آخرین اخبار:
کد خبر:۹۶۰۵۶۴
محمدرضا مقدسیان در گفتگو با دانشجو:

اهالی سینما باید یک حرف واحد را از وزارت ارشاد مطالبه کنند/ به جراحی بزرگ در بخش‌های مختلف فرهنگ نیاز داریم

مقدسیان گفت: مدیر فعلی اگر می‌خواهد طرحی ارائه بدهد باید اول بفهمد درباره چه چیز دارد صحبت می‌کند؛ دوم اینکه با همه باید صحبت کند و از اطلاعات آن‌ها استفاده کند و سوم اینکه توان مدیریتی و تیم مدیریت قوی داشته باشد که آن را تحلیل کند.

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- الهه زواره‌ئیان؛ پس از چندین روز بحث و نظرات موافق و مخالف در مجلس شورای اسلامی در نهایت سوم شهریور ماه، محمد مهدی اسماعیلی با ۱۸۱ رای موافق و ۲۸ رای مخالف، سکان‌دار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد. مخالفین ایشان در مجلس نظرات مختلفی داشتند که عمده آن به سوابق اجرایی و پیشینه تحصیلی و شغلی ایشان پیرامون وزارت فرهنگ و ارشاد برمی‌گشت. همچنین برنامه‌ی ارائه شده توسط آقای اسماعیلی نیز زیر ذره‌بین بود و نظراتی حول کلی‌نگری و نبود برنامه مشخص برای سینما، نمایش خانگی، مطبوعات و... مطرح شد. به همین خاطر با محمدرضا مقدسیان، منتقد سینما و از اهالی فرهنگ و رسانه، پیرامون وزیر ارشاد جدید و حواشی به وجود آمده به گفتگو نشستیم.


-به نظر شما مدیریت فرهنگی در ایران، خصوصا وزارت ارشاد با توجه به شرایط فعلی، باید چه الزاماتی داشته باشد تا بشود آن را مدیریتی فرهنگی و رشد‌ دهنده به معنای واقعی کلمه دانست؟


-در ادوار گوناگون مدیران مختلفی روی کار آمدند و همگی اعتقادشان بر این بوده که رشد فرهنگی را رقم بزنند. تا حد زیادی همه صادقانه همچین هدفی داشتند، اما حالا به نقطه‌ای رسیدیم که نیاز به جراحی بزرگ در بخش‌های مختلف فرهنگی داریم. اما حالا این سوال مطرح می¬شود که افراد مختلف روی کار آمدند و چرا نتیجه نگرفتیم؟

پاسخ هم این است که این افراد نیستند که در نهایت می‌توانند کلیت ماجرا را رقم بزنند. این به این معنا نیست که مدیر فرهنگی اهمیت ندارد که چه شخصی با چه توانایی باشد. مهم این است که ما نقشه راه مطالعه شده داریم یا نه. این نقشه راه چیست. ممکن است اگر نقشه راه را مطرح کنیم افرادی که در این حوزه هستند بگویند که ما کلی سند آماده کردیم و برنامه داشتیم و خیلی از طرح‌ها و سند‌ها پر و پیمان بوده، اما هیچ کدام اجرا نشده است. من می‌خواهم یک مرحله عقب‌تر بروم و بگویم که مبنای ما برای طراحی این برنامه‌ها و سند‌های فرهنگی، که در دل آن‌ها یک آسیب شناسی وجود دارد و مبتنی بر آن یک هدف گذاری صورت می‌گیرد، چه بوده است؟


آن چیزی که در حوزه مدیریت فرهنگی و همه حوزه¬ها نیز قابل تسری است این است که ما در دورانی به سر می‌بریم که از اساس مدیر یا مدیران نمی‌توانند به اطلاعات و داده‌ها و توان ذهنی خودشان بسنده کنند و بعد از فهم مساله آن را حل کند. دوره، دوره مطالعات علمی در هر حوزه‌ای است. از سطحی‌ترین تصمیمات تا پیچیده‌ترین مباحث مثل مباحث فرهنگی. در دنیا، انقلاب کلان داده‌ها یا بیگ دیتا اتفاق افتاده است؛ یعنی ثروت در دل تحلیل اطلاعات است. کسی ثروت‌مند است که اطلاعات دقیق‌تر و مستند‌تر دارد و بر ساز و کار علمی تحلیل آن اطلاعات نیز مسلط است. مثلا ما در حوزه سینما ۴۰ سال است داریم تلاش می‌کنیم و خیلی‌ها هم آمدند و صادق بودند و دوست داشتد یک اتفاق خوبی بیفتند، اما وقتی مرور می‌کنیم بسته به اینکه چه مدیری آمده و رفته جریان فرهنگی ما تغییر کرده است.


اگر قرار است یک جراحی بزرگی امروز اتفاق بیفتد هر کسی که به عنوان مدیر فرهنگی سرکار می‌آید یک ویژگی باید داشته باشد؛ اینکه توان مدیریت کردن به شیوه مدرن در دنیای امروز را داشته باشد که یکی از مولفه‌هایش این است که مبتنی بر داده تحلیل شده و مستند تصمیمی بگیرد نه برداشت ذهنی خودش و اطرافیانش. زمانی چون اطلاعات، زیاد در دسترس نبود از پیشکسوت‌ها مشاوره می‌گرفتند.

آن اتفاق خوب است، اما در شیوه مدیریت جدید باید بر مبنای یک مکانیزم از پیش طراحی شده جلو بروید تا بتوانید تجربه‌ها و اطلاعات او را درست استخراج کنید و بعد برای تحلیل اطلاعات یک فرایند دقیق داشته باشید. آن وقت دقیق می‌توان فهمید چه وضعی داریم و بر مبنای همین شیوه و عملکرد می‌شود تحلیل کرد و افق پیش رو را طراحی کرد. مادامی که این اتفاق نیفتد چه امروز چه بیست سال بعد، همان مسیری را می‌رویم که قبلا هم رفته ایم. تصمیمات سیلقه‌ای که داده‌های مستند در آن مستتر نیست و هر کس براساس افق دید خودش ماجرا را تحلیل می‌کند.


- یعنی تصمیم‌ها کاملا سلیقه‌ای گرفته می‌شوند؟


چیزی فراتر از سلیقه است. هر مدیری که می‌خواهد سر کار بیاید اولین کاری که باید بکند این است که بتواند به طور مستند و مستدل بفهمد که شرایط فعلی چیست و ما چه مسیری را طی کردیم. بعد بر مبنای قواعد علمی مدیریت موجود در دنیا که پذیرفته شده است و بر مبنای الویت‌های فرهنگی در کشور ما، مسیر پیش رو را طراحی کند. وگرنه باز هدر رفت نیروی انسانی، سعی و خطا و اقدامات سلیقه‌ای صورت می‌گیرد.


-در رابطه با برنامه‌ای که ایشان ارائه دادند آیا به نظر شما در این برنامه به معضلات اصلی سینما و نمایش خانگی پرداخته شده و مسائل جدی این حوزه در این برنامه مطرح شده است؟


مشخص است ایشان برای برنامه‌ای که ارائه دادند، زحمت کشیده بودند، اما این برنامه شناخت عمیق و دقیق از لایه‌های مختلف فرهنگی و اهالی فرهنگ ندارد. به طور خاص شناخت دقیقی از فضای سینما، پلتفرم‌ها و.. در آن وجود نداشته است و بر مبنای دیتای محدودی نتایج محدودی گرفتند و طرح اولیه ارائه دادند. من انتظار داشتم اگر قرار است جراحی اتفاق بیفتد، مدیر توان اش را داشته باشد و بداند الان دارد چه بدنه‌ای را جراحی می‌کند. این برنامه عجولانه است با اینکه دغدغه‌مند است، اما صرفا داشتن دغدغه، کافی نیست. دغدغه موتور محرک است، اما کاری از پیش نمی‌برد.

اگر کسی می‌خواهد در مورد سینما یا پلتفرم‌ها یا سریال‌سازی تصمیم بگیرد، باید یک نقطه تعادل پیدا کند. به هر حال اهالی سینما هر کدام تجربیات بسیار و اختلاف سلایق بسیار دارند. مدیری که مسئولیت می‌پذیرد، باید بتواند از این افراد اطلاعات استخراج کند، اما در نهایت باز با مشورت اهالی سینما و تاتر و توان مدیریتی خودش باید به یک راه‌کار عملی و علمی برسد. شما اگر در یک اتاق بنشینید و بر مبنای نظریات، برای سینما و پلتفرم‌ها تصمیم گیری کنید آن برنامه اجرایی نمی‌شود، چون بدنه فرهنگ و هنر آن را نمی‌پذیرد. برعکس اگر مدیر بخواهد به همه باج بدهد و از همه حرف شنوی داشته باشد، خب دوباره در روی همین پاشنه می‌چرخد.


مدیر فعلی اگر می‌خواهد طرحی ارائه بدهد باید اول بفهمد درباره چه چیز دارد صحبت می‌کند؛ دوم اینکه با همه باید صحبت کند و از اطلاعات آن‌ها استفاده کند و سوم اینکه توان مدیریتی و تیم مدیریت قوی داشته باشد که آن را تحلیل کند. اگر این فرایند دقیق انجام بشود همه راضی هستند و موتور پلتفرم‌ها و سینما درست کار می‌کند.


در نهایت اگر در سینمای ما و حوزه فرهنگ، نگاه صنعت هنر و صنعت فرهنگ به شکل اصیل نه مادی‌گرایانه، لحاظ نشود؛ نتیجه نمی‌گیریم. اگر ترکیه در صنعت سینما موفق است، نگاه صنعتی به سینما داشته است. به این معنا که باید مطالعه کنید، سرمایه گذاری کنید، برنامه ریزی کنید و مثل یک کارخانه تولیدی به این امر نگاه کنید، ولی چون فرهنگ هم مطرح است یک ضریب محتوایی هم به آن اضافه می‌شود که با مطالعه قابل دست‌یابی است. در کل برداشت من این است که این برنامه‌ها کاملا ذهنی است، دور از واقعیت سینمای ایران و ناشی از عدم شناخت آن است.


-برای حل مشکلات سینمایی خصوصا در این دو سال و شرایط کرونا، در حال حاضر وزارت ارشاد باید چه تعاملی با اهالی سینما داشته باشد تا این مشکلات را رفع کند؟ و چه درک متقابلی بین اهالی سینما و وزارت ارشاد باید صورت بگیرد؟


در حال حاضر اهالی سینما مشخصا گله دارند که برنامه، برنامه مشخصی نیست. از آن طرف مدیر فرهنگی تمایل دارد یک برنامه‌ای ارائه کند، چون ازش مطالبه می‌شود. چیزی که مهم است این است که اهالی سینما باید بلد باشند که چه در قالب خانه سینما چه هر نهاد صنفی دیگری، کنار هم نظرات را در میان بگذارند و با هم تعامل کنند. بعد از یک گفتگوی همه‌گیر، به جای ملاک قرار دادن نظر شخصی، به یک حرف واحد مطالعه شده برسند. بعد آن حرف واحد را به مدیر فرهنگی و معاونت ارشاد اعلام کنند و در مورد آن مذاکره کنند. در غیر این صورت می‌توان هم به مدیر حق داد که از سینما، ۱۰۰ و یک صدا می‌شنود هم می‌توان به سینماگر حق داد که بگوید مدیر نمی‌داند دارد چه می‌کند. راه حل این است که دو طرف بلد باشند با هم گفتگو کنند و منافع شخصی را برای یک منفعت بزرگ‌تری کنار بگذارند که وضعیت سینما را بهتر می‌کند.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار