گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - احمد رضاپور؛ روزنامه اورشلیم پست اسرائیل در مطلبی پیرامون «نفوذ عمیق ایران در سوریه» نوشت: تعداد قابل توجهی از کشورهای عربی همسو با بلوک غرب درکنار روسیه به دنبال عادیسازی جایگاه بینالمللی حکومت اسد هستند. این فرآیند شامل پایان انزوای دولت سوریه، بازگشت به مجامع بینالمللی و رفع تدریجی تحریمها میباشد. مسئله این است که همزمان با پیشرفت این تلاشها، وضعیت میدانی سوریه چندان طبیعی نیست.
نویسنده اورشلیم پست در ادامه ادعا میکند: دولت سوریه شدیداً ضعیف شده است. قدرتهای خارجی ساختار نظامی - سیاسی قدرتمندی را در خاک سوریه دارند و درحال کنترل قلمرو خود هستند بدون اینکه خود را ملزم به کسب اجازه از حکومت دمشق برای اقداماتشان بدانند. مهمترین آنها تشکیلات متعلق به ایران است که در منطقه المیادین برای اقدام علیه مواضع آمریکا در نزدیکی میدان نفتی العمر فعال شد.
جهت فعلی حوادث به نوعی «عراقی سازی» یا «لبنانی سازی» کشور سوریه است؛ یعنی ظهور وضعیتی که در آن یک دولت ضعیف به صورت اسمی وجود دارد و در عین حال در سطح بین المللی دارای مقبولیت است. ذیل این ساختار سست، ظرفیت نظامی - سیاسی قدرتمند و مستقل ایرانیها در عمل و اداره قلمرو تخت کنترل خود آزادی عمل خواهد داشت و قادر است از ظرفیت اسمی حکومت مرکزی به عنوان خرقهای در جهت فعالیتهایش استفاده کند.
حمله ایرانیها به میدان نفتی العمر تحت کنترل آمریکا از شهر المیادین انجام شد. المیادین مثالی از قدرت ایران در این منطقه است. نیروهای متحد ایران با کنترل شهر المیادین و جادههای جنوب و غرب آن قادر هستند که بدون نیاز به عبور از مناطق تحت تسلط آمریکاییها در حوالی پایگاه التنف به سمت مرزهای لبنان و اسرائیل حرکت کنند.
کنترل امنیتی این مناطق در دستان ایرانیها وشبه نظامیان عرب مرتبط با این کشور است. نیروهای دولت اسد تنها با اجازه ایران میتوانند در این منطقه عملیات انجام دهند. ایران در کنار تشکیلات نظامی، بدنبال تثبیت موقعیت خود در اقتصاد این منطقه و جلب وفاداری اهالی آن است.
تهران تاسیسات مهم نفتی این منطقه را کنترل میکند. مهمتر از آن، ایستگاه T-2 به عنوان تاسیسات مهم پمپاژِ نفت در مسیر خط لوله کرکوک - بانیاس در دستان ایران است. تهران با حفظ روابط خوب با عناصر قدرتمند در قبیله البقره، به ساختار قبیلهای دیرالزور راه پیدا کرده است.
نیروهای دموکراتیک سوریه موسوم به «قسد» (تحت الحمایه آمریکا) از تلاش ایرانیها برای نفوذ به مناطق تحت کنترل خود در شرق فرات ابراز نگرانی کردند. درحال حاضر، این منطقه مانع اصلی تسلط عملی ایرانیها بر کلّ مرز عراق سوریه است.
فعالیتهای ایران به غرب دیرالزور نیز کشیده شده است. شبه نظامیان همسو با ایران مناطق وسیعی از جنوب ادلب، شرق حما و شمال حمص را کنترل میکنند. این گروهها شامل کتائب حزب الله و النجباء (عراق)، زینبیون (پاکستان) و فاطمیون (افغانستان) است.
تلاش روسیه برای تامین حق حاکمیت دولت اسد بر سراسر سوریه امر جدیدی نیست. با این وجود، نیروهای دیگری نیز درتلاش برای عادی سازی جایگاه دولت سوریه در جهان هستند. به ویژه محور دیپلماتیک عربی به رهبری مصر و امارات متحده عربی مشابه روسیه متهد به بازیابی وضعیت دیپلماتیک اسد هستند.
مصر در جنگ سوریه از اسد حمایت کرد. قاهره اسد را در قامت حاکمی میبیند که از حکومت خود دربرابر شورشیان اسلامگرای [سنّی] دفاع میکند. امارات متحده عربی و بحرین سفارت خود را در دمشق در پایان سال ۲۰۱۸ مجدداً باز کردند. عمّان به طور مشابه روابط خود را به دمشق در سال ۲۰۱۹ ازسر گرفت. کویت و اردن نیز سفارتخانههای خود را بازگشایی کردند.
پس از گذشت یک دهه از تعلیق عضویت دمشق در اتحادیه عرب، مصر در ماه مارس/ فروردین سوریه را برای بازگشت به این اتحادیه فراخواند. طبق گزارشها، امارات شروع به آزادسازی سرمایههای سوریه در بانکهای خود کرده است. این کشور پادشاهی منطقه خلیج! نگران اسلام سیاسی سنّی به عنوان تهدیدی برای تاج و تخت خود است. امارات ترکیه را در قامت حامی اصلی این فرآیند میبینند و از این منظر، سوریه اسد یک سنگر در مقابل آن به حساب آید. عراق نیز هرگز روابط خود را با سوریه قطع نکرد.
پس اسرائیل در کجای این ماجرا ایستاده است؟ انزوای دیپلماتیک دولت سوریه وضعیتی مطلوب برای ادامه کارزار هوایی اسرائیل علیه زیرساختهای ایران در سوریه است. این کارزار با هدف تخریب و کند کردن تلاشهای ایران طراحی شده که احتمالاً به امید دستیابی به بازدارندگی دربرابر پروژه ایران در سوریه میباشد. پیشبرد فرآیند عادی سازی دولت اسد توسط روسیه و اعراب ابهامی پیرامون آینده این کارزار هوایی ایجاد خواهد کرد. عادی سازی دولت اسد احتمالاً به معنای عوارض شدید برای اسرائیل است. نیروهای حاضر در کنشهای روبه رشد ضد آمریکا در عراق و سوریه از اسد، روسیه یا دولتهای عربی دستور نمیگیرند و نخواهند گرفت.