به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، زن زندگی آزادی! اگر چه این شعار به تازگی بر سر زبانها افتاده، اما عمری به درازای تاریخ بشر دارد. ۱۴۰۰ سال پیش، در عصر جاهلیت عرب، زنان، چون کالای شخصی مردان بودند و دخترانشان، زنده به گور میشدند. مردم سالاری در زندگی قبیلهای شان معنایی نداشت و مخالفت با ارادههای ناعاقلانه و میل و هوسهای امیر قبیله، حکم مرگ داشت. جان و زندگی آدم، مال بی ارزشی بود که ارضاء کننده خوی وحشی گری آن مردم بود.
در این تاریکی که انسانیت را در خود فرو برده بود و شعار "زن، زندگی، آزادی" تنها برای امیال شیوخ قبایل اعتبار داشت، پیامبری به نام محمّد (صلوات الله علیه و آله و سلّم) مبعوث شد که سنتهای وحشیانه هزار و چند ساله را در طول عمر کوتاه خود، در هم نوردید. او از جانب خدا گفت ملاک برتری تقوا است و نه عرب بر عجم برتری دارد، نه سفید پوست بر سیاه پوست. دست دختر خود را در مقابل دیده مردانی که دخترانشان را زنده زنده در خاک گذاشته بودند، میبوسید و ارزش زن را با گفتار و کردارش در تاریخ ثبت کرد. او از جانب خدا خواند: ((ای اهل کتاب، به سوی کلمهای بیایید که بین ما و شما مشترک است تا جز خدا نپرستیم و کسی ارباب دیگری نباشد)) (سوره آل عمران). پس از متلاشی ساختن دشمنان اسلام و تشکیل حکومت مقتدر اسلامی، یهودیان و مسیحیان در پایتخت حکومت، آن قدر آزادانه زیر پرچم حکومت اسلامی زندگی کردند تا سر انجام خود پیمان صلح شکستند و به جنگ با اسلام برخواستند.
حال پس از گذشت چند قرن، تاریخ دوباره فراموش شد و وحشی صفتانی که مردمان عصر جاهلیت عرب را رو سپید کردند؛ برای استعمار مردم شعارهایی با روکش آزادی میدهند. کومله که هنوز دستانش آغشته به خون دخترانی است که زنده به گورشان کرده و خنجرش تلاقی گاه اشک مادر و خون فرزند قطعه قطعه شده در مقابل دیدگان همان مادر است، امروز شعار زن، زندگی، آزادی میدهد. در این روزگار رسانه کومله، آمریکایی است که در همین سال، هزار شهروند را با گلوله پلیس کشته. از سویی رسانههای وابسته به عربستان سعودی که هنوز خوی جاهلیت عرب را رها نکرده، محل رپرتاژ شعار زن زندگی آزادی شده اند در حالی که خدا میداند چند زن و کودک یمنی در لحظه نگارش این متن، در اثر سوء تغذیه ناشی از محاصره یمن شهید شده اند حال آن که خانه و مدرسه و بیمارستان و شهرشان فرودگاه موشکهای آمریکایی شده که از خاک عربستان و کویت و امارات به ظاهر متمدن و آزادی خواه شلیک شده اند.
هم زبانی و هم قدمی با صاحبان شعارهای روکشی، جز فریفته شدن و بازیچه شدن، چه ارمغانی داشته؟ اگر دنبال احیای حقوق زن هستیم، چرا مرزهای تفکر خود را مورد محدودیت اربابان سرمایه داری قرار داده ایم که که زن و مرد برایشان کالایی بیش نیست؟ اگر دنبال زندگی هستیم چرا گوش به رسانههایی شدیم که جیبشان را قاتلان انسان و انسانیت، با دلارهای آغشته به خون و نفت پر میکنند؟ اگر دنبال آزادی هستیم، چرا پذیرای بردگی تفکراتی باشیم که از قانون جنگل نا عادلانه ترند؟ اگر روح انسانی که تجلی گاه زیباییهای معنوی و دنیوی است، دراستانداردهای دوگانه حقوق بشر جایی ندارد؛ پس بهتر از آن را حقوق جنگل بنامیم که هر صاحب قدرتی فرو دستان را ببلعد.
اگر دین ندارید، پس آزاده باشید! این سخن امام حسین علیه و آله السلام در آخرین لحظههای غروب آمیخته به طلوع انسانیت است. راه عدالت، راه آزادی، راه بازشناخته شدن انسان و مرد و زن از زبان خون آلود جنایتکارانی که بیرون از مرزها نشسته اند، شناخته نمیشود. بلکه در همین جا، در دانشگاه، در محافل آزاد اندیشی نخبگانی، افقهای انسانیت به دور از هیجانات فریفته شده و سخنان پر مغلطه، نمایان میشود و دانشجویی که به گفته شهید بهشتی، مؤذن جامعه است، با ذهنی روشن، و قلبی مطمئن از این محافل بر میخیزد و پیگیر اعتراض خود برای اصلاح و پیشرفت کشور و آسودگی مردم و خانواده اش میشود.
حق اعتراض که جزء جدایی ناپذیر هر حکومتی میباشد و نیز جایگاهی محکم در قانون اساسی جمهوری اسلامی دارد، تا چهل سال پس از انقلاب، در زبان هیچ یک از دولت مردان نچرخید؛ و البته عجیب نیست که دولت مردانِ چهل سال اخیر راهی برای اعتراض مردم قرار ندهند، زیرا که اصلا اینها اهل گفتگو با مردم نبودند.
سیاستهای لیبرال آن دولتمردانی که اصلاح طلب نامیده میشوند و بر پایه تفالههای فکری غربیها بنا شده اند را با عدالت چه کار؟ مدیران اجرایی که حقوق بگیر سفارتهای بیگانه بودند چگونه میخواستند بساط آزادی را برای مردم فراهم کنند جز با شعارهای مبتذل؟ هنر آن جماعت در این بود که با شعارهای پوششی، چهار دهه سکان فرهنگ و اقتصاد را به دست گرفتند و تمام فضاحتهایی را که به بار آوردند را گردن این و آن انداختند تا خدایی نکرده شیرینی بیت المال از کامشان نیفتد!
سیدمرتضی حسینی، دانشجوی کارشناسی مهندسی مکانیک دانشگاه شهید چمران اهواز
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.