قبل از عملیات آمده بود می گفت: در ایام عید خانواده ها قرار گذاشته اند، بناست عروسی کنم و مرخصی می خواهم، مرخصی ها لغو شده بود ولی فرمانده به او گفت: برو .
اوایل سال 1361 بود که مجید ابوطالبی مثل خیلی دیگر از همسن و سالانش تصمیم گرفت به خط مقدم و جبهه های جنگ برود. او که جزو پرسنل رسمی سپاه پاسداران بود، اولین بار در فروردین 1361 به جبهه رفت و به خاطر آموزشهایی که دیده بود، فرمانده گروهان شد.
همسر شهید برونسی میگوید: به خاطر جبهه رفتن زیاد او ناراحت بودم؛ رو کرد به مادرم گفت: «من حاضرم که این خونه و اثاث و حتی کت تنم رو بگذارم، برای دختر شما. ولی فقط به یک شرط، که دختر شما باید قولش رو به من بده.»
سردار احمدلو گفت: با اخویمان ناصر که شهید شد قرار گذاشتیم هرکداممان شهید شدیم، موقعی که مادرمان سراغمان را میگیرد بگوییم جایی که هست، بخور و بخواب است یعنی وقتی تیر میخوری میافتی و میخوابی.