به گزارش خبرگزاری دانشجو، همزمان با برگزاری مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید کشورمان "ابراهیم رئیسی" و طرح گمانه زنی های مختلف در مورد اعضای کابینه و همچنین اولویت های اساسی دولت وی، بسیاری از ناظران و تحلیلگران، به طور خاص دیدگاه های مختلفی را در مورد نوع رویکرد دولت ابراهیم رئیسی در عرصه سیاستخارجی مطرح کرده اند و سعی داشته اند تا حدی از این طریق، تصویری از نوع تعاملاتِ بین المللی دولت جدید ایران را تصویرسازی کنند.
در این راستا، ناظران و تحلیلگران با توجه به اهمیت مساله سیاست خارجی برای کشورمان و تاثیرگذاری قابل توجه این حوزه بر عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی ایران، به نوعی این عرصه را یکی از مهمترین عرصه ها و میدان هایی دانسته اند که دولت جدید ایران باید در آن کنشگری موثری را از خود نشان دهد و منافع کشورمان را تامین کند. در این چهارچوب اینطور به نظر می رسد که با توجه به اهمیت حوزه سیاست خارجی، می توان تا حدی پیش بینی هایی را در مورد رویکردهای احتمالی دولت ابراهیم رئیسی در مسائل مهم سیاست خارجی کشورمان، ارائه کرد.
*دولت رئیسی و مذاکرات هسته ای وین
بدون تردید یکی از مهمترین مسائلِ پیش روی دولت ابراهیم رئیسی، موضوع "مذاکرات هسته ای وین" است. این مذاکرات که از اواخر سال قبل شمسی، میان ایران و طرف های بین المللی برجام در وین آغاز شده اند، تاکنون و پس از گذشت شش دور مذاکرات فشرده، هنوز ختم به نتیجه ای ملموس نشده است. اکنون نیز این مذاکرات به تا زمانِ مشخص شدن اعضای کابینه و استقرار کامل دولت جدید کشورمان، به احتمال فراوان همچنان متوقف خواهد ماند.
با این همه، از سرگیری مذاکرات هسته ای با غرب، آن هم با توجه به موضع گیری اخیر ابراهیم رئیسی در سخنرانی مراسم تحلیفش مبنی بر اینکه "از هر ابتکار دیپلماتیک جهت رفع تحریم ها علیه ایران استقبال می کند"، کاملا محتمل است. با این حال، دولت ابراهیم رئیسی به احتمال فراوان، درس های تاریخی برجام را فراموش نخواهد کرد و بدون تردید، با سطح بالای بی اعتمادی در مذاکرات حاضر می شود.
در این چهارچوب باید توجه داشت که دولت رئیسی به صراحت هرگونه مذاکره درمورد توان موشکی و قدرت منطقه ای ایران را نیز رد کرده و مذاکرات با غرب را صرفا محدود به مذاکرات هسته ای و مساله برجام می داند. از این منظر و با توجه به اینکه طرف های غربی و مخصوصا ایالات تحده آمریکا، بر "توافقی جامع و گسترده" که مسائل پیش گفته را نیز در برگیرد تاکید دارند و در عین حال، اساسا خسارت هایی که به واسطه خروج یکجانبه دولت سابق آمریکا از برجام و وضع تحریم های گسترده علیه کشورمان، به ایران وارد شده را قبول ندارند، اینطور به نظر می رسد که عرصه مذاکرات هسته ای در ادامه راه و در دولت جدید کشورمان، عرصه ای پُر پیچ و تاب و حامل چالش های فراوان خواهد بود.
در این راستا، انتظار می رود که دولت آمریکا در مقابل رویه های مقاومتی دولت جدید کشورمان، تشدید فشارها و اجماع سازی گسترده علیه ایران را در دستور کار قرار دهد. از سویی، آن ها تا جای ممکن سعی می کنند تا خود را مایل به انجام مذاکره، و ایران را به مثابه بازیگری جاه طلب و تنشزا در میان افکار عمومی(با استفاده از ظرفیت های گسترده رسانه ای خود) معرفی کنند. در عین حال، این دسته از قدرت ها همچنین در تلاش خواهند بود تا روند مذاکرات را با ایران فرسایشی کنند تا از این طیق، ایران را از حیث اقتصادی شدیدا تحت فشار قرار دهند و زمینه را برای امتیازگیریهای خود و انعقاد توافقی که مطلوب خودشان است، فراهم کنند.
با این همه، بعید است دولت ابراهیم رئیسی، بدون اخذ تضمین های عینی از طرف های غربی و مخصوصا آمریکا، حاضر به انعقاد توافقی جدید شود و به طور کلی با تمام توان سعی خواهد کرد تا ماجرای بدعهدی طرف های غربی در پرونده برجام، بار دیگر دیگر تکرار نشود و منافع کشورمان را تحت تاثیر قرار ندهد.
*دولت رئیسی و تقویت قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران
یکی از مهمترین دستورکارهای دولت ابراهیم رئیسی در عرصه سیاست خارجی ایران، تقویت ابزارها و اهرم های قدرت ساز کشورمان خواهد بود. در واقع، دولت رئیسی با علمِ به اینکه در میز مذاکره با غرب، صرفا زبان قدرت است که می تواند برای کشورمان تامین منافع کند و از حقوق ایران دفاع نماید، سعی خواهد کرد تا تمامی ظرفیتهای قدرتسازِ کشورمان در عرصه بین المللی را فعال کند و تا جای ممکن استفاده از ابزار تحریم از سوی غربی ها علیه ایران را برای آن ها پُرهزینه کند.
در این راستا، انتظار می رود که دولت ابراهیم رئیسی که از هماهنگی بیشتری با نهادهایی نظیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برخوردار است، نفوذ منطقه ای ایران را تا جای ممکن در خاورمیانه افزایش دهد. در کنار این مساله، انتظار می رود که توان موشکی و پهپادی کشورمان نیز افزایش یابد و اساسا محور مقاومت، به مثابه یک محور قدرتمند در منطقه، کنشگری موثری داشته باشد.
در این چهارچوب، احتمالا این رویه های دولت ابراهیم رئیسی، با اعتراض قدرت های غربی همراه خواهد شد و آن ها جدای از توطئه های عیان و پنهان خود علیه ایران و نفوذ منطقه ای این کشور، تا جای ممکن سعی کنند با آشفته کردن وضعیت کشورهای خاورمیانه ای، ایران را به مثابه عاملِ ایجاد وضعیت نابسامانِ این کشورها به افکار عمومی آن ها معرفی کنند و به نوعی افکار عمومی منطقه خاورمیانه را علیه تهران بسیج کنند. دستور کاری که صرفا با هدف تضعیف حضور منطقه ای ایران و حتی ضدمردمی نشان دادنِ آن به افکار عمومی خاورمیانه، دنبال می شود.
*دولت رئیسی و تقویت "سیاست نگاه به شرق"
ایجاد حس سرخوردگی از روابط با غرب که در دولت "حسن روحانی" و در جریان معادله "برجام" ایجاد شد، تا حد زیادی دولت ابراهیم رئیسی را به سمت توسعه روابط با کشورهای شرق نظیر چین روسیه سوق خواهد داد. در واقع، ایران در دوران رئیسی با این درک که کریدورهای قدرت جهان، از غرب به سمت شرق در حال تغییر هستند، سعی خواهد کرد تا خود را با واقعیات آتی روابط بین الملل هماهنگ کرده و در عین حال، قدرت های غربی را که بارها به ایران و منافع این کشور خیانت کرده اند را بار دیگر مورد آزمایش قرار ندهد.
در این راستا انتظار می رود که در دوران حضور ابراهیم رئیسی در قدرت، شاهد راهبردی شدنِ هر چه بیشترِ روابط ایران با کشورهایی نظیر چین و روسیه باشیم. این مساله مخصوصا در شرایطی که به زعم بسیاری از کارشناسان بین المللی، دغدغه اصلی دولت بایدن، تمرکز بر قدرت گیری روز افزودنِ چین و روسیه در عرصه بینالمللی است، بیش از پیش از اهمیت برخوردار می شود و می تواند ایران را وارد قطب رقبای بین المللی مهم آمریکا کند.
از این منظر، چندان بعید نیست که مساله روابط ایران با چین روسیه، به یکی از مهمترین محورهای شکاف و اختلاف میان آمریکا و کشورهای مذکور نیز تبدیل شود. در این چهارچوب، به نوعی شاهد تشدید "جنگ ایدئولوژیک" میان قدرت های غربی و شرقی دنیا نیز خواهیم بود.
در این راستا، به احتمال فراوان دولت های غربی و مخصوصا آمریکا، جوسازی های گسترده ای را با هدف حمله به دولت رئیسی و بی اعتبار کردن آن نزد افکار عمومی داخلی به دلیل توسعه روابط با چین و روسیه نیز به راه خواهند انداخت و سعی کنند این مساله را بر خلاف منافع ملی ایران تصویر سازی کنند. امری که با هدف ایجاد فشارهای داخلی به دولت ایران جهت تجدیدنظر کردن در روابط خارجی اش انجام می شود. با این حال، این دستور کار در نهایت سعی دارد تا جایِ ممکن، ایران را به کشوری منزوی و آسیب پذیر در عرصه بین المللی تبدیل کند.