به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از لسآنجلس تایمز، آنی ارنو، برنده جایزه نوبل ادبیات امسال، به تازگی در یک مصاحبه درباره مخالفانش گفت: «آنها من را ذیحق نمیدانند. چیزی که آنها را منزجر میکند این است که برخی از مردم در ادبیات چیزی به جز مدیران و روسا پیدا کردهاند که با آنها سخن میگوید.» کار او دنبالهروی از یکی از هموطنان نسل قبل از اوست: مارگریت دوراس.
تمرکز ارنو، مانند دوراس، زندگی زنان است و برای ارنو، به طور خاص، زندگی او. بسیاری از داستانهای دوراس که در سال 1996 درگذشت، از نوع زندگینامه بودند. هر دو نویسنده با صداقتی آشکار با زندگی درونی شخصیتهایشان برخورد میکنند و وقتی سخن از جنسیت و مرگ به میان میآید، تزلزلناپذیرند. ارنو انتشار آثارش را از اواسط دهه 1970 آغاز کرد، تقریباً همزمان با چاپ مقاله اثرگذار هلن سیکسو با عنوان «خنده مدوزا» که میگفت: «زنان باید با بدن خود بنویسند، آنها باید زبان تسخیرناپذیری را اختراع کنند تا دیوارها را از میان بردارند.»
شهرت دیر به سراغ دوراس و ارنو آمد. دوراس 70 ساله بود که «عاشق» را منتشر کرد، آنی ارنو هم 82 سال دارد. آنچه خیلی زودتر برای هر دو اتفاق افتاد، موفقیت هنری بود. این را میتوان از دومین رمان دوراس فهمید که در 30 سالگی نوشته و اکنون برای نخستین بار با عنوان «زندگی آسان» به زبان انگلیسی منتشر شده است.
نوشتههای دوراس در چند سال اخیر به لطف نویسندگانی مانند دبورا لوی، که نوشتههای دوراس درباره نوشتن را در خاطراتش به نام «هزینه زنده بودن» به یاد میآورد و کیت زامبرنو که مقدمه آن را نوشته، دوباره محبوبیت پیدا کرده است. لوی و زامبرنو، هر دو دختران دوراس هستند. نوشته آنها روایت زنانی است که نه تنها از سوی مردان مسلط بر جهان سرکوب می شوند، بلکه از بدنهای خود، تجربه خود و خودشان بیگانه شدهاند.
دوراس کوهی از آثار تولید کرده که «عاشق» و «شیفتگی لول اشتاین» قابل توجهترینشان به شمار میرود. او با کار کردن برای بخش سانسور کتابهای ویشی و نیز برای مقاومت فرانسه از جنگ جهانی دوم جان سالم به در برد. شوهرش به بوخنوالد فرستاده شد. دوراس علاوه بر رمانهایش، فیلمنامه، داستان و نمایشنامه مینوشت و بیش از دوازده فیلم را کارگردانی کرد، با این حال همچنان نوشتههای او درباره نویسندگی از بهترین آثار او هستند، از جمله «امکان»، «نوشتن» و «من و نوشته دیگری».
«عاشق» داستان یک زن فرانسوی سفیدپوست را روایت میکند که دوران عاشقانه نوجوانی خود با یک مرد آسیایی مسنتر را مرور میکند. این رمان با وجود عنوانش، یک داستان عاشقانه نیست، بلکه تاملی در گذر زمان است. دوراس محبوبیت این کتاب و اقتباس سینمایی آن را به سخره گرفته و گفته است: «این رمان به درد خواندن در فرودگاه میخورد. آن را وقتی مست بودم، نوشتم!»
رمان «شیفتگی لول اشتاین» که در سال 1964 منتشر شد، به مشکلات روحی یک زن در اثر از دست دادن یک مرد میپردازد. نامزد لول در یک مجلس رقص او را ترک میکند، او دیوانه میشود، سپس به زادگاهش بازمیگردد، جایی که با عاشق صمیمیترین دوست متاهلش آشنا میشود. اگرچه رفتارهای لول منجر به سوء استفادههای جنسی دوستش و عاشق دوستش از او میشود، چیزی که واقعا او را هیجانزده میکند، فرصت نوشتن دوباره درباره رهاییاش است.
لوی در کتاب «هزینه زنده بودن» به نقل از دوراس میگوید که «او در نوشتن «لول اشتاین» به خود اجازه داد تا به مثابه فردی کاملا بیگانه با زنان، سخن بگوید.» هر کس این کتاب را خوانده باشد، میداند که دوراس مجذوب افرادی است که ما هستیم، آدمهایی که در آینه میبینیم و افرادی که بودهایم. سرنخهایی که در داستانهای غیرداستانی او وجود دارد، علامتهایی برای یافتن راه درک داستانهایش هستند، اما لذتبخشتر آنکه، آنها درباره معنای نوشتن، بهویژه بهعنوان یک زن هستند.
کتاب «زندگی آسان» همه این ویژگیها را دارد. فرانسین زن جوانی است که در مزرعهای در فرانسه زندگی میکند. داستان اینگونه آغاز میشود که او عمویش را میبیند که تلو تلوخوران به خانه میآید و در اثر درگیری با برادر فرانسیس مجروح شده است. (چون عموی فرانسیس با همسر برادر فرانسیس رابطه عاشقانه برقرار کرده بود.) پس از چند اتفاق ناخوشایند، فرانسین به یک هتل میرود، جایی که برای اولین بار از وجود خود، بدن خود و ضربان قلبش آگاه میشود.
«زندگی آسان» دوراس را میتوان کتابی لذتبخش برای شیفتگان دوراس یا یک کشف کوچک برای طرفداران او نامید، با این حال تاثیر دوراس در آثار نویسندگانی مانند ارنو، زامبرنو، کریس کراوس، شیلا هتی، کتی آکر و کلر لویز بنت، نشان میدهد که حتی کوچکترین آثار دوراس نیز ارزش توجه دقیق دارند.
دوراس مینویسد: «هنوز و در همه جا، نوشتن در میان همه مردم، وحشت برمیانگیزد، اما به طور خاص این مساله در مورد نوشتههای زنان به چشم میآید. برخی نویسندگان مرد مانند فیلیپ راث و به تازگی، کارل اووه کناسگارد از طریق روابط جنسی افسارگسیخته و داستانهای بیپروای شخصی که باعث وحشت عزیزانشان شده است، پول خوبی به دست آوردهاند، اما وقتی زنان مینویسند، حس چیزی دلخراش، حتی خشونتآمیز وجود دارد.»
مادر ارنو همه دفترهای خاطرات او را نابود کرد. ارنو به تازگی در یک مصاحبه با الکساندرا شوارتز از نیویورکر گفت: «مادرم این کار را کرد تا شوهرم هرگز آنها را نخواند.» ارنو در دفاع از نوشتههای شخصی و کتابهایش میگوید: «من معتقدم که هر تجربهای، صرف نظر از ماهیتش، حق مسلم دارد که شرح داده شود. چیزی به نام حقیقت کماهمیت وجود ندارد.»
نوشتن آن حقیقت برای ارنو و دوراس، راهی برای به وجود آمدن آن است. دوراس نوشته است: «از قدیم، سکوت ویژگی زنان بوده است. پس ادبیات هم زن است. چه آن از زنها صحبت کند، چه زنها آن را بنویسند.»
کتاب «زندگی آسان» نوشته مارگریت دوراس با ترجمه انگلیسی اولیویا بیز و اِما رمضان در 208 صفحه از سوی بلومزبری پابلیشینگ منتشر شده است.