هیچ کس در حوزه موسیقی مذهبی و نوحه سرایی مخالف نوآوری نیست. اما نکته مهم این است که کسانی که نوآوری کردند سنت را میشناختند. اتفاقی که امروز میافتد این است جوانانی که دنبال نوآوری میروند سنتها را نمیشناسند، مداحان ریشه داری نیستند، مداحی را از طریق سی دی یاد گرفتند، بزرگتر و استاد نداشتند.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- سید علی حسنی؛ در دفتر پربرگ ادبیات ایران فصل مهم و باارزشی به نام ادبیات آیینی است. اشعار آیینی و بر اساس آنها آواها و نوحهها در زندگی مردم نقش پررنگی دارند. ابیات و آواهایی که واسطه پیوند مردم با ائمه معصومین هستند. به یک معنا شعر مداح، رابطی است میان امت و امام و به همین دلیل انتظاراتی که ازآن میرود ورای دیگر اشعار است. امروز در عرصه مدیحه و مرثیهسرایی، با سبکهای گوناگونی مواجهیم که بعضا در حد شان حضرات معصومین علیهم السلام نیستند. درباره سبک در مداحی و ریشه این مسائل با مهدی زنگنه شاعر، مداح و پژوهشگر حوزه مداحی گفتگویی کردیم که بخش دوم آن را میخوانید:
چه طور میشود با این سبک از نوحه سرایی سخیف، و گسترش این مداحیهایی که به دور از شان ذوات مقدسه است مقابله کرد؟ ما در عرصه هیئت، چه در حوزه شعر و چه در حوزه موسیقی آیینی نیازمند یک مدیریت واحد هستیم. حوزه فرهنگسازی، مسائل مربوط به هیئت یک مدیریت واحد و هم افزایی نیاز دارد. هر کسی برای خودش نباید هرکاری که سلیقهاش میپسندد انجام بدهد. شبکه به شبکه صدا و سیما یک ساز میزند، یک نوحه را در شبکه یک پخش میکنند، همان نوحه اکر بنا باشد مثلا در شبکه سه پخش شود با مشکل مواجه میشود، خب علت این چیست؟ مدیریت واحدی وجود ندارد، هر کسی کار خودش را میکند.
یک بخشی از مشکل این است. همیشه نوحه و شعر خوب و بد بوده، اما در ساختار سنتی هیئت ها، که پیرغلام محور، ریش سفید محور و روحانی محور بوده بالاخره شعری که خوانده میشد، یا پیرغلام هیئت تایید میکرده که سلیقه اش سالم بوده، یا روحانی آن هیئت وآن حسینیه تایید میکرده، اینها سلایقشان سالم بوده. در آن ساختار هرکسی نمیتوانسته به سادگی مشهور شود و مخاطب جذب کند. امروز خیلی هیئتها اصلا پیرغلام و ریش سفید ندارند، حتی با روحانیت در ارتباط نیستند. یک جوانی میخواند سی دی و اینستاگرامش هست و به همین واسطه معروف میشود. چه کسی مدیریت میکند؟
حالا امروز که ما یک ساختار سنتی نداریم که در آن اشعار از یک فیلتری عبور کنند، یک پیرغلامی یک عالمی تذکر بدهد که آقای مداح! این شعری که خواندی در شان حضرات معصومین نبود، این موسیقی که مرثیه تو داشت مناسب نبود، به او تذکر بدهد و او هم اصلاح بکند، از طرفی مدیریت واحدی هم وجود ندارد. هرکس ساز خودش را میزند، هرکس هرچه میخواهد میتواند بخواند، کسی هم نیست بگوید این چیزی که خواندی چقدر مبتذل بود، چقدر سخیف بود.
فضای رسانهای که بر هیئات ما غالب شده است، باعث شده تا هر کس برای خودش رسانه درست کند و کسی نتواند به او چیزی بگوید. مثلا میروی میگویی آقا! فلان شعر که خوانده شد ارزش ادبی که هیچ، ارزش محتوایی هم ندارد. از لحاظ موسیقایی هم مشکل دارد، اصلا شعرت قافیه ندارد. تا اینها را میگویی میبینی پیج فلان آقا هزاران دنبال کننده دارد. اینهایی که متولی عرصه مذهبی ما هستند، حوزههای علمیه، سازمان تبلیغات، صدا وسیما و ... باید بتوانند هم افزایی کنند تا اوضاع پریشانتر از چیزی که هست نشود.
در قبال نقدهایی که به مداحیهای به اصطلاح اگزوزی یا به اشعار سخیف وارد میشود معمولا یک پاسخ از پیش آماده شدهای هست که میگویند: اینها نوآوری است! نوآوری چیست، چه نقدهایی به این نوع استدلال وارد است؟ هیچ ادم عاقلی در حوزه موسیقی مذهبی و نوحه سرایی مخالف نوآوری نیست. نیاز روز، نیاز مخاطب جوان، تغییر ذائقه موسیقایی مردم، این ها همه تاثیر میگذارد برای اینکه سراغ نوآوری برویم. اما نکته چیست؟ روزی که حاج مرزوق حائری از عراق آمد ایران و نوحه عراقی خواند، خیلیها مخالفت میکردند و میگفتند کارجلفی است. برای چی دو دستی باید سینه بزنیم این مدل واحد خوانی، چیزی که واحد جفت میگوییم، صد سال پیش نبود. حاج مرزوق آورد این مدل را. این مدل سینه زنی که دردهه ۷۰ بود صد سال پیش نبود و حاج مرزوق آن آورد. خیلیها با او مخالفت میکردند. خیلیها با اکبر ناظم مخالفت میکردند، با بعضی کارهای آهنگران مخالفت میکردند، با بعضی نوحههای کویتی پور مخالفت میکردند، با نوآوری طاهری در دهه ۷۰ مخالفت میکردند با محمود کریمی مخالفت میکردند.
اما نکته مهم این است که این آدمهایی که نوآوری کردند، سنت را میشناختند. چه شاعر بودند چه نوحه سرا چه مداح، سنتها را میشناختند. آبشخورشان سنتها بوده و نوآوری کردند. اتفاقی که امروز میافتد این است جوانانی که دنبال نوآوری میروند سنتها را نمیشناسند. مداحان ریشه داری نیستند. مداحی را از طریق سی دی یاد گرفتند، بزرگتر و استاد نداشتند.
بزرگتر خیلی مهم است. نه در مداحی در تمام شاخههای هنری داشتن استاد و بزرگتر مسئله است. در حوزه سینما با یک سری شخصیتهای هنجارشکن مواجه شدیم که کارهایی میکنند که در هیچ شاخه هنریِ جمع نمیشود. برای دیده شدن است. امین تارخ، اکبر زنجانپور، اساتید هنر میآیند میگویند اینهایی که میبینید هنرمند نیستند. شاگردی نکردند. کجا کلاس بازیگری دیدند؟ یعنی در بازیگری هم باید بزرگتر داشته باشی و به یک نحله فکری متصل باشی. از یک بستر هنری آمده باشی. این که یک جوانی زیباست و پول داده در فیلمی بازی کرده را آنها هم میگویند از ما نیست!
در مداحی هم این اتفاق میافتد. ما میبینیم کسانی که بعضا دیده میشوند هیچ بزرگتری ندیدند یا اگر بزرگتر دیدند میگوید: شاگرد فلانی بودم! الان با آن استادت ارتباط داری یا با او دشمنی؟ مثلا چند سال ممکن است من در محضر یک استادی بوده باشم، استاد من را بیرون انداخته و گفته از ما نیستی، ولی من میگویم شاگرد فلانی هستم در صورتی که او حالا مرا قبول ندارد.
یک پدیدهای که امروز با آن مواجهیم و بسیار دارد گسترده میشود، بحث مداحیهای استودیی است. اینکه مداحی تبدیل به خوانندگی مذهبی بشود درست است؟ یا اساسا نقدهایی که به این نوع استودیویی خوانی با اشعار ضعیف وارد است چه نکاتی میتواند باشد؟ استودیویی ذاتا مشکلی ندارد. در هیئت خواندن دشواریهای خاص خودش را دارد، کیفیت صدا ممکن است خوب نباشد، چون مداح زمان زیادی میخواند، کیفیت صدایش ممکن است در طول این زمان درست و یکسان نباشد و شاهد فراز و نشیبهایی در صوت او باشیم. بد نیست در حوزه بیرون با یک فضای مناسب و کیفیت ضبط خوبی اثر خوبی بخواند. نکته این است که این هم دقیقا ادامه مرعوب بودن فضای مجازی است. نکته این است وقتی در استدیو میخوانی چه میخوانی؟ شعرت چقدر قوت دارد؟
باسم کربلایی به عنوان کسی که بشود گفت از اولین کسانی بوده که استودیویی خوانی را شروع کرده روزانه یکی از کارهایش میدانید چیست؟ در برنامه روزانه اش شعر میخواند و انتخاب میکند. شاید روزانه ۵۰ تا ۱۰۰ ایمیل میاید از اقصی نقاط جهان. شعرهای عربی میاید، مطالعه و انتخاب میکند. کاری برای خودش تعریف کرده که شعر بخواند و شعر خوب انتخاب کند. آقایان جوان که در استدیو میخوانند اساسا چه قدر دنبال محتوای ادبی آثارشان هستند؟ هیچ!
در فرهنگ عمومی ایران مردم از دیرباز برای ذاکران اهل بیت احترام ویژهای قائل بودند. اما تمام این ذاکران اهل بیت برای دو دسته احترام ویژه قائل بودند: یکی برای شعرا، یکی برای علما. آیا امروز مداحان جوان ما برای شعرا احترام قائلند؟ معتقدم برای علما هم احترام قائل نیستند! این سواستفاده از باورهای شیعه است، مردم شیعه به مداح و روضه خوان امام حسین احترام ویژه میگذارند بعضا متاسفانه تعدادی از ذاکران جوان ما امروز سواستفاده میکنند.
از قدیم میگفتند فلان شاعر که در شهر ری زندگی میکرد، مداحانی که تهران واقعا تخته شان وسط بود، یعنی خیلی مشهور بودند و مجالسشان جمعیت زیادی داشت، پیاده میرفتند شاه عبدالعظیم، دو خط از فلان شاعر میگرفتند. امروز کسی برای شاعر احترام قائل نیست!
تقصیر خود شاعر است. امروز متاسفانه کسی برای شاعر جماعت برای آهنگ ساز مذهبی ارزشی قال نیست! یک دلیل این است اساسا خود بچهها خودشان را کم ارزش کردند. یکی این است خود بچهها دنبال این هستند دیده شوند. فضای مجازی آسیب میزند. مهمترین دغدغه شاعر این نیست برود یک صنعت ادبی یاد بگیرد، مهمترین دغدغه اش این است شعر بخواند هشتگ کند که این شعر را من سرودهام و به واسطه آن جذب مخاطب کند.
آنی که مداحی استدیویی تنظیم میکند فکر نمیکند چیزی که تنظیم میکند با چه ساختاری باید تنظیم شود. یک صدای سینهزنی و گریه میگذارد به این خیال که ک مداحی استودیویی تنظیم کرده است. در صورتی که شما وقتی نگاه میکنید در دنیای عرب و حتی موسیقیای که پاکستانیها و هندیها تولید میکنند، میفهمید ساعتها فکر شده. اما مثلا ندیم سرور موزیک ویدئواش خوب است، ما فکر میکنیم مانند او باید بسازیم مقلد شدیم! همه چیز روی سطح آمده، عمق نداریم، فکر نمیکنیم محصول رسانهای هیئت شیعه ایرانی چیست؟
این خیلی مهم است. یک وقت صرفا میخواهیم یک چیزی بخوانیم. اما محصول رسانهای هیئت شیعه دهه ۹۰ چه باید باشد؟ محصول رسانه هیئت شیعه در دوره کرونا باید چه باشد؟ آقایان به این چیزها فکر میکنند یا اینکه چیزی بسازیم پست آخر هفته داشته باشیم و مردم ارتباط بگیرند. مردم با چیزی که پشتش فکری نباشد ممکن است ارتباط یکی دو روزه بگیرند، اما به قطع میگویم تداوم ندارد.