گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو – امیر قشقایی، آوریل 2021 بود که جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به طور رسمی اعلام کرد قصد دارد تا 11 سپتامبر 2021 که سالگرد حملات 11 سپتامبر است، نیروهای خود را از خاک افغانستان خارج کند.
این خبر که خیلی در رسانهها سرصدا ایجاد کرد و آغاز دوره جدیدی در افغانستان و خودنمایی مجدد طالبان نیز بود، در بادی امر نشان از شسکت آمریکا پس از 20سال در خاک افغانستان بود
شکست آمریکا در افغانستان بعد از 20 سال
آمریکا در حالی افغانستان را ترک میکند که بیش از دو دهه به ماجراجویی در این کشور و علاوه بر 2 تریلیون دلار هزینه، موجب کشته شدن هزاران نظامی و غیرنظامی در افغانستان شد و اکنون بدون داشتن تقریبا هیچ چیزی برای افتخار کردن، به این ماجراجویی پایان داده است؛ جنگی که با شکست فجیع به پایان رسید و جو بایدن، رئیس جمهوری فعلی این کشور میگوید: ماموریت ما در افغانستان هرگز ساخت کشور نبوده بلکه ما بر مبارزه با تروریسم و جلوگیری از حملات به خاک آمریکا متمرکز هستیم.
نقش آمریکا در افغانستان تنها به غارت منابع آن محدود نشده بلکه شامل برهم زدن امنیت و ثبات این کشور نیز میشود. طبق گزارش دیدهبان حقوق بشر در سال 2019، نیروهای افغان مورد حمایت سیا، بدون طی روال قانونی حکمهای اعدام را اجرا کرده و بدون اینکه محاکمه شوند، مرتکب جنایات دیگری شدند به این شکل که این نیروها در یورشهای شبانه غیرنظامیان را به شکلی غیرقانونی به قتل رسانده و زندانیان را مخفی کرده و به برخی زیرساختهای بهداشتی به بهانه اینکه شورشیها را مداوا کرده بودند، حمله کردند.
به هر حال شکست آمریکا در افغانستان هر روز ابعاد تازه تری به خود میگیرد و رازهای بیشتر را آشکار میسازد. افغانستان یک نمونه زنده از سیاست خارجه آمریکا است که اهداف و توجیههای واهی را ایجاد میکند تا به کشورها یورش نظامی ببرد و اگر نتواند، با اعلام جنگ اقتصادی و سیاسی به آنها یورش میبرد تا منافع خود را محقق کند و سپس آنها را با آن سرنوشتی که برایشان رقم زده، رها میکند.
همچنین کریستینا لم، خبرنگار ساندی تایمز با اشاره به خاطرهای به نکتهای حائز اهمیت شاره میکند و مینویسد: سال ۲۰۰۸ بود. من با فرمانده مارک کارلتون سمث که یک آدم خوشبرخوردی بود و در آن زمان فرماندهی ارتش بریتانیا را در افغانستان برعهده داشت، مصاحبه کردم. او را در یک پایگاه خاکآلود ارتش در هلمند دیدم؛ جایی که نیروهای بینالمللی علیه طالبان برای سرزمینی پیکار میکردند که در شرُف نابودی بود. کارلتون سمث به من گفت، جنگ افغانستان از راه نظامی برده نمیشود. او نخستین مقام ارشد قوای ائتلاف بود که چنین واضح میگفت و این سخنان او سرخط خبرهای روزنامه ساندی تایمز چاپ بریتانیا شد. کمی بعد، وزیر دفاع ایالات متحده در مقابل رسانهها او را «بازنده» خطاب کرد.
اکنون، بعد از سیزده سال، به نظر میرسد که رییس جمهور ایالات متحده نیز به همان نتیجهای رسیده است که فرمانده بریتانیایی قبلاً رسیده بود.
رئیسجمهوری که از پس کشور خود بر نیامد
همزمان با خروج نیروهای امریکایی از افغانستان و روی کار آمدن مجدد طالبان، مهره سومی نظرها را به خود جلب کرد؛ اشرف غنی.
اشرف غنی که اخرین رئیس جمهور افغانستان است و درحال حاضر فراریست به چهرهای منفور برای مردم افغانستان تبدیل شده است. فسادهای اداریو اخلاقی و فرار او و عدم حمایتش از مردم افغانستان به عنوان مهمترین دلایل خشم مردم از او تلقی میشود. در واقع اشرف غنی چهره واقعی سیاست و ماهیت رفتاری امریکا در افغانستان است. بنابراین، اشرف غنی را نباید جدای از امریکا تحلیل کنیم چرا که امریکاییها یک فرد آموزش دیده و مطیع را در اختیار داشتند که در نهایت با آغوش باز او را از منطقه فراری دادند. به دنبال فرار محمد اشرف غنی و حلقه نزدیک به او از کشور با میلیونها دلار پول نقد؛ صدها تن از کاربران رسانههای اجتماعی با راهاندازی کمپاینی، خواستار بازداشت غنی از سوی پولیس اینترپل شدند.
این درحالیست که خود غنی بارها پس از فرارش اذعان داشته که برای جلوگیری از خونریزی در کابل و برای جان مردم از افغانستان فرار کرده اما کمی بعد خود اقای غنی اظهار کرد که برای نجات جان خود از افغانستان گریخته است.
اما وضعیت زندگی اشرافی غنی و فرزندانش، فساد مالی او و فرارش و برخورد زشت او با مردم افغانستان در زمان ریاستش بر دولت این کشور همه و همه باعث شده تا مردم افغانستان از غنی بیزار باشند.
شروع دوباره طالبان
درست است که خروج نیروهای آمریکایی از خاک افغانستان به منزله یک شکست برای آنان تلقی میشود اما خروج آنها شروعی جدید برای حکومت گروهی قدیمی را در پی داشت؛ طالبان.
طالبان که به عنوان گروه مسلح در دوره جنگ داخلی افغانستان ظهور کردند و از قدمتی طولانی برخوردار هستند، طی 25 سال گذشته به یکی از تأثیرگذارترین بازیگران سیاسی در این کشور تبدیل شدهاند. تا جایی که امروز آنان موفق شدهاند خاک افغانستان را به دست بگیرند و برآن حکومت کنند. البته این روزها به جای آن که مردم افغانستان مورد بحث رسانهها قرار بگیرند، تغییر یا عدم تغییر طالبان در رسانهها مطرح میشود. به هرحال طالبانی که در سال 1996 وجود داشت و با توجه به جنایات و دوره 5 ساله حکومت آنان در افغانستان، نشان میدهد که این گروه یا در اصول و یا در شیوه رفتار و دیپلماسی خود دچار تغیرات شده است.
اعضای طالبان هنگامی که روز جمعه 27 سپتامبر 1996 بلافاصله پس از ورود به کابل سراغ نجیبالله، رئیسجمهور اسبق افغانستان که به دفتر سازمان ملل پناهنده شده بود، رفتند. آنها سپس وی و برادرش شاهپور احمدزی را در چهارراه آریانا به دار آویختند و در ادامه جنایات شدیدی را نسبت به مردم افغانستان متحمل شدند.
طالبان امروز اما مسالمتآمیز و بدون هیچ جنگی وارد کابل میشود و اعلام میکند تمام مقامات در صورت توبه میتوانند در خاک افغانستان بماند و در نهایت هم طالبان قصد میکند تا با تشکیل شورایی از همه اقوام حکومت خود را تکشیل دهد. طالبان دو ماهی میشود که در یک جوش و خروش دیپلماتیک بهسر میبرد. مقامهای این گروه از تهران، مسکو و ترکمنستان و حتی چین دیدار کردهاند و گویا آنان قصد دارند تا چهرهای نو از خود در جهان نشان دهند.
در همین باره مجید عزیزی، سخنگوی سابق حزب اسلامی افغانستان در گفتگو با دانشجو درباره رویکرد جدید طالبان و جنگ رسانهای علیه این گروه میگوید: :افغانستان و گروه طالبان درحال حاضر در یک جنگ رسانهای تمام عیار قرار گرفتهاند که شدت آن از جنگ نظامی بیشتر است. طرفین جنگ افغانستان به طرز ناجوانمردانهای اخلاق را کنار گذاشتهاند و به همدیگر تهمتهای ناروا میزنند.
وی همچنین میافزاید: طالبان در اصول خود تغییر نکرده است، اما نسبت به مقتضیات زمان تغییر کرده است و حتی زمانی احمد شاه مسعود هم زمانی طالبان را کبوتران صلح میدانست. یادمان نرود طالبان در ۵ سال حکومت خود، امنترین حکومت افغانستان را تشکیل دادند.
انتهای پیام/