گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو_ اسحاق عاطفی_ پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی با اشاره به تحولات اخیر ایران، به طور خاص به این نکته پرداخته که برخلاف جوسازیها و اقدامات تبلیغاتی قدرتهای غربی، آنها در عرصه میدانی، اهرمهای موثرِ بسیار محدودی را علیه ایران دارند و چندان نمیتوانند به کنشگریِ فعال بر ضد تهران امید داشته باشند.
میدل ایست مانیتور به طور خاص به این نکته اشاره میکند که عمده محورهای اقدامات مخصوصا دولت آمریکا علیه ایران در برهه زمانی کنونی، بر وضع تحریمهای جدید علیه ایران، تلاش جهت منزوی سازی این کشور در عرصه بین المللی، و در نهایت تشویق شرکتهای فناوری غربی جهت ارسال برخی تجهیزات فناورانه به داخل ایران معطوف است.
پایگاه خبری میدل ایست مانیتور در این رابطه مینویسد: «در روزهای اخیر، برخی بازیگران و مقامهای غربی جهت دراماتیزه و احساسی کردن آنچه حمایتهای خود از زنان ایران اعلام کرده اند، اقدام به کوتاه کردن موهایشان کرده اند. مسالهای که پس از فوت مهسا امینی، دختر 22 ساله ایرانی و شکل گیری برخی اعتراضات نسبت به این مساله خود را نشان داده است.
در این چهارچوب، ژولیت بینوش بازیگر فرانسوی اقدام به کوتاه کردن موهای خود کرده است. وزیر خارجه بلژیک و دو تن از قانونگذاران بلژیکی نیز دست به اقدامی مشابه زده اند. در این راستا، برخی ناظران و تحلیلگران به این نکته اشاره دارند که یکی از دلایل و محرکهای اصلی جریانهای سیاسی و رسانهای غربی جهت ترویج اقداماتی از این دست و در عین حال آنچه زمینه چینی جهت دسترسی بیشترِ مردم ایران به امکانات فناورانه عنوان میکنند، صرفا ریشه در این مساله دارد که آنها ورای این قبیل اقدامات، به هیچ عنوان نمیتوانند تحرکات موثری را علیه ایران انجام دهد.
در این رابطه به طورخاص میتوان به این مساله اشاره کرد که تحریمهای گستردهای که دولت سابق آمریکا به ریاست جمهوری ترامپ علیه ایران تحمیل کرد و این تحریمها در دوران حضور بایدن در قدرت ادامه پیدا کرده و تشدید شده اند، به هیچ عنوان نتوانسته اند به هدف اصلی خود که همان توافق بر سر برنامه هستهای ایران است، دست پیدا کنند. جالب اینکه هدف اصلی این تحریمهای گسترده و قابل توجه علیه تهران، در هم شکستن برنامه اتمی ایران و به تسلیم واداشتنِ این کشور بوده است (که البته به هیچ عنوان محقق نشده است). بدتر از همه اینکه ایران در این مدت توانسته اهرمهای قدرت خود را بیش از پیش توسعه بخشد.
در جهانی که بهای نفت در آن به دلیل جنگ اوکراین افزایش قابل توجهی داشته و خریداران عمده نفت ایران نظیر هند و چین، به هیچ عنوان از تحریمهای آمریکا علیه ایران نمیترسند و همچنان به خرید نفت این کشور ادامه میدهند، اینطور به نظر میرسد که ایران مسیر امنی را جهت تامین نیازهای مالی خود پیدا کرده و از حیث اقتصادی تا حد زیادی توانسته بنیانهای قدرت خود را تقویت کند.
"هنری رُم" از "اندیشکده واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک" میگوید: "از منظر ابزارهای اقتصادی و سیاسی که شاید بتوانند دستورکارهای اصلی نظام سیاسی ایران را تغییر دهند... باید اذعان کرد که اکنون غرب و دشمنان ایران، گزینههای بسیار محدودی را روی میز دارند".
آنچه در مورد تحولات اخیر ایران از اهمیت برخوردار است این نکته میباشد که به دلیل نتایج به شدت نامطلوب مداخلات آمریکا در عراق و افغانستان، اساسا آمریکا خود را در موقعیتی نمیبیند که بخواهد به فکرسرنگونی نظام سیاسی ایران باشد. نظام سیاسی که در نتیجه یک انقلاب مردمی علیه رژیم شاه که خود شدیدا مورد حمایت غرب بود، روی کار آمد.
سال 1953 (1332 هجری شمسی)، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) طرحی را جهت سرنگونی دولت وقت ایران به نخست وزیری "محمد مصدق" و بازگرداندن محمد رضا شاه پهلوی به قدرت عملیاتی کرد. فردی که با بازگشت به قدرت، سالها دیکتاتوری و استبداد را در ایران برقرار ساخت.
در این راستا یک دیپلمات غربی به صراحت میگوید که "ما به دنبال تغییر نظام سیاسی در ایران نیستیم". یک مقام آمریکایی، سیاست رسمی واشینگتن در مورد تحولات اخیر ایران را در سه مرحله شرح میدهد. 1: حمایت از معترضان و تقویت آن ها، 2: تشدید اقدامات رسانهای و تبلیغاتی علیه نیروهای امنیتی ایران و برجسته سازی گزاره نقض حقوق بشر در این کشور، و 3: تشویق شرکتهای مطرح فناوری غربی جهت ارائه برخی کمکهای فناورانه به مردم ایران.
این مقام آمریکایی میگوید: "ما سعی داریم به معترضان ایرانی این پیام را برسانیم که تنها نیستند و ما کمک میکنیم که آنها به ابزارهای رسانهای و فناوری دسترسی داشته باشند. در عین حال، ما تمام تلاش خود را خواهیم کرد تا جای ممکن تحریمهایی جدید را علیه افراد و نهادهای ایرانی وضع کنیم. همه این حوزه ها، عرصههایی هستند که ما از چشم انداز آنها به دنبال اثرگذاری بررویدادها وتحولات جاری در ایران هستیم. "
به طور کلی، ناظران و تحلیلگران مختلف بر این باورند که غرب ابزارهای تقابلی موثری را در شرایط کنونی علیه ایران در دست ندارد. با این حال، کارشناسان و تحلیلگران غربی معتقدند که باید از امکانات محدود نیز به بهترین وجه ممکن علیه جمهموری اسلامی ایران استفاده کرد. در این رابطه به طور خاص به این نکته اشاره میشود که غرب باید تحریمهای گستردهای را علیه نیروهای امنیتی ایران و به ویژه علیه نیروهای موسوم به لباس شخصی تحمیل کند.
در این فضا، ایران نیز اقدامات تقابلی را در پیش گرفته و شاهد آن هستیم که جدای از اینکه احتمال دستیابی به یک توافق جهت احیای برجام میان ایران و غرب تا حد زیادی کاهش یافته، روند توسعه روابط ایران با متحدانش در بلوک شرق و به ویژه چین و روسیه نیز افزایش قابل توجهی را پیدا کرده است.
در این چهارچوب، در شرایط کنونی دولتهای غربی به ویژه آمریکا شرایط جدیدِ پیش آمده را فرصتی جهت تشدید فشارها علیه ایران میبینند و اساسا دلیلی نمیبینند که بخواهند به توافقی تن دهند که منافع مالی و اقتصادی قابل توجهی را نصیب ایران میکند. در بهترین حالت، دولتهای غربی به دنبال اهرم سازی از تحولات جاری در ایران در راستای اهداف و منافع ملی خود هستند. با این همه، همانطور که پیشتر نیز گفته شد، ابزارهای در دسترس این قبیل دولتها علیه ایران، چندان زیاد نیست و اکنون صرفا به اقدامات و رویههای سمبلیک و سیاسی محدود شده است.»