
بیانیه یا تسلیمنامه اصلاح طلبانه ؟! / قرائتی جدید از سیاست «بدیم بره»!

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو_امیرعلی فتحی؛ از بین تمامی رویدادها و اتفاقاتی که میتواند برای یک جامعه رقم بخورد، میتوان گفت که جنگ بالاترین میزان اثرگذاری را در حافظه جمعی یک جامعه دارد. شاید بتوان گفت جنگ میتواند تاریخ یک جامعه را به دو بخش تقسیم کند. حال اگر این جنگ با تحولات دیگری از قبیل شهادت چند صد غیرنظامی زن و کودک، چندین سردارشجاع ، کارکشته و میهندوست همراه شده باشد جنس اثر متفاوتی بر حافظه جمعی خواهد داشت. از بین تمامی اقشار مردم، این نیروهای سیاسی هستند که باید رویدادی مثل جنگ را در کنش ورزی سیاسی خود در نظر گرفته و با نگاه به چنین تحولاتی دست به کنش سیاسی بزنند.
احتمالا شما هم شنیدهاید جوانان ساختار شکن دهه هفتاد و پیران کلیشهزده و سادهانگار امروز که با نام جبهه اصلاحات شناخته میشوند، بیانیهای با مضامین عجیب و غریبی منتشر کرده که آدم با خواندن آن تصور میکند این بیانیه نه قبل از جنگ دوازده روزه، بلکه قبل از طوفانالاقصی و نسلکشی مردم فلسطین، حتی قبل از تمامی جنایتهای خصمانه آمریکا و رژیم صهیونیستی از ابتدای انقلاب تا کنون نوشته شده است!
متن بیانیه به گونهای است که انگار جبهه موسوم به اصلاحات اعتقاد عمیق و قوی به حرفهای نتانیاهو مبنی بر برهم زدن امنیت منطقه توسط ایران داشته و بر این باورند که ما بودیم در اثنای مذاکره و فضای دیپلماتیک به طرف مقابل حمله نظامی کردیم و یک جنگ تمام عیار و فضایی برای کشتار غیرنظامیان را فراهم کردهایم!
نسخه حل مشکلات کشور در منظراصلاحات؟ همون همیشگی!
جبهه اصلاحات به صراحت در یکی از بندهای این بیانیه، راه حل مشکلات را همان راه حل همیشگی و کلیشهای که از گذشته مدام لقلقه زبان آنها بوده است یعنی مذاکره عمومی و بدون قید و شرط با آمریکا بیان میکنند، اما انگار کاملا فراموش کردند که در اثنای مذاکرهای که مطلوب آنها هم بود، آنچه که نباید، اتفاق افتاد. آش ترغیب و تشویق به مذاکره در فضای جنگ تا حدی شور شده است که حتی حامیان این جریان و اصلاحطلبانی که با رادیکالها مرزبندی دارند هم نسبت به بیانیه مفتضحانه جبهه اصلاحات واکنش منفی نشان دادند و این نسخه آمیخته با تکرار و کلیشه را مورد هجمه قرار دادند. این نسخه زائل شده را دولت موسوم به تدبیر و امید به کرات استفاده کرده است، اما شفا نداده که کور هم کرده است و بهرهگیری غیرمتعارف از آن باعث شد که رهبر انقلاب در انتهای عمر دولت، شیوه حکمرانی مذاکره محور آنها را باعث عبرت دولتهای بعدی قلمداد کردند!
سیاست "بدیم بره" داوطلبانه!
اما یکی از عجیبترین بندهای این بیانیه، موردی است که تا قبل از جنگ، حفظ آن مورد اتفاق تمامی جریانهای سیاسی و بدنه دولت و وزارت خارجه بود و آن هم کوتاه نیامدن از حق غنیسازی و بهرهگیری از انرژی صلحآمیز هستهای بود. در متن این بیانیه آمده در باب راهکار حل مشکلات آمده است: «اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها» این پیشنهاد در حالی از سوی غربگرایان مطرح شده است که در جنگ دوازده روزه اخیر تعداد بالایی از دانشمندان هستهای که برای حفظ و اعتلای همین غنیسازی و توان هستهای ما زحمت کشیده بودند و خانوادههای آنها به شهادت رسیدند.
اصل پذیرش توقف غنیسازی یا داوطلبانه تسلیم کردن آن دو مسئله متفاوت هستند که مراد جبهه اصلاحات اتفاق دوم است و باید پرسیدکه انسان چقدر باید ذلتپذیر باشد که پیشنهاد بدهد تاسیساتی که شهدای هستهای برای حفظ آن خون دادند و زحمت کشیدند را به صورت داوطلبانه تسلیم دشمن کنیم.
در نهایت باید این تکته را هم گفت که انجام چنین اقداماتی در این جریان سابقه دیرینه دارد. بعد از انتشار این بیانیه تعدادی از فعالان سیاسی نامه جام زهری که مجلس اصلاح طلب ششم در سال ۸۲ خطاب به رهبر انقلاب نوشتند و چنین مطالباتی را داشتند را باخوانی کرده و به آن تشبیهاش کردند. امروز باید گفت مرزبندی با چنین مطالباتی و نقد آن از سمت کنشگران سیاسی نه تنها انقلابی بلکه تمامی جریانها و شخصیت بیش از هر روز دیگری واجب و ضروری است و میتوان موضع جریانهای سیاسی نسبت به این مطالبات را معیار برای سنجش دانست. نه سنجش انقلابیگری و التزام به ولایت فقیه و نظام اسلامی بلکه معیاری برای سنجش وفاداری به میهن پرستی و وطن دوستی کسانی که دغدغه ایران و ایرانی را دارند.