گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو- مهران شفاعتی؛ طی هفتههای اخیر بود که سیل ناگهانی در کشور جان حدود ۹۰ نفر از هموطنانمان را گرفت و حدود ۸ نفر را مفقود کرد. سیلی که نشان از مدیریت نه چندان خوب منابع آبی توسط مسئولان دولتهای گذشته کشور دارد. این درحالی است که در این سالها، تعداد سدهای کشور ۲۲ برابر شده است و عدهای از مدافعان سدسازهای بی رویه، اصرار دارند که این کار مانع از تشکیل سیلابهای مهیب میشود، اما در عمل میبینیم که این سخنان نادرست بوده است.
این درحالی است که این سدسازیها نه تنها به از بین رفتن خشکسالی در ایران کمکی نکرده است، حتی توانایی جلوگیری از سیلابهای ویرانگر را هم ندارد و به نظر میرسد در این حوزه به طور بی برنامه، زیاده رویهای بسیاری شده است. برهمین اساس نیز فریدی؛ کارشناس محیط زیست مهمترین دلیل علمی خشکی تالابهای ایران را سدسازیهای بیرویه بر حوضه آبریز این تالابها عنوان کرد و گفت: یک تالاب برای زنده ماندن به مقداری ورودی آب نیاز دارد، اما وقتی روی حوضه آبریز سدهای بسیار زیادی ساخته میشود و ورودی آب، کمتری از آبی است که صرف تبخیر و فرورفتن در زمین میشود تالاب هم خشک خواهد شد.
بسیاری از کارشناسان معتقدند، از زمانی که مدیریت آب از دست مردم خارج شده است، مشکلات مختلف حوزه آب دوچندان شد، زیرا وزارت نیرو برای فروش آب، به دنبال آب بیشتر در سطح زمین است و با مدیریت نادرست، از نفوذ این مایع حیات به بخشهای زیرزمینی جلوگیری میکند.
در همین راستا و با توجه به مطالب مطرح شده، گفتگویی با پدرام جدی؛ کارشناس محیط زیست با موضوع بررسی چالشهای مدیریت آب کشورداشتیم که مشروح آن تقدیم شما میشود.
در دورهای از سال به قدری مشکلات آب داریم که هشدارهایی مبنی بر قطعی آب داده میشود، اما ناگهان یک سیلابهای عجیب میآید که خسارت وارد میکند و حجم عظیمی از آب رها میشود. به نظر میرسد که ما یک مشکلات جدی در حوزه مدیریت منابع آب داریم نظر شما در مورد این مسئله چیست؟
پسیل فقط در برگیرنده شرایط جوی یک منطقه خاص نیست، علاوه بر شرایط جوی، به شرایط توپوگرافی منطقه هم مربوط است. مجموعهای از شاخصها و رفتارهای جوی و توپوگرافی، شرایطی را فراهم میکند مثل مناطق شمالی کشور تا نیمه خشک، کوهستان و معتدل و ... همه اینها شرایط بارشی متفاوتی دارند، علاوه بر آن چه از نظر میزان بارش و چه از نظر جنس بارش باران باشد یا برف و نوع بارش تفاوت دارند و دورههای بارندگی شان هم متفاوت است.
ما یک اصطلاح علمی در فضای هواشناسی داریم به اسم دوره بازگشت. در منابع طبیعی این دوره بازگشت در مناطق مختلف یک تفاوتهایی وجود دارد. منظور از دوره بازگشت چیست؟ یعنی اینکه در یک منطقهای حول آن حوزه آب خیز که به چشم ما میآید، شاهد یک تراکم بارش خاصی هستیم، هر چقدر این دوره بازگشت بالاتر باشد، میزان بارشها بیشتر است. اگر ما میبینیم سمت جنوب ایران و سیستان و شمال هرمزگان شاهد بارندگی سیل آسا هستیم، این پدیده طبیعی نیست و این امر سالها متداول بوده، ولی این موضوع طوری نیست که هر سال اتفاق بیفتد، بعضی سالها تشدید میشود.
از طرفی جلگه خوزستان ما کاملا براساس سیلابها شکل گرفته و همچنین پدیدهای را آنجا داریم که این جلگه حاصلخیز و پهناور را شکل داده است، یعنی رودخانههای بزرگی مثل کارون و ... از استانهای همجوار سیلابها را هدایت میکردند و جلگه را شکل دادند. پس سیلاب و سیل پدیده جدایی ناپذیر از محیط زیست نیست، بخشی از محیط زیست و اکوسیستم است، اما آیا سیلابهای اخیر هم طبیعی بودند؟ چند نکته وارد است، اولین نکته این است که سرعت بارشها یک تفاوتهایی پیدا کرد، این میزان بارشی که در طی زمان و در واحد سطح ما شاهد هستیم تفاوت معناداری با گذشته دارد. شما میبینید که دو ساعت چهل میلی متر بارندگی در یک منطقهای که میانگین بارشش در سال شاید ۹۰ میلی متر هم نباشد، اتفاق میافتد! یا حتی نه میانگینش در منطقه امامزاده داوود ۲۵۰ یا ۳۰۰ باشد، ولی در دو ساعت چهل میلی متر بارندگی رخ میدهد. این نشان میدهد که سرعت بارش و هم و سرعت برخورد با زمین بالاست. پس یک تفاوتی ایجاد شده که اینجا بحث تغییر اقلیم را میتوانیم به نوعی استفاده کنیم و بپذیریم که دلیل شروع این نوع بارش و سرعت بارش، تغییر اقلیم است.
با این سرعت در واحد زمان به سطح وارد میشود، اگر سطح خاک عاری از پوشش گیاهی باشد، شرایط برای تغییر در واحد خاک فراهم میشود. تصور کنید که ساخت و سازهای بی رویه در حریم و بستر رودخانه مثل جاده، خانه ساختن و ... انجام گرفته است، یعنی باغات را تخریب کردند و زراعی کردند یا بالعکس این تغییر کاربریها باعث میشود تا محدودهای که باید آب را هدایت کند، دچار تغییرات شود، از طرفی هم خاک سست شده و به خاطر خشکسالیها یا آتش سوزی که در مراتع داشتیم یا چرای زیاد یا تغییر کاربری و ... دست به دست هم میدهند که سرعت بارش املاح و سنگ ریزه را با خودش میشوید و میآورد. این سنگ ریزهها کم کم اضافه میشوند و حجم و وزن زیادی پیدا میکنند و در مناطق پایین دست، سنگها را جابه جا میکنند و حجم زیادی از سنگ و املاح را با خودشان حمل میکنند. در این شرایط بحث سیلاب زیاد است، در دامنه کوه شیب هم وجود دارد. این مسئله باعث سرعت بخشیدن به سیلاب میشود و درمسیرش هر چه که باشد را تخریب میکند و دلیل اصلی تخریب سیلاب در روزهای اخیر در کشور همین موضوع بوده است. یعنی اینکه تغییر کاربری داشتیم و سیلاب هم حجمش سنگین بوده تخریب صورت گرفته است.
اینکه میشود کاری کرد؟ میشود مدیریت کرد؟ بله. پس سیلاب طبیعی است و چیز غیر عادی نیست، اما این سیلاب را باید مدیریت کرد که خسارتش پایین بیاید، با وجود اینکه ما تغییر اقلیم کوچکی را هم شاهد هستیم پس با توجه به شرایط جوی باید بیشتر حواس مان باشد که در بستر رودخانه و حریم رودخانه یک استاندارد در واقع ثابتی شکل گیرد. ما یکسری رودخانهها را داریم که فصلی هستند و یکسری رودخانهها خشک هستند. رودخانه در طول سال کلا خشک است فقط زمانی که سیلاب میآید، آنجا آب جاری میشود. بعد از دو روز از شروع سیلاب و تمام شدن باران رودخانه، باز خشک شده است، مثل منطقه سیستان و شمال هرمزگان وجنوب کرمان این شرایط را دارند. یعنی رودخانه خشک زیادی دارند که عرض شان ۴، ۵ کیلومتر است این رودخانهها مثل مناطق تهران و شمال کشور یا غرب کشور نیستند و شرایط رودخانهای متفاوتی دارند. میبینید بیست سال هیچ بارانی نیامده و سیلاب نبوده، تصور عامه این است که باران نمیآید، پس میروند در مسیر و در دل رودخانه ساخت و سازهایی را فراهم میکنند ولو اینکه باغ یا زمین زراعی باشند و این سیلاب بعد از سی سال تخریب میکند. اینجا همه تصور میکنند که اتفاق عجیبی افتاده وکلی خسارت خورده است. خب طبیعی است رودخانه مسیر خودش را دارد و این نکته را باید مردم و مسئولان بپذیرند و درک کنند. بالاخره رودخانه، خانه رود است و از مسیر خودش رد میشود، طبیعی است و غیر منطقی نیست، پس ما نباید تعرض کنیم. از طرفی برای اینکه سیلاب را مدیریت کنیم سرعت روانهها را در بالا دست کاهش بدهیم تا املاح و سنگ ریزه و ماسه و خاک و ... همراه خودش همراه نکند و باعث تخریب بیشتر نشود و ما باید بپردازیم به یکسری اقداماتی که اسمش آبخیزداری است.
در سالهای اخیر تعداد سدهای کشور ۲۲ برابر شده است و افرادی که مدافع این سدسازیها بودند، میگفتند که این کار باعث میشود از سیلابهای مختلف جلوگیری شود، اما این اتفاق میبینیم که نیفتاده سیلهای بسیار شدیدی میآید و جان خیلی از افراد را میگیرد. به نظر شما چرا این سدها مانع از سیلابها نشدند تا الان؟
شما خوزستان را فرض کنید که اکثر سدها بین خوزستان و لرستان واقع شدند. منابع آبی که وارد کارون، دز و کرخه میشود از کجا میآید؟ از استانهای همجوار لرستان، چهار محال، ایلام و کهگیلویه وارد این سدها میشوند. یعنی سدها را خروجی آبخیز گذاشتید. بالا دستش چه اتفاقی میافتد؟ بالادستش تعداد زیادی روستا، شهرهای کوچک و آبادی و ... داریم عشایر و مزارع داریم. آب نهایتا وارد سد کرخه و دز میشود. در چهار سال قبل، بارندگی شدیدی بود و خیلی از شهرهای خوزستان هم در واقع زیر آب رفتند، پس سد ساختن به تنهایی نمیتواند باران را مدیریت کند.
اتفاقا به نفع وزارت نیرو است که ما شاهد سیلابهای بیشتری باشیم، چون سدها پر میشود و خیال شان راحت میشود و با پر شدن سدها میتوانند به راحتی آب را بفروشند، اما در بالا دست، خاک، اراضی، جنگل ها، مراتع و آبادی هایمان خسارت میبیند. اینجا چه اتفاقی باید بیفتد. آیا ما میتوانیم در همه آبادیها سد بسازیم منطقی نیست. پس ما باید روشهای دیگری استفاده کنیم که همان آبخیزداری است. یعنی در مناطق بالادست ارتفاعات کوه دهانههای رودخانهها و نهرها باید یکسری اقدامات بیولوژیکی را انجام دهیم و با سازههای کوچک، سرعت آب را کاهش دهیم و به لایههای زیرینی زمین نفوذ بدهیم، ولی این به نفع وزارت نیرو نیست، چون آنها میخواهند آب را داشته باشند و آب اگر برود به زیر زمین به نفع آنها نیست برای همین اصرار میکنند و دفاع میکنند که سدها از سیلاب جلوگیری میکند و سالی چند بار سیلاب در سالهای اخیر میآید و حجم خسارات را میبینیم و این نشان میدهد که این حرف و این رفتار جوابگوی شرایط کشورمان نبود.
سیل در چند سال اخیر در کشور ما بسیار زیادتر شده است. چه مقدار را مربوط به تغییرات اقلیمی جهانی میدانید؟
قطعا بخشی اش به خاطر تغییرات اقلیمی است یعنی این موضوع که بخواهیم نپذیریم منطقی نیست، اما یک واقعیتی هم است و باید این را هم بپذیریم تغییر اقلیمی یک موضوع ثابتی نیست. اینکه بگوییم، چون ما ۱۵ سال در دوره خشکسالی بودیم پس الان که باران میآید یک پدیده غیرطبیعی است. این بارشها را قبلتر هم داشتیم، ولی یک تفاوتهایی پیدا کرده و بیشتر از حالت برف به باران سوق پیدا کرده است و زمان بندی سالانه اش تغییراتی داشته. از لحاظ مکانی این بارشها از غرب کشور به جنوب شرقی کشور سوق پیدا کرده و سرعت بارشها بیشتر شده. این موضوعات را در گذشته هم در کشورمان داشتیم. یعنی شما مثلا در همین تهران دهه ۶۰ و ۷۰ سیلابهایی آمده و خساراتی زده و این اواخر هم عکس هایش در فضای مجازی خیلی چرخیده که سنگهای بزرگی آمدند در خیابان و یک چیز ناآشنایی با طبیعی ما نیست و تغییر اقلیم شتاب بخشیده و دامنه اش را گستردهتر کرده است.
برای مردم سوال است که در تاریخ کشورمان، ایرانیان در طول هزاران سال با این اقلیم زندگی کردند و توانستند آب را به نحوی مدیریت کنند. چه اتفاقی افتاده که در این چند سال اخیر شاهد مشکلات جدی آب بودیم؟
ما از سال ۱۳۴۲ که اصلاحات اراضی در ایران شکل گرفت، مدیریت آب و خاک را به حاکمیت سپردیم و از مردم و خوانین گرفتیم و به صورت نظامات عرفی آب و خاک مدیریت میشده. ما این را گرفتیم و به حاکمیت دادیم. حاکمیت آن موقع وزارت آب و برق بوده. قبل از انقلاب این وزارتخانه تا امروز متولی آب کشور است و خودش را مالک آب میداند و آب را میفروشد. ممکن است یک جایی ارزانتر و یک جایی گرانتر بفروشد، ولی مالک آب است. از آن تاریخ و به خاطر این مدیریت، به طور کلی چرخههای هیدرولوژی مان هم به هم خورده، چون برای دولت است و مردم دیگر آن ارق سابق را نداشتند. مدیریت از جوامع محلی و مردم گرفته شده بود و اختیاری نداشتند. هر ساله به مقوله آب نگاه میکنند و اکثرا مسئولان متولی و مدیران آب تمام نگاه شان به تامین آب بوده و اینکه آب را برسانیم برای مصرف راحتترین کار چیست. سد بسازیم، آب را ذخیره کنیم، هیچ گاه به این موضوع فکر نکردند که آب را باید تولید کنیم. نگاه مبنی بر این است که بالاخره ما بارش هایمان ۴۱۲ میلیارد متر مکعب سالانه خیلی تغییر نمیکند، شاید خشکسالی داریم، ولی ما هر سال این میزان متر معکب ورودی را داریم. یک سال بیشتر و یکسال کمتر، اما چه اتفاقی افتاده تازه تمام نظامات و چرخههای هیدرولوژی مان به هم خورده است. شما رودخانهها را به مثابه یک بدن انسان ببینید. وقتی شما آن جریانها را قطع کنید و مسیرها را متفاوت کنید، آب را از استانهای مختلف جا به جا کنید، مشخص است که سیستم زمین از هم میپاشد شما آبی را که باید به آن تالاب میریخته و این تالاب باید سفرههای زیرزمینی را تغذیه میکرده و چشمهها فعال میشدند و این کار باعث پویایی و حیات مراتع ما میشد و سالانه مساحت بیابانی مان زیاد میشود و تمام چرخههای هیدولوژی کشور را به هم زدیم. با این فکر که فقط آب را برسانیم به نیازهای مختلف و نیازهای مختلف تعریف کردیم بی هوا بدون محاسبات و سیاست گذاری درست، پس دلیل اصلی اش این است که مدیریت آب کشور صلاحیت لازم را ندارد و در صورتی که منابع طبیعی کشور متولی ۸۵ درصد مساحت کشور است مدیرش و مالکش است، اما منابع طبیعی یعنی تمام منابع آب دست وزارت نیرو است. آب کجاست، باید پرسید فقط در موضوع سد، پول مدیریت و بودجه مدیریت منابع آب به کجا میرود و ما چرخههای هیدرولوژی را به هم زدیم.
به عنوان جمع بندی بخواهید مشکلات مدیریتی حوزه آب را در کشور نام ببرید مشکلات چیست؟
اولا بحث آب در کشور اصلا شفاف نیست و ما باید میزان تولید و مصرف آب را نقطه به نقطه شفاف کنیم. مسئولان بنا ندارند و نمیخواهند هیچ گاه شفاف باشد. چون به نفع سیاست گذاران نیست. دومین نکته اینکه مالک آب در کشور و مدیریت آب باید تغییر کند. وزارت نیرو بر حسب تجربه نشان داده که اهلیت لازم و اصالت لازم را ندارد.
نکته بعدی اینکه ما از مدیریت سازه محور منابع آب باید فاصله بگیریم و طبیعت را نمیشود با کارهای سازهای و عمرانی مدیریت کرد، مثل جوامع انسانی یعنی جوامع انسانی را فقط نمیشود با رفتارهای محدود کننده مدیریت کرد و حتما اینجا کار فرهنگی و گفتمانی میخواهد. طبیعت و محیط زیست هم همین است، کار سازهای صرفا جواب نمیدهد باید با زبان طبیعت، طبیعت را مدیریت کرد، مثل آبخیزداری و پخش سیلاب و از این جنس کارها.