
کد خبر:۸۹۶۹۱۵
یادداشت|
ترکیه، اسیر «خلأ هویتی» و «تذبذب استراتژیکی»
ترکیه سالها تلاش کرد تا خود را اروپایی معرفی کند و هویت خود را یک کشور اروپایی قرار داد، اما آنها هر چقدر تلاش کردند، با سد محکم کشورهای اصلی اتحادیه اروپا مواجه شدند و اجازه ورود ترکیه به اتحادیه اروپا را ندادند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، محمدعلی رنجبر مدیر مؤسسه مطالعات راهبردی جهان تمدن رسالت، استاد حوزه و دانشگاه و کارشناس روابط بین الملل طی یادداشتی با عنوان «ترکیه، اسیر «خلأ هویتی» و «تذبذب استراتژیکی»» نوشت:
۱- ترکیه سالها تلاش کرد تا خود را اروپایی معرفی کند و هویت خود را یک کشور اروپایی قرار داد، اما آنها هر چقدر تلاش کردند، با سد محکم کشورهای اصلی اتحادیه اروپا مواجه شدند و اجازه ورود ترکیه به اتحادیه اروپا را ندادند.
این اصرار افراطی از سوی غربگرایان ترکیه و عدم توفیق شان، منجر به اقبال مردم به نئو عثمانی هایی، چون اردوغان شد و او جهت دهی هویتی ترکیه را نگاه به شرق و آسیایی شدن، تغییر داد.
۲-، اما اردوغان با دو مانع بزرگ مواجه بود، یکی مخالفت و ممانعت غرب گرایان اروپا محور که هنوز سودای اروپا را در سر داشتند و دوم پس زدن اهداف هویتی ترکیه از سوی دولتها و مخصوصا ملتهای منطقه
لذا اردوغان مجبور بود به هر دو طرف باج دهد تا بتواند خودش را تثبیت کرده و بلکه بتواند به یک جهت دهی هویتی مشخصی دست یابد. نتیجه این باج دادنها هم مشخص بود!، ارائه تصویری مذبذب از رهبری که میخواهد مقتدر جلوه کند!
۳- اردوغان با خود فکر میکرد که میتواند مثل ایران، عمق استراتژیک درست کند و حوزه نفوذ ترکیه را در اوراسیا و فراتر از آن در شمال آفریقا مشخصا مصر و حتی شرق آسیا یعنی ایغورهای چینی، بگستراند. اما نمیدانست که جهت دهی هویتی و ایجاد «عمق استراتژیک»ی نیازمند به «صبر استراتژیک»ی و اجرایی کردن «گام به گام» است. او نمیدانست که ایرانیهای با حوصله چندین سال روی طرح و نقشه دقیق یک "قالی" کار میکنند و بعد هم با حوصله آن قالی را بافت به بافت پیش میبرند و بافتهای ریز به ریز آن قالی را از رنگهای مختلفی بر اساس یک طرح واحد کنار هم نشانده و هویت میبخشند و بعد هم در عین استفاده و نشستن روی آن قالی، به خوبی از آن مراقبت میکنند؛ لذا تذبذب ترکها در جهت دهی هویتی درون ترکیه و فراتر از مرزها، ترکیه را در یک خلأ هویتی قرار داد.
۴- برآمد این جهت دهی هویتی ناکارآمد و ناقص و کم حوصله، لاجرم منجر به «تذبذب استراتژیک»ی بود. او تا توانست از معارضان سوری در همراهی با جبهه «غربی_ عبری و عربی»!، حمایت کرد. اما تا توانست از سیاستهای این جبهه نسبت به فلسطین انتقاد کرد و مخالفت خود را آشکار کرد. او همزمان هواپیمای روسی را میزد و چندی بعد قراردادهای استراتژیک با روسیه میبست!
۵- این مساله ادامه داشت تا کودتای بزرگ علیه اردوغان؛ اما ایران و مشخصا سردار سلیمانی اردوغان را از یک کودتای بزرگ نجات داد، او را با خود متحد کرد و برای آزادسازی حلب نهایت استفاده را از او بردند. بعد هم نشستهای سه جانبهای با حضور روسیه برای تداوم همکاریها طراحی شد. اما همان اپیدمی خلا هویتی و فقدان رهبری واحد و متنفذ در ترکیه و البته نفوذ لابیهای قدرتند غربی و نفوذ گسترده بانکها و شرکتهای غربی، ترکیه و اردوغان را مجدد در یک «تذبذب استراتژیکی» قرار داد و نتیجه آن قطعا به ضرر شخص اردوغان خواهد بود. (خدا روزی را نیاورد که اقتصاد یک کشور مقاوم نباشد و وابستگی شدید به شرکتها و لابیهای غربی پیدا کند)
او با حضور مستقیم نظامی در سوریه و عدم پایبندی به توافقات سه جانبه و همراهی کردن با سیاستهای غربی و آمریکا، خود را وارد یک مهلکه تاریخی کرده که نه راه پس دارد و نه راه پیش!
زمان مشخص خواهد کرد که این «حماقت استراتژیک»ی چه بر سر او خواهد آورد. همان بلایی که غربیها بر سر تمامی متحدان خود آوردند. از شاه ایران و صدام و مبارک بگیر تا بن علی و قذافی و مرسی و ابوبکر البغدادی!
و البته همه اینها در قرارگاه مرکزی «نبرد استراتژیک ایران با آمریکا»، از سوی استراتژیستهای قهار نظام، تحت درایت رهبری عزیز، در حال رصد است و به زودی مشخص خواهد شد که صبر استراتژیکی که دربرگیرنده «زرنگی ایرانی آمیخته با کیاست اسلامی» است، چگونه پیروز این تحولات خواهد بود و چگونه غربیها تخته را از زیر پای اردوغان میکشند و او دست از پا درازتر.
۱- ترکیه سالها تلاش کرد تا خود را اروپایی معرفی کند و هویت خود را یک کشور اروپایی قرار داد، اما آنها هر چقدر تلاش کردند، با سد محکم کشورهای اصلی اتحادیه اروپا مواجه شدند و اجازه ورود ترکیه به اتحادیه اروپا را ندادند.
این اصرار افراطی از سوی غربگرایان ترکیه و عدم توفیق شان، منجر به اقبال مردم به نئو عثمانی هایی، چون اردوغان شد و او جهت دهی هویتی ترکیه را نگاه به شرق و آسیایی شدن، تغییر داد.
۲-، اما اردوغان با دو مانع بزرگ مواجه بود، یکی مخالفت و ممانعت غرب گرایان اروپا محور که هنوز سودای اروپا را در سر داشتند و دوم پس زدن اهداف هویتی ترکیه از سوی دولتها و مخصوصا ملتهای منطقه
لذا اردوغان مجبور بود به هر دو طرف باج دهد تا بتواند خودش را تثبیت کرده و بلکه بتواند به یک جهت دهی هویتی مشخصی دست یابد. نتیجه این باج دادنها هم مشخص بود!، ارائه تصویری مذبذب از رهبری که میخواهد مقتدر جلوه کند!
۳- اردوغان با خود فکر میکرد که میتواند مثل ایران، عمق استراتژیک درست کند و حوزه نفوذ ترکیه را در اوراسیا و فراتر از آن در شمال آفریقا مشخصا مصر و حتی شرق آسیا یعنی ایغورهای چینی، بگستراند. اما نمیدانست که جهت دهی هویتی و ایجاد «عمق استراتژیک»ی نیازمند به «صبر استراتژیک»ی و اجرایی کردن «گام به گام» است. او نمیدانست که ایرانیهای با حوصله چندین سال روی طرح و نقشه دقیق یک "قالی" کار میکنند و بعد هم با حوصله آن قالی را بافت به بافت پیش میبرند و بافتهای ریز به ریز آن قالی را از رنگهای مختلفی بر اساس یک طرح واحد کنار هم نشانده و هویت میبخشند و بعد هم در عین استفاده و نشستن روی آن قالی، به خوبی از آن مراقبت میکنند؛ لذا تذبذب ترکها در جهت دهی هویتی درون ترکیه و فراتر از مرزها، ترکیه را در یک خلأ هویتی قرار داد.
۴- برآمد این جهت دهی هویتی ناکارآمد و ناقص و کم حوصله، لاجرم منجر به «تذبذب استراتژیک»ی بود. او تا توانست از معارضان سوری در همراهی با جبهه «غربی_ عبری و عربی»!، حمایت کرد. اما تا توانست از سیاستهای این جبهه نسبت به فلسطین انتقاد کرد و مخالفت خود را آشکار کرد. او همزمان هواپیمای روسی را میزد و چندی بعد قراردادهای استراتژیک با روسیه میبست!
۵- این مساله ادامه داشت تا کودتای بزرگ علیه اردوغان؛ اما ایران و مشخصا سردار سلیمانی اردوغان را از یک کودتای بزرگ نجات داد، او را با خود متحد کرد و برای آزادسازی حلب نهایت استفاده را از او بردند. بعد هم نشستهای سه جانبهای با حضور روسیه برای تداوم همکاریها طراحی شد. اما همان اپیدمی خلا هویتی و فقدان رهبری واحد و متنفذ در ترکیه و البته نفوذ لابیهای قدرتند غربی و نفوذ گسترده بانکها و شرکتهای غربی، ترکیه و اردوغان را مجدد در یک «تذبذب استراتژیکی» قرار داد و نتیجه آن قطعا به ضرر شخص اردوغان خواهد بود. (خدا روزی را نیاورد که اقتصاد یک کشور مقاوم نباشد و وابستگی شدید به شرکتها و لابیهای غربی پیدا کند)
او با حضور مستقیم نظامی در سوریه و عدم پایبندی به توافقات سه جانبه و همراهی کردن با سیاستهای غربی و آمریکا، خود را وارد یک مهلکه تاریخی کرده که نه راه پس دارد و نه راه پیش!
زمان مشخص خواهد کرد که این «حماقت استراتژیک»ی چه بر سر او خواهد آورد. همان بلایی که غربیها بر سر تمامی متحدان خود آوردند. از شاه ایران و صدام و مبارک بگیر تا بن علی و قذافی و مرسی و ابوبکر البغدادی!
و البته همه اینها در قرارگاه مرکزی «نبرد استراتژیک ایران با آمریکا»، از سوی استراتژیستهای قهار نظام، تحت درایت رهبری عزیز، در حال رصد است و به زودی مشخص خواهد شد که صبر استراتژیکی که دربرگیرنده «زرنگی ایرانی آمیخته با کیاست اسلامی» است، چگونه پیروز این تحولات خواهد بود و چگونه غربیها تخته را از زیر پای اردوغان میکشند و او دست از پا درازتر.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.