به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ شایان دنیادیده: هرچه زمان به جلو می رود٬ آرایش سیاسی دولت چهاردهم به سکانداری مسعود پزشکیان نیز سر و شکل بهتری به خورد میگیرد.
مسعود پزشکیان در اولین حکم انتصاب خود بعد از تنفیذ از سوی رهبر انقلاب٬ «محمدرضا عارف» را به عنوان اول دولت خود منصوب کرد. چهرهای دانشگاهی و تماما اصلاح طلب که معاون اولی دولت سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات در کارنامه او٬ بیش از دیگر سمت هایش به چشم می آید.
اما بنظر می رسد که انتخاب عارف به عنوان معاون اول دولت چهاردهم از جهات مختلفی دارای اهمیت باشد و بتوانیم از زوایای مختلف آن را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم. بدیهی است که هنوز قضاوت درباره آنچه که قرار است در فضای سیاسی دولت پزشکیان اتفاق بیفتد زود است؛ اما تجربه نشان داده است که معمولا اولین انتصابها در دولتهای مختلف٬ نقش پررنگی را در آینده سیاسی آن دولت ایفا میکنند.
نقش آفرینی سیدمحمدخاتمی در دولت چهاردهم
یک روز قبل از مراسم تنفیذ مسعود پزشکیان٬ اخبار غیر رسمی از جلسهای مفصل که گفته میشود حدود یک ساعت و نیم به طول انجامیده٬ بین رئیس دولت اصلاحات و مسعود پزشکیان در نهاد ریاست جمهوری برگزار شده است.
فارغ از مباحث طرح شده در این جلسه که البته خبر آن به صورت رسمی اعلام نشد٬ حضور خاتمی در نهاد ریاست جمهوری با گذشت چندین سال از حوادث سال ۸۸ از اهمیت بالایی برخوردار است. موضوعی که اولین پیام آن میتواند کاهش محدودیتها برای رئیس دولتهای هفتم و هشتم با وجود عدم عذرخواهی و موضع گیری صریح نسبت به مرزی بندی با سران فتنه و آشوبها در سال ۸۸ باشد.
اما بنظر میرسد انتصاب عارف به عنوان معاون اول مسعود پزشکیان نیز در راستای برگزاری همین جلسه مفصل باشد. از آن جایی رئیس دولت اصلاحات در پیامهای متعدد قبل از برگزاری انتخابات نیز از عبور جریان اصلاحات از گزینههای اجاره ای و غیر اصلاح طلب صحبت کرده بود٬ انتخاب عارف به عنوان چهرهای اصلاح طلب را میتوان در همین پازل تعریف کرد.
البته نباید فراموش کرد که رئیس دولت اصلاحات در یک چرخش ۱۸۰ درجهای بعد از تحریم انتخابات اخیر مجلس٬ تصمیم به نقش آفرینی انتخابات ریاست جمهوری کرد. چرخشی که هنوز علت آن در هالهای از ابهام قرار دارد و این گزاره را تقویت میکند که او٬ همچنان تحت تاثیری طیف تندرو و تحریم طلب اصلاحات قرار داشته باشد.
فرار از انگ تشکیل دولت سوم روحانی
تشکیل دولت سوم روحانی همواره جزو موضوعاتی بود که از سوی طیف مقابل اصلاحات در قبال مسعود پزشکیان مطرح میشد. گمانه زنیها درباره کابینه احتمالی دولت چهاردهم و حضور برخی چهرههای شاخص نزدیک به دولت حسن روحانی در ستاد انتخاباتی مسعود پزشکیان نیز احتمال تشکیل دولتی شبیه به دولتهای یازدهم و دوازدهم را تقویت میکرد.
با این حال، اما احتمالا پزشکیان با معاون اولی محمدرضا عارف به دنبال این بود که تا حدودی٬ انگ تبدیل شدن به دولت سوم حسن روحانی را از خود دامان خود پاک و تیغ تیز انتقادات به دولت خود را تا حدی تعدیل کند. در عین حال که گزینههای دیگری از جمله علی طیب نیا وزیر اقتصاد دولت اول روحانی و اسحاق جهانگیری معاون اول او نیز برای معاون اولی پزشکیان مطرح بود؛ اما او ترجیح داد تا شخصی نزدیک به دولت خاتمی را به عنوان اول خود انتخاب کند.
نه به رادیکالیسم اصلاحات
از دیگر نکات مهمی که پیرامون انتصاب عارف می توان به آن اشاره داشت٬ مرزبندی جدی مسعود پزشکیان با طیف رادیکال اصلاحات با این انتصاب است. بدیهی است که عارف گزینه مطلوب تندروهای اصلاحات نیست و انتقادات تند و تیز به او به ویژه در زمان حضور در مجلس دهم شاهدی بر این مدعاست.
همین موضوع نشان میدهد که احتمالا عرصه برای حضور چهرههای تندرو و رادیکال اصلاحات در دولت مسعود پزشکیان تنگ باشد و شاهد ظهور و بروز بیشتر چهرههای معتدلتر و میانه رو در دولت باشیم.
دود سفید از اردوگاه اصلاحات
در مجموع باید گفت که حضور محمدرضا عارف در دولت چهاردهم موجب رضایت بخش قابل توجهی از اصلاح طلبان شده است؛ حمایت صریح چهرههایی مثل محمد علی ابطحی٬ عبدالله رمضان زاده و احمد زیدآبادی به خوبی نشان میدهد که احساس رضایت نسبی نسبت به معاون اولی عارف در اصلاحات ایجاد شده است.
از طرف دیگر٬ کارنامه نسبتا سفید محمدرضا عارف در همراهی با سیاستهای کلی نظام٬ رویکرد تعاملی او با دستگاههای حاکمیتی٬ اجتناب از تقابل و اظهار نظرهای تند و تیز٬ میتواند فضا را برای تعامل و همکاری بیشتر دولت چهاردهم با دیگر دستگاهها و نهادهای خارج از دولت فراهم کند.
پاشنه آشیل عارفانه دولت چهاردهم
فارغ از بحثهای مطرح شده، اما عارف میتواند به پاشنه آشیل دولت چهاردهم نیز تبدیل شود. مهمترین نقد به او سن ۷۴ ساله اوست که بر خلاف وعده انتخاباتی مسعود پزشکیان مبنی بر استفاده از جوانان و چهرههای پرانرژی در دولت بود. از طرف دیگر نیز رهبری انقلاب در مراسم تنفیذ پزشکیان بر استفاده از مدیران پشت میز نشین در دولت تاکید کرده بود.
جدای از اینها٬ عارف تجربه حضور در مجلس دهم و ریاست فراکسیون امید را در کارنامه خود دارد؛ البته همین تجربه نیز مورد نقد جدی جریانهای مختلف سیاسی است چرا که مشخص نیست تأثیرگذاری او در فرآیند تقنین و تصمیمگیریها در قامت ریاست یک فراکسیون٬ تا چه میزان بوده و کارنامه سیاسی در دوران حضور در مجلس تا حد زیادی مبهم است.
از طرفی استعفای او در انتخابات سال ۹۲ به نفع حسن روحانی آن هم به سفارش مستقیم رئیس دولت اصلاحات٬ این گزاره ذهنی را تقویت میکند که امکان دارد و بزنگاههای مهم و حساس٬ بار دیگر شاهد کناره گیری و شانه خالی کردن از مسئولیت از سوی او باشیم. بدیهی است که معاون اول رئیس جمهور با نمایندگی مجلس یا نامزدی انتخابات٬ قابل قیاس نیست.
در یک نگاه کلی هنوز برای قضاوت نسبت به آرایش سیاسی دولت چهاردهم و رویکرد آن نسبت به موضوعات مختلف زود است؛ لذا در شرایط فعلی مشخص نیست که محمدرضا عارف تا چه میزان میتواند در راستای وحدت ملی و انسجام داخلی نقش آفرین باشد.