آنچه که از شهادت سوزناکتر بر میآید، مظلوم بودن است. آنانی که با روح بلندشان از اندیشهی ارتقای منزلت کشورمان غفلت نکردند و آن را کم بها نپنداشتند و از مسئولیت شانه خالی نکردند.
بین اعتراض و اغتشاش یک مرز باریکی وجود دارد که هم مردم و هم مسئولان باید محافظت کنند که این تجمعات به آشوب کشیده نشود؛ چرا که هزینه این آشوب را خود مردم پرداخت میکنند.
کمی دقت کنید! هرگز رسانههای فارسی زبان دشمن علیه سرمایه داران زالو صفت که جدای از پاک دستان تولید و اقتصاد اند هیچ تحریک ندارند. علیه رباخواری، مواد مخدر، رانت خواران و دیگر کارهای غیراخلاقیشان.
مدت کوتاهی از تهوع آورترین جریان اعتراضی در تاریخ سیاسی ایران و تبدیل آن به اغتشاشات میگذرد؛ این اعتراضات از بعد مبارزه سیاسی برای کسب قدرت نیز در نوع خود بیسابقهترین و تهی از هرگونه مرام و حفظ ارزشهای انسانی و اخلاقی بود.
شورش و آشوب این روزها حاصل سادهلوحی و ناآگاهی نوجوانان و جوانان ماست؛ همانهایی که ۱۳ سال روی نیمکتهای مدرسه نشستند و جز حساب و کتاب آن هم دست و پا شکسته چیزی نیاموختند.
طی چند هفته اخیر کشور عزیزمان ایران شاهد برخی فتنهها و حرکات آشوبگرانه بوده که البته معتقدیم همین فتنهها چهره واقعی، ضد ایرانی و ضد میهنی مدعیان دروغین وطن دوستی را نمایان ساختهاست.
۴۰ روز از اعتراضات و تبدیل آن به اغتشاشات به بهانه مرگ مرحومه مهسا امینی میگذرد، شعارشان زن، زندگی و آزادی است. آنچه در عمل دیده نمیشود، احترام به مقام زن و زندگی عزتمندانه و آزادیهای اجتماعی است.
«سرگرمشان کنید تا براندازی کنیم» این سر رمز ستاد مشترک و سرفرماندهی عملیات براندازی از قلب ساختمان پنتاگون آمریکادر ابلاغ به کمیتههای اجرایی در خارج و داخل ایران است.
اگر با دقتی مضاعف به فضای دانشگاه نگاه کنیم، متوجه الگویی مشخص در وقایع اخیر خواهیم شد. مشاهده خواهیم کرد که گفتگو حول مسائل اخیر، آنگونه که شایسته است، شکل نمیگیرد.
پیوستار بودن حکمرانی و ترجیحات اخلاقی و ارزشها اقتضائاتی دارد که گریزی از آنها نیست. از این رو، اگر دولت مدرنِ مدعیِ «بیطرفی دولت نسبت به اخلاق» نتواند این ادعا را اثبات کند یا در عمل نشان دهد، مثل هر نظریه دیگر، باید در ادعای خود تجدیدنظر کند.
اغتشاشات اخیر به لحاظ اجتماعی بیهویتترین پدیده اجتماعی در سالهای پس از انقلاب است؛ جریانی که نه میداند برای چه به میدان آمده و هدفش چیست و نه میداند مخاطبش کیست.
اگر حجاب را بهانهای برای اتفاقات روزهای اخیر بیان نکنیم، حجاب از موضوعاتی است که به نوعی پاشنه آشیل بحث فرهنگ در حوادث سالیان گذشته تلقی شدهY چرا که اساسا برنامه مدونی برای مقوله فرهنگ به اجرا در نیامده است.
زیر پل ستارخان رنگها پررنگ تر از قبل بود. صداها بلندتر از قبل بود و حرکتها سریعتر. سر که چرخاندم خیابان غرق در آتش بود. دنبال سطل زبالهاش گشتم اما خبری نبود.
میگویند راهی غیر از آتش زدن ایران وجود ندارد اما من میگویم کسی که این راه را جلوی پای ما میگذارد هم ایرانی نیست و هم علاقه ای به ایران و ایرانی ندارد در غیرانصورت راضی به آتش گرفتن ماشین یک کارگر در کوچه و خیابان هم نمیشد چه برسد به آتش گرفتن کل ایران!