گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، تولید اشتغال آفرین، تولیدی است که علاوه بر کلید زدن رشد اقتصادی، پاسخگوی یکی از مهمترین مطالبات مردمی یعنی ایجاد اشتغال خواهد بود. خاص بودن موضوع اشتغال آفرینی در کنار رشد و جهش تولید، مسوولین را به تحقق این دو هدف مهم در کنار هم تذکر میدهد. تولید، دانش بنیان، اشتغال آفرینی هدف گذاری مهمی برای رشد اقتصاد ایران است که دولت و حاکمیت برای تحقق این اصل مهم باید در یک راستا حرکت کنند. استاد و تحلیلگر اقتصاد در گفتگوی پیش رو این موضوع را تحلیل کرده است.
تاکید رهبر انقلاب بر تولید دانش بنیان
اصغر بالسینی؛ کارشناس و تحلیلگر اقتصادی در گفتگو با دانشجو در خصوص شعار سال و در خصوص تولید اشتغال آفرین گفت: تولید دانش بنیان و تاکید مقام معظم رهبری بر این موضوع که روند تحقق تولید باید بر مبنای تولید اشتغال آفرین صورت بگیرد موضوع بسیار حائز اهمیتی است. واقعیت این است اگر تولید اشتغال آفرین نباشد و در اقتصاد منتج به اشتغال نشود، اصطلاحا تولید، تولید مثمر و ثمرده به معنای کافی و وافی نخواهد بود. به طور معمول انتظار این است که با رشد اقتصادی و صنعتی که در اقتصاد اتفاق میافتد، از طریق افزایش تقاضایی که برای نیروی کار و استخدام نیروی کار صورت میگیرد، نرخ بیکاری کاهش پیدا کند. واقعیت قابل تاملی در اقتصاد ایران وجود دارد که در بسیاری از سالها، حتی اگر رشد اقتصادی و صنعتی نیز داشته ایم، اما رشدی اشتغال آفرین نبوده که در اشتغالزایی نتیجه قابل قبولی داشته باشد.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: ثمره این مساله، صرف و هزینه کرد منابع اقتصادی و سرمایه گذاریهای سنگینی در مسیر رشد اقتصادی و صنعتی بوده، ولی در نهایت، اشتغال به معنای کافی که بتواند معضل بیکاری را در سطح مطلوبی حل کند اتفاق نیفتاده است. این مسئله آنچنان در افزایش نرخ بیکاری تاثیر گذار بوده که در اقتصاد ایران نرخ بیکاری، بالاتر از متوسط نرخ بیکاری در جهان است.
رشد اقتصادی و صنعتی کشور در سالهای گذشته قابل توجه نبوده
بالسینی در این باره افزود: در عارضه شناسی و ریشه یابی چرایی رسیدن به چنین موضوعی که معضلات بسیاری برای اقتصاد ایران ایجاد کرده، باید به چند نکته بسیار کلیدی و مهم اشاره شود. اول این سوال مطرح میشود که چرا علی رغم داشتن رشد اقتصادی در بعضی سالها، رشد اقتصادی منجر به اشتغال موثر و پایدار در کشور نشده است. اولین مساله این است که اساسا رشد اقتصادی و صنعتی کشور در سالهای گذشته، رشد قابل توجهی نبوده است. به تعبیر دقیق تر، در یک دهه گذشته یعنی در دهه ۹۰، متوسط نرخ رشد اقتصادی در ایران، نزدیک به صفر بوده است. در برخی سالها رشد اقتصادی بالایی را تجربه کردیم، اما در برخی سالها، رشد اقتصادی پایین ثبت شده است. این مسئله منتج به آن شده که متوسط رشد اقتصادی دهه ۹۰، حدود صفر بوده است، به همین خاطر گفته میشود متأسفانه دهه ۹۰، دهه از دست رفته در اقتصاد ایران است. در حالی که در دهه هشتاد، متوسط رشد اقتصادی کشور ۵ درصد بوده است، به علاوه اینکه در نیمی از سالهای دهه ۹۰ رشد سالانه اقتصادی کشور منفی بوده است. این روند منجر به آن شده که رشد اقتصادی در اقتصاد ایران، رشد پایینی باشد. در کنار این مسئله صرفاً رشد اقتصادی پایین نبوده، بلکه متغیرهای کلیدی دیگری که به رشد اقتصادی کمک میکنند نیز در اقتصاد ایران وضعیت نابسامانی داشته اند.
کاهش درآمد سرانه
استاد و تحلیلگر اقتصاد اگر ابتدای سال ۱۳۹۰ را با در خصوص چرایی رشد منفی اقتصاد ایران گفت: اگر پایان همین دهه را مورد مقایسه قرار دهیم متوجه میشویم که درآمد سرانه از ٧.۴ میلیون تومان به ۴.٧ میلیون تومان کاهش پیدا کرده است. تشکیل سرمایه ثابت ناخالص که موتور رشد سرمایهگذاری و اقتصادی به شمار میرود، از ۱۷۱ هزار میلیارد تومان در ابتدای دهه ٩٠ به ۱۰۰ هزار میلیارد تومان در پایان سال ۱۳۹۹ رسید. در دو سال ۹۸ و ۹۹ میزان استهلاک سرمایه از تشکیل سرمایه در اقتصاد ایران بالاتر بوده است. کاهش متوسط رشد اقتصادی عامل مهمی است که باعث شده تولید و اشتغال در اقتصاد ایران بسیار ضعیف شود. عامل دوم را میتوان به نوسانی بودن رشد اقتصادی و رشد صنعتی در اقتصاد ایران نسبت داد. به این معنا که در برخی سالها به دلیل درآمدهای بالای نفتی و بهبود وضعیت نسبی اقتصادی، رشد اقتصادی افزایش یافته، اما در سالهای تحریم که تامین منابع مالی مشکل بزرگ کشور بوده، رشد اقتصادی به شدت افت کرده، لذا در رشد اقتصادی کشور وضعیت سینوسی داشته ایم. وقتی رشد اقتصادی صنعتی پایدار نباشد، نتیجهی این روند، عدم ایجاد اشتغال کافی است.
وی در ادامه تصریح کرد: در ادبیات اقتصادی گفته میشود رشد، زمانی اشتغالزا میشود که پایدار و مستمر باشد. در صورت عدم پایدار بودن رشد، حتی اگر رشد اقتصادی مثبت شود، بنگاهها به جای افزایش تعداد شاغلان برای افزایش تولید، یا ساعت کاری را افزایش میدهند یا از قرارداد موقت استفاده میکنند. این مسئله بدان معناست که، چون رشد پایداری نداشتیم و بنگاههای اقتصادی نیز نمیتوانستند و نتوانستند تصمیم بگیرند، این موضوع منجر به آن شده که حتی در صورت بهبود وضعیت اقتصادی بنگاههای تولیدی، افزایش تولید را به جای اشتغال جدید از طریق اشتغال موجود، یعنی افزایش ساعت کاری یا قراردادهای موقت، تامین کرده اند. سومین عامل جدی که باعث شده تولید منجر به اشتغال در اقتصاد نداشته باشیم، این است که به دلایل مختلفی تمرکز در اقتصاد ایران در سالهای اخیر به جای تمرکز بر صنایع کاربر بر صنایع سرمایه بر بوده است. صنایع سرمایه بر از طریق سرمایه مالی و صنعتی، بهبود تولید را رقم میزنند. در حالی که اقتصادی مثل اقتصاد ایران، باید از طریق بنگاههای کوچک و متوسط رشدی اشتغالزا داشته باشد؛ لذا مساله تمرکز بر صنایع سرمایه بر به جای سرمایه کار بر، عامل مهمی است که ما را به این سمت هدایت کرده که تولیدی داشته باشیم که اشتغال افرین نباشد در چنین شرایطی با توجه به عارضه یابی صورت گرفته اگر مایل هستیم به سمت رشد اقتصادی که منتج به اشتغالزایی شود حرکت کنیم، باید چند موضوع محقق شود.
موانع تولید را بردارید
اصغر بالسینی خاطر نشان کرد: لازم است موانع تولید به صورت عملی مرتفع شود. یعنی زمینه برای تحقق تولید در اقتصاد مهیا شود، چرا که تولید منجر به اشتغال میشود. مرحله دوم این است که باید به صورت جدی، بنگاههای کوچک و متوسط تحت حمایتهای متمرکز قرار بگیرد چرا که این بنگاهها نقش مهمی در ایجاد اشتغال دارند. آمارهای جهانی نشان میدهد در سال ۲۰۲۱ اگر حدوداً جمعیت جهان را هفت میلیارد نفر در نظر بگیریم، ترکیب شغلی این تعداد انسان در دنیا بدین شکل است که حدود ١.٩ دهم میلیارد از جمعیت، جهان زیر ۱۵ سال هستند که به طور معمول جزء جمعیت فعال شاغل قرار نمیگیرند، یعنی ٢۶ درصد جمعیت جهان. ١.٧ دهم میلیارد نفر از جمعیت جهان یا به عبارتی ۲۳ درصد جمعیت در بخش خدمات مشغول به فعالیت هستند. ١.۴ دهم میلیارد نفر یعنی ۱۹ درصد مردم جهان در بخش کشاورزی فعال هستند. ٨٠٠ میلیون نفر از مردم جهان یا ۱۲ درصد جمعیت جهان، در بخش صنعت مشغول به فعالیت هستند. ۵۷۷ میلیون نفر از جمعیت جهان که ۹ درصد جمعیت میشوند بیش از ۶۴ سال سن دارند که اینها جزء جمعیت فعال ارزیابی نمیشوند. ۴۳۰ میلیون نفر یا ۶ درصد جمعیت جهان بیکار هستند. ۶ میلیون نفر یا ۵ درصد جمعیت جهان کارآفرین هستند. به این معناست که بخش خدمات و بخش کشاورزی در دنیا اشتغال بیشتری ایجاد کرده اند.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی باید به این مسئله توجه داشت در اقتصاد ایران قاعدتاً این بخش ها، چون بخشهای کاربر هستند بهتر میتوانند در اقتصاد ایران اشتغال آفرینی کنند. اگر قرار است تغییری اتفاق بیفتد باید به سمت فعالیتهای کوچک و متوسطی که اشتغال زا هستند حرکت کنیم. به این نکته توجه داشته باشیم درست است که بخش صنایع پیشرفته میتوانند بخش مهمی از نیازهای ارزی کشور را از طریق صادرات تأمین کنند، ولی تا زمانی که در اقتصاد ایران شغل وجود نداشته باشد، رفع فقر مطلق که برنامه دولت سیزدهم است عملا اتفاق نمیافتد.
باید راهبرد صنعتی پایدار داشته باشیم
استاد اقتصاد افزود: سومین سیاست گذاری این است که یک راهبرد صنعتی پایداری داشته باشیم، به این معنا که بدانیم اگر توسعه صنعتی در دستور کار قرار دارد، به دنبال تحقق چه مسئلهای هستیم و این فرایند را از چه طریق اجرا میکنیم؟ متاسفانه در برنامههای توسعه در اقتصاد ایران، این اصل مغفول مانده که بخشهایی را به عنوان پیشران در اقتصاد در نظر بگیریم و سایر سرمایه گذاری در بقیه بخشها را هم به حرکت در بیاوریم. در همه برنامهها و بودجههای سنواتی مسوولین امر مصمم هستند تا به صورت یکجا همه بخشها را به جلو حرکت داده و دچار تحول کنند، در حالی که این موضوع عملا محقق نمیشود. چهارمین مسئلهای که باید به آن توجه کنیم، تکمیل حلقههای مفقوده بخش صنعت و تقویت پیوند بین فعالیتهای صنعتی بزرگ سرمایه بر و سایر صنایع است تا بتوانیم از طریق سر ریز کردن آثار رشد صنایع بزرگ و صنایع کوچک، رشد صنایع سرمایه بر بزرگ در نهایت منتج به رشد صنایع کوچک و کاربر شود.
به سمت توسعه صنایع کاربر برویم
اصغر بالسینی کارشناس اقتصادی در ادامه توضیح داد: فعالیت پنجم این است که بخشهای صنایع کاربر را در اقتصاد ایران شناسایی کنیم تا از این طریق به سمت توسعه این بخشها حرکت کنیم. در نهایت توجه کافی و وافی را داشته باشیم که رشد اقتصادی، زمانی ارزشمند است که به کیفیت رشد توجه شود. کیفیت رشد از چه بخشهایی حاصل شده و دوم اینکه رشد اقتصادی چه بخشهایی را به حرکت در آورده است. تا زمانی که در اقتصاد ایران به اشتغال توجه کافی صورت نگیرد، حتی اگر رشد اقتصادی نیز اتفاق بیفتد، رشد مثمر ثمری نیست. آمارها نشان میدهد در اقتصاد ایران متوسط کشش اشتغال، حدود ٣ دهم است این عدد در برزیل ۶۸ صدم استرالیا ۵۶ صدم است. این آمار بیانگر آن است که در اقتصاد ایران، ١ درصد رشد اقتصادی میتواند منجر به ٣ دهم درصد رشد در اشتغال شود، در حالی که در بعضی از اقتصادها، یک درصد رشد اقتصادی میتواند نزدیک به ٧ دهم درصد رشد اشتغال را به دنبال داشته باشد. پس با این اوصاف لازم است موضوع اشتغال و رشد منتج به اشتغال یا رشد اشتغال آفرین به جد مورد توجه برنامه ریزان قرار بگیرد.