایران سخت میشود. اگر سرمایه گذاران و کار آفرینان مثلا مطمئن باشند که یکی دو سال آینده محدودیتهای تجاری بین المللی برداشته میشود قطعا در ایران میمانند تا کسب و کار خود را حفظ کنند، چون میدانند وضعیت موقتی است و وضعیت بهتر میشود و برای رسیدن به آن زمان صبر میکنند اینجا سیاست تشویقی خوب است، اما اگر چشم انداز مشخص نباشد محدودیتها بیشتر میشود و سرمایه گذار و تاجر اصولأ با هر ابزار تشویقی مایل به ماندن و سرمایه گذاری و کار تجاری در کشور نیست.