گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، محمد نوروزی - دولت آقای رئیسی برای ایجاد تغییرات اساسی در اقتصاد ایران باید اصلاحات اساسی را در بخشهای مختلف اقتصادی اعمال کند که یکی از مهمترین این حوزهها یا بهتر بگوییم مهمترین حوزه، مساله هوشمندسازی و هدفمند کردن نظام مالیاتی کشور است. با اینکه مالیات در کشورهای توسعه یافته مهمترین منبع مالی دولتها و ممانعت از ایجاد ثروتهای کلان برای عده معدودی میشود، اما این موضوع به دلایل مختلف همچنان در ایران یک مطالبه بدون پاسخ مانده است. میثم مهرپور؛ کارشناس پژوهشگر مسائل اقتصادی در این باره به چند سوال ما جواب داده است.
به نظر شما مهمترین مشکلات نظام مالیاتی ایران چیست و دولت سیزدهم باید چه اقداماتی را در دستور کار قرار دهد؟
اگر صرفا بخواهیم به موضوع مالیاتها بپردازیم یعنی به قبل و بعد از آن کاری نداشته باشیم و فرض بگیریم که قرار است هیچ اصلاح ساختاری در اقتصاد ایران رخ ندهد و با همین روند باید به کار ادامه دهیم مشکلات رفع نمیشود. به نظرم یکی از مشکلات امروز نظام مالیاتی در ایران عدم به روز بودن قوانین جاری است برای مثال همین قانون مالیات بر ارزش افزوده به رغم این که بیش از یک دهه از اجرای آن در کشور میگذرد و در ظاهر امر قرار بود به صورت موقت اجرا شود، اما همچنان همان قانونی اجرا میشود که در اواخر دهه ۸۰ مصوب شده است. در حالی که طبیعتا شرایط امروز اقتصاد ایران با آن مقطع، تفاوتهای زیادی پیدا کرده است. البته این موضوع صرفا مربوط به قوانین مالیاتی نیست و مشابه آن در قوانین مربوط به نظام بانکی یا تجارت و ... نیز وجود دارد.
نکته بعدی این است که در شرایط فعلی چیزی حدود ۵۰ درصد از مجموع درآمدهای مالیاتی دولت از شخصیتهای حقوقی و عمدتا بنگاههای تولیدی گرفته میشود. در حالی که همان طور که رییس جمهور منتخب نیز در مناظرات انتخاباتی به آن اشاره داشتند نرخ ۲۵ درصدی مالیات بر شرکتها باید طی یک برنامه میان مدت به حدود ۱۰ درصد کاهش پیدا کند، این هم یکی از اقداماتی است که باید در دستور کار دولت جدید قرار گیرد. موضوع مهم دیگر را میتوان کاهش نقش ممیزیها و نیروی انسانی در نظام مالیاتی کشور دانست. بی شک هر چقدر نظام مالیاتی کشور به سمت سیستمی و اتوماسیونی شدن برود و نقش نیروی انسانی درآن کاهش پیدا کند، علاوه بر افزایش شفافیت، شاهد کاهش فساد نیز خواهیم بود. این قبیل اقدامات اقداماتی است که شما کاری با ساختارها ندارید و حتی تغییر چندانی در روند مالیات ستانی ایجاد نمیکنید بلکه صرفا به دنبال انجام برخی از تغییرات هستید.
خب به نظر شما این تغییرات کافی است؟
طبیعتا نه، یک اقتصاد استاندارد باید بتواند هزینههای بودجه جاری خودش را از طریق درآمدهای مالیاتی تامین کند در حالی که مجموع درآمدهای مالیاتی ما تقریبا یک سوم بودجه جاری کشور است. این یعنی ما با یک نظام مالیاتی استاندارد فاصله زیادی داریم. همین موضوع نشان میدهد نظام مالیاتی ما و در سطح کلانتر اقتصاد ما نیازمند اصلاحات ساختاری است.
برای تحقق این اصطلاحات ساختاری چه باید کرد؟
بهتر است در ابتدا به این سوال پاسخ دهیم که چرا درآمدهای مالیاتی ما جوابگوی بودجه ما نیست. یکی از دلایل مهم این موضوع وجود پدیده هایی، چون قاچاق، اقتصاد سایه یا اقتصاد زیرزمینی است یعنی در اقتصاد ما حجم قابل توجهی از گردش مالی، داد و ستدهای اقتصادی و ورود و خروج کالا و. ثبت و ضبط نمیشود. حجم اقتصاد زیر زمینی یا غیر شفاف در اقتصاد ایران آنقدر زیاد است که اگر امروز ما همین شرایط و همین اقتصاد را داشته باشیم، اما میزان اقتصاد زیر زمینی ما نصف شود بدون شک میتوان کشور را به راحتی با درآمدهای مالیاتی اداره کرد. فقط کافی است نیمی از اقتصاد زیرزمینی ما به روی زمین بیاید و قابل رصد و مالیات ستانی باشد! یعنی حتی نیازی به تعریف پایههای مالیاتی جدید هم نیست.
یعنی با وضع پایههای مالیاتی جدید موافق نیستید؟
چرا موافقم، اتفاقا به نظرم دو پایه مالیاتی، مالیات بر عایدی سرمایه و مالیات بر مجموع درآمد باید به عنوان دو پایه مالیاتی جدید به نظام مالیاتی ما اضافه شوند، اما اینجا دو نکته وجود دارد؛ نکته اول این است که حتی اگر چنین پایههای مالیاتی وضع نشوند و فقط بخشی از اقتصاد زیر زمینی ما شفاف شود یا جلوی فرارهای مالیاتی موجود گرفته شود یا برخی از معافیتهای مالیاتی غیر اقتصادی و رانت زا حذف شود با همین اقدامات درآمدهای مالیاتی ما حداقل سه برابر میزان موجود خواهد شد.
نکته دوم این است که طبیعتا پایههای مالیاتی جدید میتواند منجر به یک تحول در نظام مالیاتی ما و در کلان آن اقتصاد ایران شود، اما اجرای پایههای مالیاتی به این راحتیها هم نیست. یعنی وقتی شرایط امروز اقتصاد ایران را بررسی میکنیم میبینیم شرایط وضع پایههای جدید مالیاتی مهیا نیست. اگر همین فردا مالیات بر عایدی سرمایه اجرا شود قطعا شکست خواهد خورد. این به معنای ایراد این پایه مالیاتی نیست، اتفاقا باید اجرا شود. اجرای مالیات برعایدی سرمایه ضرورت امروز اقتصاد ایران است. اجازه بدهید مثالی بزنم در حالی که در دهه ۹۰ درآمد سرانه مردم ایران چیزی حدود ۴۰ درصد کاهش داشته و میانگین رشد اقتصادی در این دهه تقریباً نزدیک به صفر بوده است. نشریه فوربس آماری منتشر کرده که بر اساس آن تعداد ثروتمندان ایرانی در سال ۲۰۲۰ نسبت به سال ۲۰۱۹ رشد ٢١ درصدی داشته است. یعنی در کشوری که رشد اقتصادی منفی است و درآمد سرانه روندی کاهشی دارد، اما تعداد ثروتمندانش افزایش داشته است. این یعنی سرمایهها در اختیار یک عده محدودی قرار گرفته است. یکی از بهترین راهکارها برای جلوگیری از این مدل ثروتمند شدن و افزایش شکاف طبقاتی، اجرای مالیات بر عایدی سرمایه است. هدف هم ایجاد درآمد برای دولت نیست اهداف اجرای این پایه مالیاتی بسیار فراتر از درآمد صرف است.
پس چرا میگویید اگر اجرا شود شکست میخورد؟
چون اجرای این پایههای مالیاتی یا اصلا اصلاح نظام مالیاتی نیازمند وجود یک پایگاه اطلاعات اقتصادی جامع، شفاف و به روز است. الان تولید کنندگان ما ممکن است هر کدام در ۱۰ سامانه مختلف عضو باشند، اما این سامانهها ناقص و بخشی هستند. توصیه مهم به دولت آینده این است که اگر تمام هم و غم دولت سیزدهم فقط یک اقدام و یک کار باشد که بتواند این کار را در طول چهار سال اول انجام دهد کار بزرگی کرده است و آن کار ایجاد سامانهای است که تمام مبادلات اقتصادی، مالی، اموال، دارایی ها، درآمد، هزینهها و. همه افراد حقیقی و حقوقی در کشور در این سامانه به روز و منسجم باشد. در صورت وجود چنین سامانهای مطمئنا نه تنها هیچ ثروتمندی از مالیات فرار نخواهد کرد بلکه هیچ ثروتمندی به ناحق یارانهای نیز دریافت نخواهد کرد، چون همه چیز مشخص است؛ بنابراین گام اول برای اصلاح نظام مالیاتی وجود چنین سامانه و پایگاه اطلاعات اقتصادی آنلاین است که همواره با فاصله زمانی کوتاهی به روز شود.
یعنی اگر چنین پایگاهی وجود داشته باشد اصلاح نظام مالیاتی و اداره اقتصاد با درآمدهای مالیاتی محقق میشود؟
بله، اما قطعا کار بسیار مهم و بزرگی است. چون پیش شرطهایی دارد آیا امروز دولت ایران میداند شهروندان ایرانی چقدر سکه طلا یا چقدر ارز دارند؟ شما فکر کنید همین فردا مالیات بر عایدی سرمایه اجرا شود در نهایت بتوان آن را در حوزه مسکن اجرا کرد خب در این شرایط نقدینگی فعال در حوزه مسکن به سمت بازار طلا و ارز و... میرود. اجرای مالیات بر عایدی سرمایه زمانی ممکن است که شما بتوانید این قانون را در تمام بازارهای مالی اجرا کنید. اما آیا ما امروز امکان ثبت و ضبط خرید و فروش ارز، طلا و... را داریم؟ تا زمانی که این شرایط فراهم نشود اجرای این پایههای جدید نیز ممکن نیست. یعنی فایدهای ندارد و با اجرای آن یا شرایط بدتر میشود یا در حالت خوشبینانه صرفا درآمد دولت افزایش مییابد، اما هدف اصلی که هدایت نقدینگی به سمت تولید و کاهش شکاف طبقاتی است محقق نخواهد شد. تا زمانی که از ارز یا سکه طلا به عنوان شبه پول در اقتصاد کشور استفاده میشود طبیعتا شاهد اقتصاد زیرزمینی خواهیم بود و در کشوری که سهم اقتصاد زیرزمینی بسیار بزرگ است نمیتوان به اصلاح نظام مالیاتی امید داشت. ضمن اینکه الان بسیاری از مفاسد، رشوهها و... از طریق همین ارز و طلا که نقش پول را بازی میکنند تامین مالی میشود چرا که این کالاها در کشور رصد نمیشوند. ممکن است فردی در حساب بانکی اش ده میلیون تومان پول داشته باشد، اما در خانه صدها سکه یا هزاران دلار ارز داشته باشد که مورد رصد نیستند خود این موضوع یکی از دلایلی است که باعث کاهش ارزش و جایگاه پول ملی میشود. برای همین به نظرم هر دولتی که بتواند شفافیت را به اقتصاد ایران هدیه کند واقعا به اندازه چند دولت مفید و موثر خواهد بود.