به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، سعید شهرابی فراهانی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت: جمعهای دیگر و عملیات انتحاری دیگری علیه شیعیان در افغانستان ... با خروج نظامیان امریکا؛ دستگاه اطلاعاتی و امنیتی افغانستان نیز همانند ارتش این کشور تقریباً بی اثر گردیده است و موضوع مقابله امنیتی با تهدیدات تروریستی در دوران حکومت امارت اسلامی طالبان دچار ابهامات جدی است.
دوره گذار از حکومت اشرف غنی به امارت اسلامی و وعده تشکیل دولت فراگیر در افغانستان؛ موقعیت مناسبی را برای تروریستهای داعش که از سوریه و عراق گریخته اند فراهم نموده است تا به تدریج، مدعی استقرار شعبهای از خلافت اسلامی به عنوان ولایت خراسان و در منطقهای باشند که تفاوتهای جدی با حوزه عراق شامات داشته و تبعات ضدامنیتی آن میتواند از یک طرف تا غرب و جنوبغربی آسیا، از طرف دیگر شبه قاره هند، از سویی تا دروازههای اروپا و از جانب دیگر آسیای میانه و مرکزی را دچار ویروس مخرّب افراط گرایی و تروریسم نماید.
خروج نظامی آمریکا و در عین تداوم فعالیت سرویس جاسوسی آن در افغانستان در کنار ضعف و وابستگی اطلاعاتی طالبان و تردید قدرتهای منطقه برای نحوه مدیریت مسائل چالش برانگیز و معماگونه کشور افغانستان؛ زمینه مساعدی را تشدید فعالیتهای گروههای افراط گرا پدید آورده است. تروریستهایی که شیعیان افغانستانی را هدفی آسان و کم هزینه تلقی نموده و طی دو هفته متوالی صدها تن از آنان را در قندوز و قندها؛ ر به خاک و خون کشیده اند.
خوش باوری است که اگر تصور شود ترورهای انتحاری به همین جا ختم نخواهد شد و در صورت عدم اقدام جدی طالبان برای مبارزه با داعش؛ پیامدهای خطرناکی در انتظار منطقه خواهد بود که تنها یکی از آنها فرو غلطیدن افغانستان به داخل یک جنگ داخلی طولانی و فرسایشی خواهد بود که آشوب را به سایر نقاط همجوار در منطقه گسترش خواهد داد. رخدادی که از قضا، آب را برای فعالیت هر چه بیشتر سی. آی. ای، MI۶ و به خصوص موساد گل آلود خواهد کرد!
اگر طالبان به عنوان مدعیان حاکمیت، قادر نباشند که مسئله برچیدن سلولهای داعش در ولایات افغانستان را حل کرده و توطئه تشکیل ولایت خراسان را که از سمت سرویسهای اطلاعاتی حمایت میشوند، خنثی کنند آن گاه آرایش صحنه به کلی تغییر کرده و میبایست به فکر الگوی امنیتی ویژهای برای پاکسازی منطقه افغانستان بود.
الگوی مورد نظر ممکن است سناریوهای مختلفی را در بر داشته باشد؛ لیکن باید به این نکته توجه داشت که پیوست سیاسی متضمن یک دولت افغانستانی که نماینده تمامی ملت این سرزمین باشد تعیین کننده نقشه راه و مراحل عمل به آن خواهد بود.
قبل از هر اتفاق، این طالبان هستند که باید تکلیف خود را با مردم افغانستان و همسایگان ان مشخص کنند: آیا طالبان میخواهد بخشی از راه حل ثبات و امنیت افغانستان باشد یا جزئی از این صورت مسئله؟ با حوادث غمبار حملات تروریستی ۱۶ مهرماه در قندوز و ۲۳ مهرماه در قندهار، شمارش معکوس برای طالبان، حامیان آن و سرویسهای اطلاعاتی بیگانه آغاز شده است. اگر مهرههای پشت پرده در صحنه افغانستان، گمان کرده اند این بازی را میتوانند طولانی کنند؛ باید گفت دچار اشتباه محاسبه شده اند.
انتهای پیام/