به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، اندیشکده کوئینسی نوشت: شبح جنگ در اوکراین در ۱۸ ماه گذشته تا حد زیادی بر نوع پوشش رسانهای و درک ما از این جنگ سایه افکنده و برخی حقایق را هم پوشانده و پنهان کرده است. فقط ظرف هفته گذشته، گزارشهایی در وال استریت ژورنال، سی ان ان، فایننشیال تایمز و نیویورک تایمز منتشر شدند مبنی بر اینکه حملات اوکراین علیه اهداف روسیه با بنبست مواجه شده و روند ارسال مهمات از سوی ناتو و دیگر متحدان غربی به اوکراین هم با اختلال جدی روبهرو شده است.
این مسئله سبب شده تا زلنسکی مجبور شود به نحوی جدی - دیر یا زود- به نشستن سر میز مذاکره با پوتین جهت دستیابی به یک توافق فکر کند. شاید یکی از نگرانکنندهترین مواضع و اعترافات مربوط به «دبیرکل ناتو باشد که گفته جنگ در اوکراین مقادیر قابل توجهی مهمات مصرف میکند و این موضوع عملا زرادخانههای تسلیحاتی در غرب را خالی کرده است. روند مصرف مهمات جنگی از سوی اوکراینیها در شرایط کنونی چند برابر بیشتر از سرعت تولید مهمات در کشورهای غربی است. این مسئله عملا صنایع دفاعی را با چالشی جدی روبهرو کرده است».
چند ماه قبل در جریان افشای برخی اسناد محرمانه پنتاگون، بر این مسئله تاکید شده بود که اوضاع در قالب جنگ اوکراین به هیچ وجه خوب پیش نمیرود و واقعیات فاصله زیادی با چیزی دارد که رسانههای غربی عنوان میکنند.
شاید عینیترین پیام افشاگری مذکور این بود که دولت بایدن دو نسخه از جنگ اوکراین را در دستورکار داشته است. نسخهای که در قالب فعالیتهای تبلیغاتی و رسانهای به خورد افکار عمومی داده میشد و نسخه دیگری که واقعی بود و واشنگتن مایل به افشای محتوای آن به نحوی گسترده نیست.
اوکراین از زیرساختها و زمینههای لازم جهت محقق کردن اهدافش در میدانهای جنگ علیه روسیه برخوردار نیست؛ بنابراین باید سؤال شود که هنوز زمان آن نرسیده که اوکراین راه دیپلماسی را در پیش گیرد؟ اگر اکنون زمان دیپلماسی نیست، چه زمان باید به آن رجوع کرد؟ برخی تحلیلگران بر این باورند که شرایط لازم جهت خاتمه دادن به جنگ از طریق مذاکره فراهم است. اگرچه که رسیدن به این نقطه نیز چندان آسان نیست.
اروپاییها به نحو فزایندهای از این مسئله آگاهاند که کاملا به نفعشان است تا به اوکراین و روسیه کمک کنند که این دو از باتلاق خطرناکی که در آن گرفتار شدهاند، خارج شوند. گذشته از همه اینها، شرایط در میدانهای جنگ اوکراین در وضعیتی به ضرر این کشور پیش میرود که قدرتهای غربی و به طور خاص اروپاییها با مجموعهای از بحرانهای داخلی خودشان دست بهگریبان هستند.
فرانسه در شرایط کنونی با ناآرامی و اختلالات مدنی زیادی دست بهگریبان است. ائتلاف حاکم دولت آلمان نیز با کاهش سطح حمایتها از خود همزمان با اوج گیری حزب راست افراطی AfD روبهرو است. محبوبیتی که تا حد زیادی در نتیجه انتقادات حزب مذکور از سیاستهای حامیِ جنگ دولت اولاف شولتس حاصل شده و تا حد زیادی اقتصاد به ظاهر شکست ناپذیر آلمان را با اختلالات جدی روبهرو کردهاند.
وضعیت نامساعد اقتصادی در کلیت قاره اروپا نیز قابل مشاهده است. دادههای اقتصادی منطقه یورو که در تاریخ ۲۴ جولای منتشر شدند، نشان میدهند اقتصاد کلان اروپایی با وضعیت وخیمی به ویژه در حوزه تولید روبهرو شده است. با در نظر گرفتن تمامی این مسائل، باید این سؤال را از دولت بایدن پرسید که بهتر نیست «اروپایی سازیِ» منازعه و جنگ اوکراین را در دستورکار قرار دهد؟
البته که در پیش گرفتن این روند سبب خواهد شد تا آن دسته از سیاستمداران و استراتژیستهای آمریکایی که به دنبال منزوی سازی و تحریک روسیه در ۲۵ سال اخیر بودند نیز مورد بیتوجهی قرار گیرند و از کنشهای غیرسازنده و خطرناک آنها جلوگیری شود. باید بپذیریم که جایگزینهای سازندهای برای سیاستهای منفی دولت بایدن و ناتو در روانه کردن تسلیحات به سمت اوکراین وجود دارد. تشدید تلفات جنگ (که بر اساس برخی ارزیابیها شامل ۳۵۰ هزار نفر میشود)، حاکم شدن رکود اقتصادی قابل توجه بر اروپا، بحران فزاینده غذایی در آفریقا، برجا ماندن دهها هزار مین زمینی منفجر نشده و البته تشدید تهدیدات و خطرات مرتبط با وقوع یک جنگ هستهای، همگی این نکته را گوشزد میکنند که زمان گفتگو مذاکره فرا رسیده است.