به گزارش گروه استانها خبرگزاری دانشجو، در حالی که آتش در بسیاری از شهرهای کشور زبانه میکشید، اتفاقاتی در جمعه سیاه باعث شهادت ۶ تن از حافظان امنیت و تعداد زیادی از مردم زاهدان شد و ایام تلخی را برای مردم ایران رقم زد.
به همین دلیل به سراغ دانیال اسداللهی، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه سیستان و بلوچستان به عنوان یکی از شاهدان عینی این حادثه رفتیم تا روایتی دقیق تر و متفاوت از حادثه دردناک زاهدان داشته باشیم.
دانشجو: علت و ریشه حوادث زاهدان جه بود؟
اسداللهی: برای اینکه اصل ماجرا را بخواهم توضیح دهیم باید به دو هفته قبل از حادثه برگردیم پس از فوت خانم مهسا امینی به دلیل عقاید مذهبی و اعتقاد تقید مردم سیستان و بلوچستان به مسئله حجاب، اعتراض خاصی در این باره شکل نگرفت که البته در اتفاقات سال ۹۶ و ۹۸ هم این استان شاهد عدم مشارکت مردم با اغتشاش گرها بوده اما در این میان شایعهای از سمت ضد انقلاب ایجاد شد که به یک دختر چابهاری در کلانتری تجاوز صورت گرفته که بلافاصله واکنشهایی از سمت مسئولین مبنی بر بررسی این مورد انجام شد و پزشک قانونی نیز اعلام کرد که نتیجه آزمایشات به زودی منتشر خواهد شد؛ این دختری هم که این اتفاق برایش افتاده خود متهم به قتل ناموسی بوده و این خانم ادعا کرده است که در بازجویی قتل مورد تجاوز قرار گرفته است و عنوان شده است که این ادعا با مشاوره افرادی برای فرار این خانم از مهلکه انجام شده است.
متاسفانه یکی از چهره های شناخته شده ی منطقه بلوچستان در این مورد صحبتی کردند که جنوب استان برخلاف توصیه علما استان مبنی بر دعوت مردم استان به آرامش و پرهیز از تنش و سپردن کار به دستان قانون اقدام به صدور مواضعی تنش آفرین آنهم ، قبل از اعلام مقامات قضایی و خب رسانههای ضدانقلاب و تجزیه طلب نیز نهایت استفاده را بردند و روی این موج سوار شدند که این باعث ملتهب شدن جو شهرستان چابهار شد و یک هفته پس از وقایع چابهار، مردم در اعتراض به اقدام به حمله به کلانتری ۱۶ زاهدان و جمعه سیاه زاهدان را رقم زدند.
دانشجو: در خطبههای نمازجمعه اهل تسنن زاهدان چه صحبتهایی مطرح شد و آشوبها چگونه آغاز شد؟
اسداللهی: بعد از اتفاقات چابهار مولوی عبدالحمید در خطبههای نمازجمعه خود، مردم را به آرامش دعوت میکند و از مردم میخواهد منتظر پیگیری و اعلام نظر مراجع قضایی باشند و شدیدا از مسئله حتک حرمت به چادر و زنان با حجاب را مذمت کردند؛ اما بعد از نماز چند نفر از معترضین به سمت مصلی اهل سنت میآیند و با سواستفاده از احساسات مردم برخی از جمعیت نمازگزار را به سمت پاسگاه هدایت می کنند و شروع به سنگ پراکنی می کنند؛ درهمین حین عده ای با کوکتل مولوتوف دژبانی پاسگاه و یکی از ماشین های کلانتری را به آتش می کشند.
بعد از آن درگیری به خیابان خیام و دیگر خیابانهای اطراف مسجد کشیده میشود و شایعهای نیز به مناطق اطراف زاهدان میرسد که به مولوی عبدالحمید تعرض شده است و انتشار این شایعه باعث التهاب در دیگر نقاط شهر نیز میشود؛ در این میان افرادی که تیراندازی میکردند مشخص بود که بسیار حرفهای و آموزشدیده بودند.
دانشجو: کشته شدگان این حادثه اکثرا از مردم رهگذر و نمازگزار بودند؟
اسداللهی: بیشتر افراد کشته شده در این حوادث از مردم عادی و نظارهگر بودند به عنوان مثال یک بچه ۵ ساله در این درگیری تیر خورد و چند تن از پیرمردهای حاضر در درگیری مورد اصابت گلوله قرار گرفتند.
نکته دیگری که این وسط اتفاق افتاد این بود که وقتی که درگیریها خیلی سنگین شد، مولوی عبدالحمید هر ده دقیقه از طریق بلندگوهای مسجد با مردم صحبت میکرد و چندین مرتبه گفت: «اگر من آبرویی بین شما دارم خواهش میکنم به خانههایتان برگردید.»؛ بعد از صحبتهای مولوی عبدالحمید و حافظ اسماعیل کسانی که از مردم بودند و صرفا قصد اعتراض (نه اغتشاش) داشتند، صحنه را ترک کردند.
درگیریها پس از این همچنان ادامه پیدا کرد و فرمانده اطلاعات سپاه که آمده بود با معترضین صحبت کند در همین قائله با تیراندازی یکی از تروریستها در بالای ساختمان بلندی روبروی درمانگاه نبوت به فیض شهادت نائل شد؛ پس از این اغتشاش گران چند ماشین که برای مردم بود را برای اینکه خیابان را ببندند، آتش زدند و به یک درمانگاه که در همان خیابان را نیز به آتش کشیدند و من دیدم که یک نفر در کنار درمانگاه دارد به سروصورت خودش میزند که فامیلیش «آب دررشکر» بود، پیشش رفتم و گفتم چرا گریه میکنی گفت که برادرم در طبقه سوم درمانگاه گیر افتاده؛ با نیروهای آتش نشانی تماس گرفتیم و گفتند که چون امنیت نداریم نمیتوانیم آنجا بیاییم که با واسطه شدن ما با شهرداری بالاخره آتش نشانی راضی شد که به محل درمانگاه بیاید و با عملیات اطفای حریق موفق شدند دو نفر را نجات دهند، ولی چون نفر سوم در طبقه بالاتر بود نتوانستند نجاتش دهند و «محمد امین آب در شکر» زنده زنده سوخت و متاسفانه شهید شد.
در بین عملیات اطفای حریق درگیری شدید شد و آتش نشانی تصمیم گرفت که صحنه را ترک کند که البته تشخیص هم درست بود، چون یکی از ماشینهای آتش نشانی به دست اغتشاش گران افتاده بود، آتش زدند و تعداد زیادی از نیروهای آتش نشانی آسیب جدی دیده بودند.
دانشجو: آسیب به دیگر اموال عمومی در خیابانهای اطراف در چه حد بود؟
اسداللهی: دو پاساژ در چهارراه رسولی به طور کامل سوخت و خسارتی بسیار سنگینی به کاسبها زده شد و همین الان تعدادی از کسبه پیگیر گواهی و گزارش از آتشنشانی برای گرفتن خسارت از بیمه هستند؛ چندین بانک و فروشگاه زنجیرهای نیز توسط اغتشاشگران تخریب شد.