در روزهای ریزش برخی از بازارگردانها فعال شدند و صف فروشها را جمع کردند و ۱۰ درصد بالاتر فروختند، البته بازارگردان هم در این شرایط تقصیری ندارد.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، این روزها که انتخابات آمریکا به پایان رسیده و هیجانات سیاسی ناشی از انتخابات که بر روی اقتصاد ما هم بی تاثیر نبود موجب ریزش بازارهای مختلف از جمله بازار سرمایه شد، اما به زعم بسیاری از کارشناسان بورس ایران با دست کاریهای دولت در ماههای اخیر قبل از درگیر شدن با هر گونه توهم آمدن جو بایدن ریزشهایی را تجربه کرد. یا دست کم بخش اعظمی از بی ثباتی و رشد عجیب و ریزش سنگین بعد از آن به گفته کارشناسان اقتصادی و خبرگان بازار سرمایه ناشی از تصمیم گیریهای پشت پرده دولت بود. ریزشها و افتهای بازار و دست کاریهایی که موجب شده تا حقیقیهای مال باخته دست به سوی نهادهای نظارتی از جمله قوه قضاییه دراز کنند و خواهان پیگیری آن چه باشند که بر سر آنها آمده است. پرویز جلیلی کامجو؛ کارشناس مسائل اقتصادی و بازار سرمایه با ما از اینکه ورود قوه قضاییه به داستان بازار سرمایه خوب است یا نه و چرا نوسانات بازار این همه فراز و فرود را تجربه کرد گفتگو کرده است.
به نظر میرسد قوه قضاییه با کمک ابزاری مانند تشکیل دادگاه ویژه بورس برای تسریع روند پروندههای بورسی برای دادخواهی از مالباختگان بورس و کشف فسادها یا تخلفات احتمالی ورود کند از نظر شما حضور قوه قضاییه تایید چقدرلازم است؟ نکته اول اینکه امنیتی شدن فضای بازار عموماً منجر به کاهش ریسک سرمایهگذاری در آن بازار نمیشود، لذا در این موضوع شکی وجود ندارد، چرا که سرمایه گذار ناخواسته کمی احتیاط میکند. به عبارت دیگر امنیتی شدن بورس به سرمایه گذاران و بازار هشدار میدهد که فسادی که در حد شایعه بود با ورود قوه قضائیه در حال اثبات شدن است. وقتی قوه قضائیه وارد بورس میشود نشان میدهد مدارک و مستنداتی در دست دارد که به بازار سرمایه ورود کرده است، یعنی اگر تاکنون فکر میکردیم شاید در بازار فسادی وجود داشته باشد، اما با ورود قوه قضاییه مطمئن میشویم که حتما فساد وجود دارد. هر چند کهای کاش موضوع به اینجا ختم میشد، اما واقعیت این است که فساد در بازار به حدی گسترده و عمیق شده که آرزو میکردمای کاش قوه قضائیه زودتر به بازار ورود میکرد، اگر قوه قضائیه زودتر وارد بازار شده بود دادگاه یا شعبهای ویژه جرائم اقتصادی را مختص بازار سرمایه قرار میداد و کارشناسان خبرهای برای رصد و بررسی بازار میگماشت که گزارش کار از مردم و از سرمایه داران و سرمایهگذاران و کارگزاران دریافت کنند و موضوعات را بررسی کنند، مسلما بازار به وضعیت کنونی نمیرسید و شاید اتفاقاتی که برای بازار افتاده رخ نمیداد.
نظر شما در خصوص عملکرد سازمان بورس چیست؟ این سازمان تا کنون در ریزشهای بازار و عدم حمایت از حقیقیها نقش داشته است؟ ببینید شاید نتوانم به این سوال روشن جواب بدهم چرا که فضا را برای نقد و تحلیل تنگ کرده اند. روزهای گذشته از سازمان فرابورس با من تماسی گرفته شد مبنی بر اینکه به دلیل داشتن کانال تلگرامی در حال جمع آوری مستنداتی برای شکایت از شما هستیم! بنده نمیدانستم به عنوان استاد دانشگاه داشتن یک کانال تحلیلی و تحلیل بازار جرمی است که برای آن پرونده تشکیل میدهند! ضمن اینکه به من گفتند به زودی کد شما را میبندیم و دادگاهی خواهید شد...! خوشبختانه به این دلیل که چیزی برای پنهان کردن نداریم، فقط یک کانال تلگرام است که اگر جرم است ما را دعوت میکنند، دادگاه تفهیم جرم میکند و متوجه اشتباه میشوم، اما قبل از هر چیزی باید جرم تعریف و تفهیم شود، اما به نظر میرسد سازمان به شدت به انتقاد و تحلیل حساس شده و حتما واکنش نشان میدهد. اما این مساله از اهمیت موضوع کاهش نمیدهد چرا که سازمان بورس و اوراق بهادار باید پاسخگو باشد که چرا از ابزارهایی که در دست داشت وقتی شاخص روی ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد بود استفاده نکرد؟ سازمان بورس باید پاسخ دهد که چرا قوانین حقوق مالکیت رعایت نشده؟ سادهترین سوال طبق کدام قانون شستا دو ماه بسته شده، به این دلیل که دخالتهای سلیقهای اعمال میشود؟ چرا بسیاری از سهمها با اینکه حجم منفی سنگین میخورند، باطل میشوند؟ چرا مثبت صد محرکه را باطل کردید؟ دفعه اول، اما مثبت صد خساپا، خودرو و خگستر رو باطل نکردید؟ دلایل این کارها چیست؟ قیمت گذاریهای شرکتهای عرضه اولیه چرا اینگونه است؟
وقتی شایعهای در بازار میپیچد روسای بازار حتما باید به آن واکنش نشان دهند. به عبارت دیگر سادهترین سوالی که میتوان پرسید این است که چرا کارگزاریهای بزرگ شش ماه است که اعتبار نمیدهند؟ مگر نگفتید ۲۰ درصد پرتفو باید اعتبار داده شود چرا کارگزاریهای بزرگ اعتبار نمیدهند و هیچ کس با آنها مقابله نمیکند؟ یا رنجهای مثبت و منفی که کشیده میشود، والان به صورت گلهای کدهای حقیقیها را میبندند به این دلیل که در این مسیر اردر نامناسب و فیک میگذارند، مگر حقوقیهای اردرو فیک نمیگذارند؟ که حتماً میگذارند! اینها مسائلی است که قاعدتا باید پاسخگوی آنها باشند. هر چند که سؤال برای پرسیدن زیاد است که چرا چند ماه پیش از ۲۰ نماد بازار حمایت کردید؟ قائم مقام بورس در تلویزیون گفت ما از فردا روزی ده هزار میلیارد تومان از بازار حمایت میکنیم، اسم ۲۰ نماد را هم روی وایت برد نوشت که از آن به عنوان حمایت وایت بردی نام میبریم! چرا اسم ۲۰ نمادی که توسط شورای اعضا و جلسه مطرح شده بدین شکل منتشر شد؟ طبق کدام قانون از این ۲۰ نماد حمایت میکنید؟ با دلیل و مدرک و سند ثابت میشود که اگر ۱۰ هزار، ۱۰ هزار میلیارد تومانهایی که در مرداد و شهریور صرف حمایت از سهمهای بزرگ شد صرف حمایت از سهمهای کوچک میشد این اتفاق برای بازار نمیافتاد! طبق کدام قانون خساپا، شستا، شبنا را بعد از ظهر میبردید و صبح میآوردید به این بهانه که سامانه هنگ میکند، خب بازار را تعطیل میکردید سهمهای بزرگ را صبح نگه میداشتید، صد تا سهم کوچک را میبردید، اینها همگی بی دلیل نبود؛ کسانی که چنین تصمیمی گرفته اند باید جواب ضرر و زیان مردم را بدهند. بنده از یک کارگزاری درخواست وجه دادم درخواست وجه بنده ۴۸ ساعت بعد پاسخ داده شد خب از این عملکرد به کجا باید شکایت کنیم؟ چرا هیچ کس پاسخگوی سهامدار نیست؟ باید پاسخ بدهند که چرا از ابزارهای خود نتوانسته اند استفاده کنند. این سوالها مشخص کننده نوع مدیریت بازار است.
بازارگردانی در بورس چقدر مهم است و چرا در شرایط روبه بالای بازار که اوضاع مناسب هم بود اقدامی در این باره صورت نگرفت؟ بازارگردانی به آن شکلی که بتواند این حجم از فروشها را کنترل کند عملکرد قابل قبولی نداشته است. در روزهای ریزش برخی از بازارگردانها فعال شدند و صف فروشها را جمع کردند و ۱۰ درصد بالاتر فروختند، البته بازارگردان هم در این شرایط تقصیری ندارد چرا که بازارگردان به منبع لایزال وصل نیست که تمام صف فروش را جمع کند، ریشه مشکلات بازار به دلیل نبود بازارگردان در شاخص ۱ و ۲۰۰ نیست، در حالی که سازمان بورس باید روی ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد بازار گردان تعریف میکرد. بازارگردانها باید در روزهای مثبت اردیبهشت، خرداد و تیر سرمایه کسب میکردند تا در روزهای فروش صفها را جمع کنند، بنابراین باید آن روزها سود میکرند که اینجا بتوانند ضرر کنند! تا به نوعی سود و ضرر با هم سر به سر شود، در شاخص ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد سهامدار خودرو، خساپا، مثبت صد خوردند کجا بودند؟ چرا آن موقع بازار، بازارگردان نداشت؟ چرا زمانی که خودرو، خساپا مثبت صد خوردند ۴ میلیارد خساپا صف خرید بود. حقوقی میلیارد میفروختی یا اصلا کل صف را عرضه میکردی، چرا هیچ نفروختی تا خودرو ۷۵۰ تومن شود آنجا بفروشی؟ آنجا باید بازارگردان میبود. یعنی ابزار بازارگردان که زیر دست بازار بود باید از آن به موقع استفاده میشد نه اینکه الان که بازار توقف کرده چرا که الان کسی نمیتواند مانع فشارهای فروش شود. به دلیل غلبه ترس بر بازار و کاهش اعتماد سهامداران و اینکه فعالان بازار دقیقا میدانند که برای بازار چه اتفاقی افتاده و اجازه جان گرفتن به بازار نمیدهند، کسی که صندوق نقد دارد میگوید به جای اینکه خودرو را ۳۰۰ تومان بخرم ۲۰۰ تومان میخرم بازار که ظرفیت صف فروش شدن را دارد بگذار بازار یک ماه بیشتر صف فروش داشته باشد؛ تقریبا از اول تیر در نمادهای کوچک صف فروش داریم، یعنی ۵ ماه است که نمادهای کوچک صف فروش است داروییها بیش از یک سال است وضعیت خوبی ندارند. متاسفانه بازار گردان دیر به بازار آمد و اینکه خود بازارگردان نوسان گیری میکند، چون چارهای ندارد.