گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، برآوردها نشان میدهد اگر دولت راهکاری برای پایان دادن به رشد نقدینگی در اقتصاد ایران نیابد تا پایان سال ۱۴۰۰ نزدیک به ۴۵۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی بر سر اقتصاد ایران آوار میشود. آواری وحشتناک که تورم را بر سر مردم خراب میکند و جمع کردن آن به سختی ممکن است. سید مرتضی افقه؛ اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه اهواز در گفتگو با دانشجو درباره چاپ پول، رشد نقدینگی، افزایش تورم، بی عملی دولتها و راهکارهایی که دولت سیزدهم باید مد نظر قرار بگیرد تا مانع بزرگی برای خرابیهای بعدی اقتصادی شود با ما صحبت کرده است.
بعضی از کارشناسان اقتصادی، افزایش نقدینگی را به عملکرد بانک مرکزی نسبت میدهند، شما نیز چنین نظری دارید؟
بانک مرکزی به نظر بنده منفعل است، اما مشکل افزایش نقدینگی را نمیتوان به بانک مرکزی ارتباط داد چرا که رشد نقدینگی در اقتصاد ما ناشی از کسری بودجه است، کسری بودجهای که ریشه آن به هزینههای غیر تولیدی که توسط صاحبین قدرت سیاسی بر بودجه تحمیل شده است برمیگردد. به عبارت دیگر اینها باعث شده اند این کسری مخرب بر بودجه کشور تحمیل شود.
بنابراین از نظر شما تامین بودجه عامل مهمی در افزایش رشد نقدینگی است؟
اگر بودجه کشور تا چند سال گذشته تورمی در اقتصاد ایجاد نمیکرد به این دلیل بود که با درآمد نفت بودجه و هزینههای کشور تامین میشد در حالی که این سالها با تشدید تحریمهای آمریکا، هزینههای کشور پوشش داده نمیشود، لذا دولت برای تامین کسری بودجه خود ناچار به استقراض از بانک مرکزی است.
آیا دولت منابع دیگری برای تامین بودجه خود به غیر از استقراض از بانک مرکزی ندارد؟
با توجه به اینکه دو منبع استقراض از مردم و درآمدهای نفتی در دو سه سال گذشته مسدود شده و کرونا و عدم اخذ مالیاتها نیز بر آن افزوده شده است، بنابراین دولت درآمد چندانی نداشته است. موضوع مهم دیگر این است که دولت نمیتواند از مردم استقراض کند چرا که سودهایی که برای اوراق بدهی در نظر گرفته شده تفاوت معنا داری با نرخ تورم دارد. از سوی دیگر دولت از فروش اوراق بدهی اشباع شده، البته بی پولی مردم هم یک عامل موثر در عدم خرید اوراق بدهی است، بنابراین مردم علاقهای به سرمایه گذاری در خرید اوراقی ندارد که ضرر دارد تا منفعت! در چنین شرایطی دولت مجبور است برای تامین بودجه خود برای چاپ پول و وارد کردن پول پر قدرت به اقتصاد به سراغ بانک مرکزی برود. در واقع افزایش نقدینگی با چاپ پول گویی تبدیل به یک روال عادی و طبیعی در اقتصاد ایران شده است. به هر حال اگر دولت نتواند هزینههای خود را از راههای درست تامین کند بانک مرکزی نیز نمیتواند مشکل نقدینگی را حل کند. حتی اگر با ابزارهایی که بانک مرکزی در اختیار دارد موفق به کاهش رشد نقدینگی شود، رکود بر جامعه تحمیل میشود و این بار اقتصاد با رکود مواجه میشود، پس از هر دو سو اقتصاد ما با مشکلاتی مواجه است که هیچ کدام به نفع مردم نیست.
مثلا در بدبینانهترین وضعیت پیش رو، در صورت استمرار تحریم ها، دولت برای تامین کسری بودجه و عدم فشار به بانک و عدم چاپ پول آیا با اخذ مالیات و جلوگیری از فرارهای مالیاتی میتواند در اقتصاد تحولی ایجاد کند؟
این کار امکان پذیر است، اما مشروط بر تحقق چند موضوع مهم که یکی از آنها جلوگیری تمام قد از فرار مالیاتی است. اگر دولت آینده بتواند مانع فرارهای مالیاتی شود و برآوردی که از فرارهای مالیاتی شده که رقم بسیار بالایی است را به اقتصاد واریز کند و دولت بتواند فرارمالیاتی را به حداقل برساند بخشی از کسری بودجه حل میشود. اما مشکل اقتصاد ایران فقط دولت نیست چرا که دولت بخشی از کل اقتصاد است. ما باید واقع نگر و منصف باشیم نه اینکه مسائل را سیاسی کنیم. اقتصاد وقتی تولید نداشته باشد قطعا دستگاه ها، نهادها، شرکتها و افراد درآمدی نخواهند داشت یا درآمد آنها بسیار ناچیز میشود، بنابراین توان پرداخت مالیات آنها نیز کاهش مییابد. دولت آقای رئیسی اگر در کوتاه مدت زمینههای رشد تولید را فراهم کند قدم خوبی در این زمینه برداشته، اما عملکرد دولتهای قبلی نشان میدهد آنها در تحقق این مساله موفق نبوده اند، بنابراین هنوز مشخص نیست دولت سیزدهم در این موضوع چقدر خوب عمل کند. اگر دولت بتواند مانع فرارهای مالیاتی شود و افراد، دستگاهها و نهادهای معاف از مالیات را مجبور به پرداخت مالیات کند به هر حال گام خوبی در این زمینه برداشته است.
این گامها اگر از سوی دولت آینده برداشته شود آثار و عواید آن در اقتصاد برای زمان کوتاهی است یا به صورت بلند مدت دراقتصاد باقی میماند؟
تمام آنچه بیان شد آثار کوتاه مدتی روی اقتصاد دارد. اصل در اقتصاد زمینه سازی برای رونق و جهش تولید است که متاسفانه در اقتصاد ما زمینههای لازم برای تحقق این موضوع مهم مهیا نشده است. اقتصاد ایران در بلند مدت زمانی به ثبات میرسد که تحولات ساختاری در نوع نگرشها و مدیریتها در آن اعمال شود. اگر در کوتاه مدت و بلند مدت تحولات و اصلاحات ساختاری صورت نگیرد تولید نیز محقق نمیشود.