آخرین اخبار:
کد خبر:۱۰۷۳۱۸۵
یادداشت/

۴۸ سال تهران-دمشق، اتحاد ایدئولوژیک یا استراتژیک/ ضرورت ایجاد پیوند‌های عمیق و دائم بین دو کشور

ارتباط نزدیک سوریه با جمهوری اسلامی ایران در شرایطی صورت گرفت که این دو کشور در حوزه‌های ایدئولوژیک و الگوی حکومت‌داری، دارای اختلافات مبنایی زیادی بودند. به عنوان مثال، دولت سوریه دارای نظام سیاسی سکولار و سوسیالیستی و جمهوری اسلامی ایران داعیه‌دار الگوی حکومت دینی و نظام سیاسی اسلامی بوده است.

۴۸ سال تهران-دمشق، اتحاد ایدئولوژیک یا استراتژیک/ ضرورت ایجاد پیوند‌های عمیق و دائم بین دو کشور به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، پیشینه مناسبات ایران و نظام حاکم بر سوریه را می‌توان از سال 1946 و استقلال کشور سوریه  پی گرفت. دولت وقت ایران، جزء اولین دولت‌هایی بود که این حکومت نوپا را به رسمیت شناخت و روابطش را از پرواز دی ماه سال 1354 دمشق به تهران و سفر چهار روزه حافظ اسد به ایران به صورت رسمی آغاز کرد. علی‌رغم همسو نبودن رویکرد و دیدگاه این دو کشور و وجود تفاوت‌های ایدئولوژیک و مبنایی، اما هیچ وقت این تفاوت‌ها به تعارض جدی کشیده نشد و بلکه بعد از نیمه سال 1979 و پیروزی انقلاب اسلامی، روابط حکومت دمشق با جمهوری اسلامی ایران تقویت و به شکلی نزدیک‌تر و در سطحی وسیع تداوم یافت به گونه‌ای که در ابعاد اقتصادی، تجاری، نظامی و امنیتی گسترش پیدا کرد.

ارتباط نزدیک سوریه با جمهوری اسلامی ایران در شرایطی صورت گرفت که این دو کشور در حوزه‌های ایدئولوژیک و الگوی حکومت‌داری، دارای اختلافات مبنایی زیادی بودند. به عنوان مثال، دولت سوریه دارای نظام سیاسی سکولار و سوسیالیستی و جمهوری اسلامی ایران داعیه‌دار الگوی حکومت دینی و نظام سیاسی اسلامی بوده است. قومیت‌گرایی افراطی و تاکید بر «هویت عربی» در قوانین دولت سوریه و امت‌گرایی و تأکید بر «هویت اسلامی» در قوانین جمهوری اسلامی از جمله تفاوت‌های مبنایی دیگری است که می‌توان از آن نام برد.

باوجود این عوامل، تا به امروز دو دولت قادر به حفظ و تقویت روابط فی‌مابین بودند و در برهه‌های حساس، هم‌گرایی و همکاری‌های مهمی بین دو کشور ایجاد شده است که از جمله می‌توان به تبادلات اطلاعاتی و تعاملات نظامی و تسلیحاتی در ایام جنگ ایران و عراق، همکاری‌های دولت سوریه با جبهه مقاومت علیه اسرائیل، حمایت جمهوری اسلامی ایران از حکومت سوریه در موضوع بحران داعش، ایستادگی‌های دیپلماتیک سوریه در مقابل جبهه غرب، امدادرسانی به زلزله‌زدگان و... اشاره کرد.

اما مواردی هم در طی 48 سال روابط دو کشور دیده شده است که بیانگر بعضی تفاوت دیدگاه‌های عمیق بین طرفین است، به عنوان مثال می‌توان به نقش سوریه در پیمان طائف و یا کنفرانس مادرید و مواردی از این دست اشاره کرد. این تفاوت‌ها نشانه‌ای بر تکامل پیدا نکردن سطح روابط جمهوری اسلامی با حکومت سوریه است.

اگر چه پس از شروع ناآرامی‌ها در سوریه و نقش‌آفرینی پررنگ ایران در حل این بحران، در سطح بین الملل پیش‌بینی‌هایی از اتحاد و پیوند عمیق بین ایران و سوریه بعد از پایان بحران صورت گرفت، اما موارد مذکور در باب تفاوت‌های مبنایی دو کشور و همچنین عملکرد دولت سوریه طی سال‌های پس از جنگ، بیانگر این است که تصمیمات دولت سوریه بر مبنای منافع بین المللی و امنیت ملی خود بوده است.

نگاهی عمیق‌تر به تاریخ روابط دوکشور نشان می‌دهد که اتحاد بین دو کشور بیشتر از جنبه منافع و یا دشمن مشترک بوده است. عوامل هم‌گرایی دو کشور پس از انقلاب اسلامی اغلب عوامل تهدیدزا برای طرفین مانند عراقِ زمان صدام، رژیم صهیونیستی، ترکیه، داعش، ائتلاف غربی و مواردی از این دست بوده و دولت سوریه برخلاف جمهوری اسلامی، نگاهی ایدئولوژیک و هویتی به این رابطه نداشته است.

این نکته قابل تامل وجود دارد که عرصه‌هایی مانند لبنان و حتی فلسطین که امروزه به عنوان نقطه اشتراک دو کشور درآمده‌اند، از زاویه نگاه دمشق در صورت تغییر شرایط منطقه می‌تواند به زمینه رقابت تبدیل شود و حتی در صورت تغییر شرایط حتی سطوحی از منازعه را در این رابطه می‌توان پیش‌بینی نمود.

به طور کلی باید این موضوع را در نظر گرفت که از جهت مبنای فکری، نظام سکولار حزب بعث حاکم بر سوریه با تاکید بر هویت عربی و امت عرب شکل گرفته است و دقیقاً نقطه مقابل نگاه جمهوری اسلامی به شمار می‌رود که همین موضوع وجه تمایز بارزی بین دو کشور است. شاید بتوان تنها تناسب و قرابت تهران با دمشق را در داشتن سمپات‌های حداقلی بین علویان و پایگاه‌های بسیار کوچک شیعیان برشمرد که در مقابل اکثریت جامعه سوری ناچیز به شمار می‌رود.

این موضوع که از یک طرف، عوامل پیونددهنده بین دو کشور، سست و غیر قابل اتکا و از طرفی دیگر نقاط افتراق غیر قابل انکار و چشم‌پوشی است، بی‌تردید ضرورت تأمل بیشتر در راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی در منطقه و هوشمندی بیشتر در تعامل با حکومت دمشق را گوشزد می‌کند.

پس از پایان بحران سوریه، این کشور با توجه به منابع فراوان و بستر مناسب برای سرمایه‌گذاری، فرصتی جذاب برای ایجاد منافع مشترک جدید با بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مختلف است و ممکن است دشمن‌های قدیم سوریه تبدیل به دوست‌های جدید این کشور شوند. دولت سوریه هرچقدر هم که بخواهد پایبند هم‌پیمان 48 ساله خود باشد، ممکن است با پیشنهاد‌های کشور‌های مختلف، به تغییر در سیاست‌های خود بیندیشد و تجربه نشان داده است که این کشور، اوضاع داخلی و منافع ملی خود را در اولویت قرار می‌دهد.

تمامی این موارد بر این نکته تأکید می‌کند که اگر جمهوری اسلامی ایران اراده دارد، سوریه را به عنوان یک هم‌پیمان مهم و عضوی حیاتی از کشور‌های محور مقاومت در کنار خود داشته باشد، لازم است پیوند‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی-امنیتی خود را با این کشور تقویت نماید. در غیر این صورت نمی‌توان توقع داشت که این کشور صرفا به واسطه کمک‌های جمهوری اسلامی در زمان مبارزه با داعش، منافع خود را تا ابد نادیده بگیرد و روابط خود را با دیگر کشور‌ها در هماهنگی با منافع جمهوری اسلامی و مصالح محور مقاومت تنظیم نماید.

محمد جواد بیکی، پژوهشگر مطالعات منطقه

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار