گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو ـ نرگس علینقیان؛ سنت شفاهی، سنت دیرینهای است که انسان در ابتدا برای ارتباط گیری از آن استفاده میکرد. با گذشت زمان از دورانی که انسان به فردگرایی تمایل پیدا و صنعت چاپ نیز گسترش پیدا کرد، دیگر سنت سینه به سینه نقل کردن داستانها رو به فراموشی رفت.
انسان به گوشه نشینی گرایش پیدا کرد و تعامل خود با کتابها را نسبت به قبل افزایش داد. از این رو سنت نگارش مطالب به صورت کتبی رواج پیدا کرد و صنعت چاپ نیز آن را رونق بخشید. کتابفروشی محلی برای نگهداری و فروش کتابها شد و کتابفروش شخصی برای معرفی کتابها. اما در عصر حاضر آیا میتوان ادعا کرد که انسان با وجود پدیدهای به نام «کتاب صوتی» دوباره به دوران سنت شفاهی بازگشته و دیگر کتاب فیزیکی جایگاهی ندارد؟
انسان روایتگر
سنت روایتگری، از جمله مهارتهایی بود که بسیاری از انسانها در آن مهارت ویژهای داشتند. سنتی که در آن انسانها راویانی بودند که داستانها، مثلها و وقایع تاریخی را سینه به سینه به نسلهای آینده منتقل میکردند. انسانها دور تا دور آتش کنار یگدیگر مینشستند و به راویان گوش میدادند تا آنها داستانهای گذشتگان را برایشان نقل کنند. آنان نیز مانند یک دومینو این وقایع شفاهی را به نسلهای بعدی خود منتقل میکردند. از دورهای به بعد و با تغییرات صورت گرفته، صنعت چاپ شکل گرفت و تبدیل به پدیدهای مهم در زندگی انسان شد. دیگر افراد وقایع و داستانها را نه به صورت شفاهی، بلکه به شکل کتبی نقل میکردند. نویسندگان به شکل کتبی و با نگارش مطالب، کلمات را بر روی کاغذ میآوردند و این بار کتابها بودند که شرح روایت میکردند.
آیا عصر جدید ما را به گذشته بر میگرداند؟
انسان از زمان اختراع ماشین چاپ تا به امروز بسیاری از مکتوبات خود را در قالب کتابها به نمایش گذاشته است. دیگر منبع آگاهی بخش برای انسان، کتابی بود که در دست میگرفت و آن را لمس میکرد. از دورهای به بعد انسانها آنقدر خود را مشغول به کارهای مختلف کردند که دیگر کمتر پیش میآمد کسی مانند گذشته با کتابی در دست کارهای دیگر خود را انجام دهد. مشغله زیاد، اما سبب نشد تا میل به خواندن و دانستن که در وجود انسان است خاموش شود. شاید به همین دلیل کتابهای صوتی توانستند راه خود را در زندگی انسان باز کنند.
کتاب صوتی، پدیدهای جدید که هدف اولیهاش کمک به انسانهای نابینا بود، کم کم توانست خود را در دل انسانهای دیگر نیز جا دهد. انسانی که به شدت دارای مشغله بود، میتوانست تنها با قرار دادن هدفونی در گوش کتابی را که خواندنش برای او مستلزم صرف زمان زیادی بود، در مدت کوتاهی گوش کند. این پدیده انسان را به این فکر میاندازد که آیا او دارد به سمت سنت شفاهی قصه گویی باز میگردد که نیاکانش دنبال میکردند؟ آیا با وجود این پدیده، دیگر کتابهای کاغذی محکوم به این هستند تا در گوشه قفسههای کتابفروشی خاک بخورند؟
نقطه نظرات درباره این مسئله زیاد است. بسیاری هستند که با توجه به دنیا امروز، کتابهای صوتی را پدیدهای جالب میدانند که به واسطه آن میتوان مسئله نخواندن کتاب را حل کرد. با توجه به آن که تکنولوژی پیشرفت کرده و کتاب صوتی نیز نمونهای از این پیشرفت است، کار انسان را نسبت به گذشته راحت کرده است. تنها با خرید یک کتاب صوتی میتوان هم در وقت صرفهجویی کرد و هم دیگر نیاز به خرید کتابهایی با حجم و قیمت سنگین نیست.
با وجود تمام این موارد، اما هستند افرادی که فکر میکنند کتابهای صوتی نه تنها نمیتوانند جایگزینی برای کتابهای فیزیکی باشند بلکه حتی نمیتوان آنها را مصداقی برای سنت شفاهی به حساب آورد. از نظر این افراد نسبت دادن کتاب صوتی به سنت قصه گویی شفاهی کمی بیانصافی است. در قدیم خانوادهها دور هم گرد مینشستند و بزرگی از خانواده شروع به قصهخوانی میکرد. نوع قصههای آن زمان نیز متفاوت بود. افراد کنار هم شعر و داستانهایی نظیر شاهنامه میخواندند. اما در حال حاضر کتابهای صوتی جمعی را کنار هم نمیآورد تا با هم به داستان گوش دهند. انسانها در خلوت خود به کتاب صوتی گوش میدهند و این از ویژگیهای سنت شفاهی کمی به دور است.
کتاب صوتی، پیوندی برای دوستی مجدد با کتاب
بعضی گمان میکنند که وجود پدیده کتاب صوتی مانعی بر سر راه خرید کتاب فیزیکی است، اما قشر دیگری نیز وجود دارند که نه تنها آن را مانع نمیبینند بلکه راهی برای دوستی مجدد انسان و کتاب میدانند. در عصر حاضر که صفحات مجازی جای خواندن کتاب را گرفتهاند، میتوان به کتابهای صوتی به عنوان یک راه حل نیز فکر کرد. شاید وجود این پدیده نتواند جایگزین عصر شفاهی یا کتاب فیزیکی شود، اما میتواند نقطه قوتی باشد برای پیوند دوباره انسان با خواندن کتاب.