به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، آئووای آریتاکی ۲۶ سال سن دارد و هم اکنون در کارخانهای در ژاپن مشغول به کار است. او تاکنون دوبار به ایران سفر کرده و از شهرهایی مثل اصفهان، تهران، شیراز، تبریز هم بازدید داشته است. طی سفرهایش به ایران اطلاعات زیادی درباره فرش ایران، معماری سنتی و همینطور خوشنویسی پیدا کرده است و دانش او درباره فرهنگ و هنر ایرانی حیرت انگیز است. او زبان فارسی را نیز به خوبی فراگرفته و مکالمه و نوشتن به فارسی را بلد است. با او گفتوگوی کوتاهی کردهایم.
وی در پاسخ به این سوال که چه چیزی از فرهنگ ایرانی جذبش کرده که تصمیم به سفر به ایران گرفته است، گفت: وقتی که هفت هشت ساله بودم با خانوادهام به موزه شرق اوکایاما رفتیم. آنجا برای اولین بار ظروف سفالی براق ایرانی را دیدم و شیفته آنها شدم. از آن زمان به فرهنگ و هنر ایران علاقهمند شدم. احساس کردم با سرامیکهای ژاپنی مثل ظروف بیزن فرق دارد. رنگش روشن بود و شکل پرنده داشت. در واقع نمونه همچنین ظروفی و هنرمند ژاپنی مثل کاتوتاکوآ ساخته بود، ولی برای اولین بار نمونه ایرانیاش دیدم.
آریتاکی درباره نقش ادبیات و فرهنگ در نزدیکی دولت ایران و ژاپن نیز اشاره کرد: زمانی که در ایران بودم درباره به شعرهای ایرانی زیاد میشنیدم. اسامی شخصیتهایی مانند سعدی، حافظ، رومی و. برای همین به آرامگاه حافظ و سعدی در شیراز رفتم. آنجا فهمیدم که چقدر ایرانیها به شعر فارسی علاقهمند هستند و دنبال میکنند.
وی ادامه داد: در فرهنگ ژاپن هم شعری سنتی به نام واکا وجود دارد که یک جور وجه شباهت بین ایران و ژاپن محسوب میشود و معتقدم شعرها میتوانند فرهنگ دو کشور را بهم نزدیک کنند. من وقتی رباعیات خیام را میخواندم متوجه شدم او از کلمههایی مانند پرنده، گل، فصلها و ... استفاده کرده است تا ذهنیتش را درباره زندگی بیان کند. در شعر واکا هم اغلب از تغییر فصلها برای توصیف جریان زندگی استفاده میشود. این شباهتی است که بین اشعار خیام و شعر واکای ژاپن وجود دارد.
آریتاکی همچنین در پاسخ به این سوال که شعرای ژاپنی بیشتر از چه عناصری برای بیان افکار و احساساتشان الهام میگیرند، گفت: در فرهنگ ژاپنی مفهومی به نام ساکورا وجود دارد. ساکورا یعنی درخت گیلاس یا همان شکوفههای درخت گیلاس. ژاپنیها زمانی که این درختها شکوفه میزنند برای بازدید و دیدن شکوفهها میروند. ولی من فکر میکنم زمانی که این شکوفهها در حال افتادن هستند بیشتر ژاپنیها را متاثر میکند چرا که زیبایی خاصی دارد. به تعبیری میشود گفت زندگی هم مثل این شکوفهها میماند. عمرش کوتاه، ولی به همان اندازه زیباست. این یکی از پدیدههای الهام بخش برای شعر ژاپنی است.
وی درباره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نیز اشاره کرد: متاسفانه تاکنون فرصت نشده در این نمایشگاه حضور داشته باشم، اما اخبار آن را پیگیری میکنم. میدانم که کتابهای زیادی به فارسی و همینطور انگلیسی و عربی در آن عرضه میشود؛ بنابراین بجز ناشران ایرانی، ناشران مختلفی از دیگر کشورها به ویژه کشورهای همسایه ایران نیز در آن حضور دارند. شنیدهام که مخاطبان این نمایشگاه میتوانند با نویسندگان به طور مستقیم ارتباط برقرار کرده و آنها را ملاقات کنند و سوالاتشان را بپرسند. بهرحال هدف هر نمایشگاهی این است که درک بهتری از ادبیات و فرهنگ خودمان و کشورهای دیگر پیدا کنیم.
آریتاکی در ادامه با اشاره به اینکه هم اکنون مشغول مطالعه شاهنامه فردوسی به زبان فارسی است، درباره شاخصترین آثار ترجمه شده ایرانی به ژاپنی گفت: معروفترین اثری که ترجمه شده شاهنامه فردوسی است و آثاری، چون بوستان و گلستان سعدی و رباعیات خیام. این منابع به وفور در کتابفروشیهای ژاپن وجود دارد. همچنین از ادبیات جدید و معاصر ایران نیز آثاری از سیمین دانشور، گلی ترقی، زویا پیرزاد و منیرو روانی پور هم به ژاپنی ترجمه شده است.