به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو ؛ دولتهای روی کار آمده در ایران، بیش از هر چیز رویکردی حزبی و جناحی داشتهاند که این امر منجر به کاهش انسجام سیاسی و اجتماعی شده است. اما رئیس جمهور دولت چهاردهم عنوان کرده است که دولت وی نه حزبی و جناحی بلکه دولت وفاق ملی خواهد بود، اما مسئله این است که قولها شنیده شده و عملهای دیده شده، چندان با هم همخوانی نداشته است.
ایده متعالی دولت وفاق ملی
انتخابات و به تبع آن تغییر رئیس جمهور، منجر به تغییر کابینهها و البته کارکنان وزارتخانهها میشود. در نبود استقلال بوروکراتیک و با روی کار آمدن دولت جناحی، این امر منجر به اختلافافزایی سیاسی به دلیل سهمخواهی در درون جناحها و احزاب و همچنین گوشهنشینی سیاسی جناح بازنده میشود که انسجام سیاسی و اجتماعی کشور را تحتالشعاع قرار میدهد.
حال، اما مسعود پزشکیان، رئیس دولت چهاردهم، وعده دولتی فراجناحی و فراحزبی را داده که آن را دولت «وفاق ملی» نامیده است. وی در اولین جلسه هیات دولت گفت: «برای رسیدن به اهداف تعیین شده باید کابینهای تشکیل دهیم که فارغ از دستهبندیهای جناحی جلوه وفاق ملی باشد و ما را به هدف برساند که اگر اینگونه عمل کنیم توانستهایم بر اساس خواست و انتظارات رهبری معظم انقلاب حرکت کنیم.» افرادی مانند خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی نیز بر اهمیت این موضوع تاکید کردهاند. وی در این زمینه گفت: «برای حل مسائل و مشکلات دولتی باید وجود داشته باشد که ملی باشد، همه آن را قبول داشته باشند.»
دولت وفاق ملی باید بتواند از تمامی ظرفیتها و حتی استعدادها و ظرفیتهای رقیبان سیاسی خود بهره ببرد. این دولت اگر بخواهد انسجام سیاسی و اجتماعی را افزایش دهد باید نگاهی فراجناحی و ملی داشته باشد، اما مسئله این است که در این مدت به عمل به این شعار مهم و صحیح چندان توجهی نشده است. حال آنکه به قول جوزف نای «صدای کردهها بلندتر از گفتههاست.»
حرف از راستی، اما نگاه به چپ
آقای پزشکیان در ایام انتخاباتی عنوان کرد که «خود را عضو هیچ حزبی نمیدانم.»، اما شورای راهبری که وی برای چینش و انتخاب اعضای کابینه اعلام کرده دقیقا خلاف این حرف است. این شورا حتی خلاف ایده دولت وفاق ملی است که ایشان از آن نام برده است. این شورا و اخبارهای غیررسمی درباره خروجیهای آن بیش از هر چیز بیانگر دولت جناحی و حزبی است و نه به قول ایشان دولت وفاق ملی.
افرادی مانند ظریف، آذری جهرمی، شهیندخت مولاوردی، رحمتالله بیگدلی، علی ربیعی و... از اصلاحطلبهای ایران اند که در این شورا حضور داشتند حال آن که از جناح دیگر کسی در این شورا نبود. از خروجیهای این شورا بر طبق اخبار غیررسمی مانند جهانگیری، همتی، انصاری و... نیز خبری از چهرههای جناح رقیب نبود. گویی دولت وفاق ملی بیشتر در حرف است تا در عمل. آقای پزشکیان بارها از راستی و صداقت حرف زده است، اما شورای راهبری و کابینه احتمالی ایشان نگاه به اصلاحطلبها را گواهی میدهد.
در صورت صحت این موضوع، دولت چهاردهم نیز به مانند دولتهای قبل فرصت ایجاد آشتی و وفاق در بین احزاب و جناحهای مختلف و هچنین افزایش انسجام ملی را از دست داده و خود نیز بنزین بر این آتش خواهد ریخت و اختلافات موجود را افزایش خواهد داد.
مردم ناظر بر قول و اعمال اند.
پزشکیان در مراسم تحلیف در مجلس شورای اسلامی گفت: «دولتی که با رای اعتماد نمایندگان مجلس شورای اسلامی عهدهدار مسئولیت اجرایی خواهد بود، «دولت وفاق ملی» است؛ دولتی که خود را دولت همه ملت ایران، موظف به تامین حقوق شهروندی همه ایرانیان و ملتزم به اولویت منافع ملی بر هر امر دیگر است.»
این موضوع حائز اهمیت بسیاری است که ایشان میخواهند چنین دولتی تشکیل دهند، اما این مهم در عمل نیز باید دیده شود. مردم ناظر بر قول و فعل مسئولین اند و بر رئیس جمهوری که با رای ایشان نیز به منصب ریاست جمهوری رسیده بیش از همه نظارت میکنند. با عمل به وعدهها باید اعتماد مردم را جلب کرد تا حرفهای مسئولین را جدای از اعمال ایشان به حساب نیاورند. اگر این گفتهها و وعدهها عملی نشود، بیش از همه در زمینه همراهی مردم با دولت چهاردهم مشکل ایجاد خواهد کرد. اعتماد مردم، سنگ بنای حکمرانی است.