به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، با نگاهی به سراسر پهنه قاره اروپا از شمال تا جنوب و شرق تا غرب در سال ۱۴۰۲ در مییابیم که حزبهای راست افراطی با شعارهای گوناگون همچون ملیگرایی نوستالژیک، ملیگرایی عوامگرایانه، محافظهکاری دوآتشه با ریشههای فاشیستی و گرایشهای دیگر از بازگشت چشمگیر خود به صحنه سیاسی به وجد آمدهاند.
قدرتیابی حزبهای پوپولیست و افراطی در سپهر سیاسی کشورهای مختلف قاره اروپا، خطر تشدید بحرانها به ویژه بحرانهایی را که به مهاجران ارتباط مییابد، افزایش دادهاست. آنها با بهرهگیری از مسائل و مشکلهای معیشتی و امنیتی، نوک پیکان اتهام را به سمت مهاجران نشانه میروند تا بجای سیاستگذاریهای ناصحیح و سیاستهای اشتباه سردمداران، پناهجویان و مهاجران را ریشه تمامی مشکلهای غرب معرفی کنند.
همین شعارهای ضدمهاجرتی و پروژه مقصرنمایی مهاجران، بستر را برای قدرتیابی آنها در انتخابات سیاسی هموار کردهاست که موفقیتهای آنها در قدرتیابی و رقابتهای سیاسی از اهمیت فزاینده حزبهای مذکور پرده برمیدارد.
سایه سنگین راستافراطی بر پهنه اروپای ۱۴۰۲
طی یکسال گذشته، در برخی کشورهای اروپایی انتخابات مختلف برگزار شد که در جریان آن، حزبها یا نهادهای راستافراطی به پیروزی دست یافتند؛ پیروزیهایی که عمدتاً به عواملی مانند نگرانیهای مردم در مورد مهاجرت، اقتصاد و امنیت برمیگشت. برخی از این پیروزیها در کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، و هلند به وقوع پیوست و نشان داد که نیروهای راستافراطی در برخی از کشورهای اروپایی توانستهاند نفوذ خود را در صحنههای سیاسی افزایش دهند.
حزب راستگرای پوپولیست «برای آزادی» به رهبری «خیرت ویلدرز» در انتخابات پارلمانی هلند به یک پیروزی چشمگیر دست یافت. این حزب با کسب بیش از ۲۳ درصد آرا به ۳۷ کرسی از ۱۵۰ کرسی مجلس دست یافت که ۲ برابر کرسیهای این حزب در دوره قبلی مجلس بود.
این پیروزیها نشان میداد که جریان راستافراطی در جامعه هلند در حال گسترش است و آنها توانستهاند پایگاه خود را گسترش دهند. ویلدرز و حزب وی در هلند با شعارها و ایدههایی مانند بستن مرز به روی پناهجویان، تعطیل مساجد و ممنوعیت قرآن شناخته میشوند. خروج از اتحادیه اروپا از طریق همهپرسی نیز جزئی از برنامه این حزب است.
قدرتیابی راست افراطی در سال ۱۴۰۲ تداوم جریان محبوبیت این حزبها در سال ۱۴۰۱ بود که در ادامه به قدرتیابی پوپولیستها طی این سال اشاره خواهد شد.
سوئد در حالی طی سال ۱۴۰۲ به میزبان هتاکان به قرآن تبدیل شدهبود که سال ۱۴۰۱ شاهد پیروزی راستگراها در این کشور بودیم. در جریان آن انتخابات، ائتلاف راستگرایان متشکل از اعتدال گرایان، لیبرالها، دموکراتهای مسیحی و دموکراتهای سوئدی موفق شدند که ۱۷۶ کرسی پارلمان را به دست آورند.
اوایل مهرماه همان سال نیز در انتخابات پارلمانی ایتالیا، راستگراترین جناح این کشور به رهبری «جورجیا ملونی» به پیروزی رسید. پیروزی حزب «فراتیلی دیتالیا» (برادران ایتالیا) به رهبری ملونی، نگرانی مهاجران و اقلیتهای دینی و قومی-نژادی را برانگیخت زیرا این حزب پیروزی و رهبری آن مواضع ضد مهاجرتی اتخاذ کردند و خواستار بسته شدن کامل مرزها به روی مهاجران و پناهندگان شدند.
ایتالیا تنها کشور اروپایی برای ظهور راست افراطی در اروپا نیست و میتوان آن را امتدادی از حرکت رادیکالی دانست که قاره اروپا در طول سالهای اخیر شاهد آن بودهاست.
پیشتر حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» در انتخابات پارلمانی این کشور توانست ۱۰ درصد آرا را به دست آورد که یک پیروزی بیسابقه برای تندروها در این کشور به شمار میرفت.
در اسپانیا هم از زمان مرگ ژانرال «فرانسیسکو فرانکو» برای نخستین بار در سال ۱۳۹۷، یک حزب کوچک به نام «وُکس» از جناح راست افراطی در صحنه سیاسی و انتخابات محلی استان اندلس به پیروزی دست یافت و ۱۲ نماینده از این حزب توانستند کرسیهای مجلس را تصاحب کنند و به این ترتیب به اقتدار مطلق سوسیالیستها پایان دهند؛ حزبی که به شدت مخالف مهاجران غیرقانونی است.
در فرانسه نیز حزب «جبهه ملی» یا همان «اجتماع ملی» به ریاست «مارین لوپن» سال ۱۴۰۱ توانست در دور دوم انتخابات پارلمانی، ۸۹ کرسی را به دست آورد. این از معدود بارهایی بود که راست افراطی این درصد از کرسیها را به دست آورد. در انتخابات ریاست جمهوری این کشور هم رقابت تنگاتنگ بود و ماکرون به سختی در دور دوم توانست از سد لوپن بگذرد.
چرایی محبوبیت فزاینده راست افراطی و سازوکاهاری مقابلهای اتحادیه
از زمانی که وضعیت اقتصادی اروپا به ویژه پس از بحران اوکراین دچار چالش شده و موج مهاجرت به اروپا افزایش پیدا کرده، به همان اندازه حزبهای راست افراطی قدرت و محبوبیت یافتهاند. این حزبها بر خلاف حزبهای راست میانه رو، چپ و راست، روایت متفاوتی از چگونگی مقابله با رکود اقتصادی و مهاجران دارند و بسیاری از مشکلهای اقتصادی و اجتماعی کشورهای خود را به افزایش مهاجران نسبت میدهند.
این شعارها باعث شده که حتی احزاب راست میانه برای از دست ندادن پایگاه اجتماعی خود در صدد اتخاذ سیاستهای محدودکننده بیشتری برای ورود و جذب مهاجران برایند. از این رو، اکثر کشورهای اروپایی با یک چالش جدی در موضوع مهاجرپذیری و مواجهه با ورود مهاجران به کشورشان روبرو شدهاند.
از طرفی، این جریان است افراطی، سیاستهای ضد اتحادیه رو ترویج و با توجه به گرایشهای ملیگرایانهای که دارند، روند همگرایی در اتحادیه اروپا را تضعیف میکنند. یکی از موضوعهای بسیار مهمی که اروپاییها نتوانستهاند بر سر آن به یک سیاست مشترک دست پیدا کنند، تدوین قوانین جدیدی برای پذیرش مهاجران است. این چالش مهاجرین به حدی است که چند ماه پیش «جوزپ بورل» مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرد که ناتوانی دولتهای اروپایی در اتخاذ سیاست مشترک مهاجرتی میتواند موجب تضعیف این اتحادیه و حتی خطری برای همگرایی اروپایی باشد.
افزایش قدرت راست افراطی که باعث افزایش اقدامها و تبلیغهای نژادپرستانه شدهاست، سران اتحادیه اروپا را نسبت به پیامدهای جدی امنیتی و انسانی آن نگران ساخته و آنان را به چارهجویی واداشتهاست.
از این رو سران بروکسل طی یکسال گذشته، برای مقابله با راستافراطی در اروپا اقدامهای مختلفی انجام دادهاند که برخی از این تدابیر عبارتند از افزایش آگاهیبخشی و آموزش در مدرسهها، ترویج قوانین ضد تبعیض، تشدید تدابیر امنیتی برای پیشگیری از خشونت، تشویق به مشارکت سیاسی و اجتماعی، ترویج دیالوگ بین فرهنگی و غیره.
خطر قدرتگیری و محبوبیت راست افراطی در جامعه اروپا به حدی جدی است که برخی دولتها دست به تصویب قوانین برای به انزوا کشاندن و محدودیت فعالیتهای آنها زدهاند که نمونه آن در سال ۱۴۰۲، کشور آلمان است.
خیز بلند آلمان برای تقابل با راست افراطی
وزارت کشور آلمان گزارش کرده که در حال حاضر ۲۰ هزار جرم و حمله مرتبط با راست افراطی هر سال در آلمان ثبت میشود و این آمار همچنان رو به افزایش است. نهادهای اطلاعاتی این کشور هم میگویند پلیس ۳۸ هزار نفر را تحت عنوان راست افراطی شناسایی کرده که از میان آنها ۱۴ هزار نفر با عنوان «پرخاشجو بالقوه» طبقهبندی شدهاند.
پس از آنکه طی هفتههای اخیر دهها هزار نفر از مردم آلمان در تجمع و تظاهرات متعدد مخالفت خود با اقدامهای راست افراطی در این کشور را نشان دادند، «نانسی فیزر» وزیر کشور آلمان اواخر بهمن ۱۴۰۲ از برخی پیشنهاد دولت برای مقابله با رشد افراطیگری دستراستی پرده برداشت.
هراس مردم آلمان از راست افراطی زمانی بالا گرفت و آنها را برای اعتراض به خیابانها کشاند که آنها از افشای محتوای جلسه «مخفی» سران حزب دست راستی «آافد» (حزب آلترناتیو آلمان) شوکه شدند چرا که گزارش شد در این جلسه رهبران ارشد این حزب و برخی از چهرههای تأثیرگذار دست راستی درباره ایده «اخراج وسیع مهاجران» از خاک آلمان با هم صحبت کردهاند.
فیزر وزیر کشور، طرح دولت آلمان را حاوی ۱۳ محور برای مبارزه با راست افراطی معرفی کرد که به گفته او بزرگترین تهدید فعلی جامعه آلمان است؛ طرحی که شامل قوانین جدیدی است که دست دولت را برای مسدود کردن حسابهای بانکی و مدلهای جذب منابع مالی توسط افراطگرایان باز میکند. مطابق این قوانین جدید حتی کمک کنندگان مالی به این گروهها هم هدف مجازات قانونی قرار خواهند گرفت.
همچنین قوانین جدید به دولت آلمان برای تضعیف شبکه و گروههای راست افراطی اجازه خواهد داد که با سهولت بیشتری مانع برگزاری تجمعهای آنها شود و حتی ورود و خروج فعالان راستگرای افراطی از خاک آلمان را هم در موارد مجاز متوقف کند.
ضمن اینکه در لایحه جدید قوانین ضد راست افراطی دولت آلمان بنا دارد مقررات مالکیت و خرید سلاح را هم سختتر و بستر قانونی را برای اخراج آن دسته از کارمندان دولت که در زمینه چنین فعالیتهایی مقصر شناخته شوند، تسهیل کند.
باوجود اینکه جدیترین گام در راستای جلوگیری از رشد حزبهای راست افراطی در سال ۱۴۰۲ از سوی آلمان به عنوان پرچمدار اتحادیه اروپا برداشته شد اما باوجود بحرانهای رو به تعمیق و چندوجهی اتحادیه، مهار این جریان دور از ذهن به نظر میرسد و این تدابیر تنها میتواند سرعت رشد آنها را کُند کند.