به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، محمود عزیزی تابش دانشجوی دکتری مسائل ایران یادداشتی را با عنوان «سیاست و حاکمیت ایران در پرتو سند چشم انداز» نوشت که متن آن در اختیار خبرگزاری دانشجو قرار گرفت.
متن این یادداشت به شرح زیر است: سند چشم انداز بیست ساله بعنوان سندی بالادستی که تعیین کننده استراتژی کلان کشور از سال 1384 تا 1404 است، بحثهای زیادی را با خود به همراه داشته است. شناخت هر چه بیشتر این سند و اهداف آن، که اساس کار برنامههای توسعه پنج ساله در کشور بوده، نیازمند بررسی در این باره است که این سند از درون چه سیستمی بیرون آمده است و به چه نحو بر سیاست و حکومت در کشور تأثیر گذاشته است. تحقیق پیرامون این مسئله میتواند به فهم ما، در این راستا که تهیه سند چشم انداز تا چه حد مبتنی بر کار تخصصی و کارشناسی بوده است و تا چه حد میتواند و توانسته است تا کشور را در مسیر نائل شدن به اهدافش و افزایش قدرت کشور کمک کند و نیز موجب افزایش مشروعیت رژیم سیاسی حاکم بر کشور شود. بررسی سند چشم انداز دربردارنده مجموعیای از هستها و باید هاست؛ باید دید و بررسی کرد که این بایدها و هستها به چه نحو در تنظیم سند مورد توجه قرار گرفته است.
کلمات کلیدی: سند چشم انداز 20 ساله، مؤلفههای قدرت ملی، مشروعیت سیاسی، سیستم سیاسی، مجمع تشخیص مصلحت، مردم، رهبری.
در ادبیات مدیریت و رهبری یک اصل اساسی وجود دارد و آن این است که همه کارها قابل انجام است. با در نظر گرفتن اینکه هر کار هر چه دشوارتر، برنامه ریزی دقیقتر؛ مطالعات و تجربیات انسانها و جوامع نشان داده است که با تصور و طراحی وضعیت مطلوب و یافتن یا پیش بینی کردن راهها و وسایل نیل به آن وضعیت میتوان به آن دست یافت؛ از این روست که گفته اند برنامه ریزی یعنی پیش بینی و تغییر آینده یا تصور و طراحی وضعیت مطلوب و یافتن یا پیش بینی کردن راهها و وسایل نیل به آن. باید برنامه ریزی را جوهر مدیریت به شمار آورد و از آنجا که برنامه ریزی برای دست یابی به یک هدف و تحقق بخشیدن به آن است از این رو جوهر و قلب برنامه را نیز باید هدف و هدف گذاری دانست و به همین سبب علاوه بر ضرورت برخورداری از هنر مدیریت و مهارت برنامه ریزی نیازمند به برخورداری از مهارت هدف گذاری نیز هستیم. برنامه ریزی ما را نسبت به انجام فعالیتهای معین و خاص برای تحقق بخشیدن به اهداف ملزم و متعهد میسازد و خود نیز یک ابزار کنترلی است. (امیری:1385، ص 34-5) چشم انداز اهداف سامانهای مجموعه تحت مدیریت در مقاطع زمانی کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت است. امروزه بسیاری از کشورها و حتی شرکتها و یا سازمانهای بزرگ اقتصادی جهان، برای بهینه کردن سامانه مدیریتی خود و دستیابی به کارایی و کارآمدی بیشتر، چشم انداز خود را برای مقاطع زمانی آتی تعریف نموده میکوشند، سایر سیاست گذاریهای خود را بر مبنای این طرح کلان به پیش برند. در حال حاضر در برخی از کشورها مانند آمریکا که به صورت فدرال اداره میشوند قطعا برای برخی از ایالتها این چشم اندازها ترسیم شده است. (اخوان کاظمی:1385، ص ۸۱)
در این نوشتار به بررسی سند چشم انداز 1404 در ارتباط با سیاست و حکومت در جمهوری اسلامی ایران خواهم پرداخت. یعنی اینکه بررسی رابطه میان سند چشم انداز و سیاست حکومت جموری اسلامی هدف اصلی ما خواهد بود. چشم انداز عبارت است از آرمانهای قابل دسترس در بلند مدت که متناسب با ارزشها و آرمانهای نظام و مردم تعیین میگردد. (همان: ص 65) برای روشن شدن این بحث به سه مسئله توجه میشود: اول، سند از درون چه سیستمی بیرون آمده و روند تصمیم سازی و تبدیل شدن به قانون پیرامون آن به چه نحو بوده است. دوم، مؤلفههای قدرت ملی در سند چشم انداز به چه نحو مورد مداقه قرار گرفته است. سوم، به نقش سند در بازتولید مشروعیت حکومت خواهیم پرداخت. میتوان گفت که سند چشم انداز از دل سیستم کارشناسی به وجود آمده است که وجه سیاسی آنها بارزتر از وجوه تخصصی و کارشناسی آن هاست. همچنین سند مذکور به بازتولید قدرت حاکم در کشور میانجامد و ناظراست به افزایش قدرت کشور و مشروعیت نظام. در سند، رابطه میان مردم و حکومت از نوع ارشاد و هدایت است و بازخوردی نسبت به سند از طرف مردم صورت نگرفته است.
برای مطالعه متن کامل این یادداشت اینجا کلیک کنید