به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، از 48 هزار شهید ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس، 46 هزار شهید متعلق به نیروی زمینی است.
نزاجا بزرگترین نیرو در سازمان رزم نظامی کشور و ستون فقرات ارتش محسوب میشود و هرگاه قرار است به نقش ارتش در سالهای دفاع مقدس بپردازیم، از همه بیشتر نیروی زمینی است که به چشم میآید،
به همین دلیل است که تشکیل موزه یا نمایشگاه دائمی برای حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس در این نیرو بسیار حیاتی و لازم بهنظر میرسد.
این اتفاق از آبان ماه سال 98 با تشکیل سازمانی مستقل کلید خورد و فرمانده نیروی زمینی مسئولیت آن را بهعهده سرهنگ محسن صادقنیا گذاشت.
سرهنگ صادقنیا با 40 سال سن، جوانترین سرهنگ ارتش است که در آبان سال 98 بهعنوان اولین مدیر مستقل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس نیروی زمینی ارتش منصوب شد و تا امروز برای راهاندازی این مرکز اقدامات زیادی انجام داده است که شامل جمعآوری بسیاری از اسناد مرتبط با سالهای جنگ، افتتاح بخش روباز موزه نزاجا و... میشود.
برای بررسی این اقدامات و آنچه تاکنون شده و بعداً خواهد شد، به گفتگو با ایشان نشستیم و در انتها نیز بازدیدی از این مرکز داشتیم.
متن کامل گفتکو با سرهنگ صادقنیا را در ادامه میخوانید.
** یک تحول در برنامه حفظ آثار دفاع مقدس نزاجا
* با توجه به این که شما اولین کسی هستید که بهعنوان مدیر مستقل در سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس نیروی زمینی ارتش، انتصاب یافتهاید، اگر اجازه بدهید گفتگو را از همینجا آغاز کنیم با طرح این سؤال؛ پیش از این چطور عمل میشد و این مستقل شدن چه مزیتی دارد؟
قبلاً حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در نیروی زمینی، یکی از دوایر تابعه سازمان ایثارگران نزاجا بود ولی امیر حیدری فرمانده محترم نزاجا و امیر موسوی فرمانده محترم کل ارتش به این نتیجه رسیدند که در نیروی زمینی به خاطر وسعتی که این نیرو نسبت به سایر نیروهای چهارگانه آجا دارد، باید حفظ آثار از «دایره» به «مدیریت» ارتقا پیدا کند و از سازمان ایثارگران جدا شود و به عنوان یک مدیریت مستقل در تابعیت مستقیم قرارگاه فرماندهی نیروی زمینی ارتش قرار بگیرد.
در بقیه نیروها، حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس در زمان حاضر در تابعیت مراکز مطالعات یا معاونتهای نیروی انسانی است و مستقل نیستند.
از 48 هزار شهید ارتش، بیش از 46 هزار شهید مربوط به نیروی زمینی است و نشان میدهد که از لحاظ استعداد، آمار و گستردگی، نیروی زمینی خیلی وسیعتراست.
در تشکیل مدیریتهای حادم (حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس) استانی نیز در 24 استان از 31 استان، این مدیریتها در تابعیت مدیریت حفظ آثار نزاجاست و در چند استان باقی مانده، در تابعیت نیروهای پدافند، هوایی و دریایی هستند.
در واقع ما به خاطر گستردگی امور مربوط به خانوادههای معظم شهدا، جانبازان، آزادگان و ایثارگران در نیروی زمینی، مدیریت حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس را به عنوان یک مدیریت مستقل در سطح نیرو داریم.
** حق ارتش در تبلیغات دفاع مقدس ادا نشده است.
* سؤال بعدی من از شما این است که وقتی این مسئولیت را قبول کردید، مهمترین چالش پیش روی شما چه بود؟ شما به گستردگی و تعداد زیاد شهدایی که در نیروی زمینی هستند، اشاره کردید. چطور توانستید اسناد مرتبط را که طبیعتاً حجم زیادی هم باید داشته باشد، سروسامان بدهید؟
در نیروی زمینی اقدامات جسته و گریختهای توسط مسئولین، یگانها، افراد و رسانهها در دورههای قبل انجام شده بود، اما اقدامات و کارهای زیادی هنوز باید انجام شود.
البته من قدردان رسانهها و نهادهای فرهنگی و تبلیغی هستم که نقش بزرگی در معرفی و ترویج سیره شهدای ارتش دارند اما انصافاً حق ارتش هنوز که هنوز است در تبلیغات دفاع مقدس ادا نشده است.
ما بعضاً از دوست و دشمن، کوچک و بزرگ، جنگ دیده و جنگ ندیده میشنویم که شهدای ارتش مظلومند، رزمندگان ارتش مظلومند. این حجم زیاد کار بر زمین مانده در حوزه حفظ آثار شاید بزرگترین مسئلهای بود که جلوی راه ما قرار داشت. البته من به اینها به چشم مشکل نگاه نمیکنم. اینها را مسئله میدانم و مسئله هم راه حل دارد و معتقدم که باید یا راهی پیدا کنیم یا راهی بسازیم.
** یکمیلیونوپانصدهزار برگ از اسناد در نزاجا جمعآوری شده است.
ما بر روی جامعه هدف تمرکز کردیم که نسل امروز است و آن چیزی که باید به نسلهای آینده منتقل کنیم.
نسل حاضر نسلی است که به چشمهای خودش اعتماد میکند نه به گوشش و چیزی که میشنود. موضوعاتی که در قالب تاریخ شفاهی، ساخت فیلم و بعضاً کتابهای غیرمستند تولید و ارائه شده، نسل امروز را اقناع نمیکند. نسل امروز حرف را با سند و مدرک میپذیرد لذا ما این برنامهریزی را کردیم که اسناد را جمع آوری کنیم.
بالغ بر یک میلیون و پانصد هزار برگ از اسناد بکر و تاریخی نیروی زمینی ارتش در دوران دفاع مقدس در مرکزی به اسم مرکز اسناد دفاع مقدس گردآوری شده که با یک شرایط فیزیکی خوب نگهداری می شوند.
این اسناد همگی نمایهگذاری شدند، فیش برداری شدند و به صورت نرمافزاری قابل استفاده برای محققین هستند.
امروز دیگر این اسناد طبقه بندی محرمانه، خیلی محرمانه سری و به کلی سری ندارند و قابل انتشار هستند و ما این اسناد را جمعآوری کردیم که بخش عمده آن منتشر شده است.
مهمتر اینکه ما با این اسناد میتوانیم به بسیاری از سؤالات، ابهامات و شبهاتی که برای نسل جدید پیش می آید پاسخ بدهیم.
نسل جدید شاید حرف من و شما و حتی پیشکسوتان دوران دفاع مقدس را به دلایلی قبول نکند اما این سندها را میپذیرد.
* این سندها به چه شکلی است یعنی فقط اسناد مکتوب است یا مثلاً عکس و فیلم هم شامل آن می شود؟ چون آن چیزی که ما زیاد شنیدیم مثلاً میگویند ارتش بنا بر آن نگاه سازمانی که بر آن حاکم بود خیلی فیلم و عکس از زمان جنگ و اتاقهای عملیاتش ندارد. میخواهم بدانم از اینها چقدر باقی مانده که بشود از آن استفاده کرد؟
ما بخش عمدهای از فیلمها و صوتهای دوران دفاع مقدس را توانستیم از آرشیو سازمان عقیدتی سیاسی حتی از آرشیو صدا و سیما تهیه کنیم و اینجا به محققین و مخاطبینمان ارائه بدهیم، ولی همانطور که فرمودید، ارتش در زمان جنگ به خاطر الزامات حفاظتی و امنیتی که داشت، آنطور که باید و شاید نسبت به سایر ارگانهای نیروهای مسلح عکس و فیلم ندارد و البته یکی از دلایل عمده پیروزیهای ارتش در عملیات ها هم همین الزامات به مسائل حفاظتی و امنیتی بوده است.
امروز هم ما باز به همین الزامات مقید هستیم، ولی به هر حال آن چیزی را که توانستیم تهیه کنیم، اینجا گردآوری کردیم و یک بخش عمده دیگر هم در دستور کار است.
* این مرکز چند وقت است راه افتاده و جمعآوری به شکل متمرکز شروع شده است؟
ما این اقدام را از سالها پیش شروع کردیم، ولی اینکه اسناد به صورت بایگانی ریلی، متمرکز شوند و نمایهگذاری و قابل ارائه به صورت نرمافزاری به مردم باشد، حدود دو سه سال است که رقم خورده و به مرور تکمیلتر میشود.
* تا الآن چقدر تکمیل شده و چهمیزان دیگر باقی مانده است؟
اگر اسناد مربوط به بیمارستانهای ارتش و قسمتهای دیگر را هم در نظر بگیریم، حداقل 80 درصد کار انجام شده و 20 درصد دیگر باقی مانده است.
** اجازه تحریف حقایق جنگ را نمیدهیم
* این اسناد فقط راجع به دفاع مقدس است یا شامل فعالیت نیروی زمینی در پیش از انقلاب هم میشود؟
انقلاب و دفاع مقدس. یعنی از پیروزی انقلاب تا پایان جنگ است. ما امروز از این حدود یک میلیون و 500 هزار برگ سندی که جمعآوری کردیم، حدود 100 هزار برگ سند تاریخساز داریم. این اسناد تاریخ ساز را دستهبندی کردیم و برای پاسخ به شبهات مخاطبین و مردم به صورت جداگانه آماده کردیم تا جلوی هرگونه وارونهنمایی واقعیت و تعریف تاریخ جنگ گرفته شود.
امروز هر کسی بخواهد فیلمی بسازد یا حرفی بزند یا کتابی بنویسد که با اسناد واقعی جنگ، ذرهای زاویه داشته باشد، ما بلافاصله اسناد مربوطه را منتشر خواهیم کرد.
در واقع هدف اصلی از تشکیل مرکز اسناد دفاع مقدس نزاجا این بود که نیروی زمینی به کابوسی برای تحریف کنندگان تاریخ جنگ تحمیلی تبدیل شود، چون به فرمایش حضرت آقا تحریف همیشه در کمین بوده و هست و باید با جهاد تبیین برای جلوگیری از وارونهنمایی واقعیات برنامهریزی، سازماندهی هدایت، نظارت و کنترل ِدرستی صورت بگیرد.
ما معتقدیم که نسل جدید دیر یا زود متوجه واقعیات خواهد شد. حتی در این اندازه اعتقاد به این موضوع داریم که اگر شهدای ما در زمان دفاع مقدس یا در زمان اوایل انقلاب کراوات میزدند -چون لباس فرم ارتش کراوات داشت- باید عکسشان همانطور منتشر شود. اگر سبیل داشتند یا تیپشان متفاوت بوده، اگر ریش و سبیلشان را با تیغ میزدند، باید به همان شکل منتشر شود. اتفاقاً این بیشتر به ترویج فرهنگی جبهه و جهاد کمک می کند چون آن نوجوان یا جوانی هم که ریشش را میزند یا مثلاً اهل کراوات است، فکر نمیکند که شهدا از اول یک فرشته بودند که با ما فرق دارند. میفهمد که آنها هم مثل ما بودند.
ما باید آن چیزی که واقعیت بوده را بگوییم تا نسل جوان بتواند همزادپنداری کند و بتواند این شهدا را الگو قرار بدهد نه اینکه برود دنبال قهرمانان خیالی که غرب و هالیوود میسازند.
ما برای اینکه بتوانیم الگوهای مناسبی را به جامعه و نسل جوان معرفی کنیم، محکومیم به اینکه شهدا و قهرمانان واقعی خودمان را آنطوری که بودند به جامعه معرفی کنیم.
ما باید ذائقه مخاطب را بشناسیم و تولیداتمان متناسب با آن باشد. ما در این زمینه هرچه بخواهیم با چهارچوب بسته و نگاه سنتی و قدیمی عمل کنیم، نسل جوان و مخاطب از ما بیشتر فاصله میگیرد. وقتی هم که از ما فاصله بگیرد، کسانی هستند که با اهداف ناپاک جذبشان کنند.
باید این واقعیت را تصریح کرد که 45 سال در کار فرهنگی، هنری و ادبی چندان موفق نبودیم.
ما اخیراً کلیپی را تهیه کردیم و در آن عکس شهید صیاد شیرازی را به برخی دختران و پسران نوجوان نشان دادیم ولی عمدتاً نمیشناختند.
* تازه، صیاد از شهدای مشهور است.
بعد از آن، عکس فلان بازیگر و فلان هنرپیشه خارجی را نشان دادند. باور کنید که حتی شماره کفش پای بعضی از آنها را میدانستند.
اینکه ما نتوانستیم در این زمینه بعد از 4 دهه موفق شویم، نشان دهنده این است که یا ابزار تبلیغ را خوب نشناختیم و یا اینکه صرفاً برای مطرح کردن خودمان به این طبل کوبیدیم.
** ارتش شروع جنگ را بهدرستی پیشبینی کرده بود.
* در صحبتهای قبلی به 100 هزار سند تاریخساز اشاره کردید. این اسناد شامل چه مواردی میشود؟ چند مثال میزنید لطفاً که منظور از سند تاریخساز چیست؟
برای مثال، خیلیها ارتش را محکوم میکردند که نتوانسته شروع جنگ را به موقع پیشبینی کند. در حالی که طبق همین اسناد، ارتش از ماهها پیش جنگ عراق و احتمال حمله عراق را پیشبینی و اعلام کرده بود.
ما نامههایی داریم که گردان دژ خرمشهر، لشکر 92 زرهی اهواز، رکن دوهای یگانهای لب مرزمان با ستاد نیرو زمینی مکاتبه کردند و گفتند که ارتش عراق تحرکاتی دارد. مسئولین وقت ارتش هم این موضوع را به سیاسیون اعلام کردند ولی در آن روزهای انقلاب، به دلیل فعالیت بعضی گروهکها اعتماد به ارتش، کم شده بود و حرف ارتش را نمیپذیرفتند وگرنه اسناد موجود است و گویای این موضوع است که ارتش هم جنگ را پیش بینی کرده بود و هم آماده مقابله با حمله احتمالی دشمن شده بود و هم این را به سیاسیون و مسئولین آن روز اعلام کرده بود. اینکه می گویند ارتش غافلگیر شد؛ ارتش هیچگاه غافلگیر نشد البته با تدابیر حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آقا (مدظله) در حمایت از ارتش این موضوع حل شد.
** ارتش نباید کار وزارت ارشاد و نهادهای تبلیغی و رسانهای را انجام بدهد.
* از داخل خود ارتش چقدر با شما همکاری می شود؟ از پیشکسوتان بگیرید تا فرماندهان. شما به هر حال در مسئولیتی، منصوب هستید که با همه اینها باید در ارتباط باشید یعنی همه اینها باید اینجا را خانه خودشان بدانند.
خوشبختانه یکی از بزرگترین عواملی که میتواند به ما در این زمینه بعد از عنایت خداوند و کمک شهدای ارتش کمک کند، این است که شخص فرمانده نیروی زمینی در بدو تشکیل مدیریت مستقل حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس نزاجا فرمودند که همه آحاد کارکنان نیروی زمینی باید عضو حادم باشند.
این اعتقاد امیر فرماندهی محترم نیروی زمینی مبنی بر اینکه همه آحاد کارکنان نزاجا باید عضو حادم (حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس) باشند، بزرگترین کمک به ما بود و باعث شد که فرماندهان و مسئولین با ما در این زمینه همکاری مناسبی داشته باشند.
ما هم همیشه به این معتقد بوده و هستیم که حرمت امامزاده را باید متولی نگه دارد، اما من از شما سؤال میپرسم کجای دنیا یک ژنرال ارتشی را میبرند در تلویزیون در مورد مثلاً اینکه در خانه آشپزی میکند یا نه سوال میکنند؟
ارتش امروز هم در ساختار خودش چیزی به اسم معاونت فرهنگی ندارد. شهرداری دارد، همه وزارتخانهها دارند ولی ارتش ندارد.
البته سازمان مقدس عقیدتی سیاسی در ارتش متولی امور فرهنگی و روابط عمومی است، ولی میخواهم بگویم ارتش هنوز چیزی به اسم معاونت فرهنگی ندارد. یعنی ما در ساختارمان چنین چیزی دیده نشده و در ارتشهای دنیا هم همینطور است.
ارتش نباید کار وزارت ارشاد را انجام بدهد. ارتش نباید کار صدا و سیما را انجام بدهد. ارتش باید به شرح وظیفه قانونی خودش که در قانون اساسی تصریح شده، عمل کند.
ارتش همانطور که در جنگ به مسائل حفاظتی و امنیتی پایبند بود، امروز هم به همان مسائل باید پایبند باشد ولی در موضوع عملیات روانی و جنگ نرم، ما همانطور که در جنگ سخت فراخوان میدهیم، در این زمینه هم به همه پیشکسوتانمان، سربازانمان، خانواده شهدایمان فراخوان دادیم که به عرصه بیایند و کمک کنند.
** بسیاری از کتابهای ما به چاپ سیام رسیدند
* یکی از موضوعاتی که در بحث تاریخی خیلی جذابیت ایجاد میکند، بیان خاطرات است یعنی تاریخ شفاهی فرماندهان یا پیشکسوتان. چقدر این موضوع مد نظر شماست و اینکه چقدر از طرف این پیشکسوتان مسئله جدی گرفته شده است؟
یکی از شرح وظایفی که ما برای خودمان تعریف کردیم و به صورت روزانه هم خودمان در ستاد سازمان و هم مدیریتهای حفظ آثار استانیمان و مدیریتهای حفظ آثار یگانی در یگانها و شهرستانها این موضوع را به جد پیگیری میکنند همین بحث تاریخ شفاهی و انتشار آن چه در قالب خاطرات شفاهی چه در قالب تاریخ شفاهی و چه در قالب رمان و داستان است.
ما عزممان را جزم کردیم که حتی اگر به اصطلاح امکان انتشار همه آنچه که در قالب تاریخ شفاهی ضبط می شود در مقطع کنونی نباشد، باز این مصاحبهها جمعآوری شود.
باید همه اینها در تاریخ ثبت شود و برای آیندگان بماند. در این بستر گاهاً به خاطرات بکر، ناب و سوژههایی دست پیدا میکنیم که واقعاً مو به تن آدم سیخ می شود.
در این زمینه کارهای خوبی انجام شده و هیئت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی هم کمک زیادی میکند و الحمدالله مراکز حفظ آثار استانی و مراکز حفظ آثار یگانیمان که در سراسر کشور پخش هستند، در این زمینه فعالند.
ماحصل این برنامههای تاریخ شفاهی را در قالب کتاب منتشر کردیم. از جمله کتاب "هفت" که به چاپ مرحله دهم رسیده و یا کتاب "من زندهام" که زندگینامه امیر سرتیپ دادبین است و به چاپ پانزدهم رسیده است.
بسیاری از کتابهای ما با تیراژ واقعی به چاپهای مرحله پانزدهم، بیستم، سیام و پنجاهم رسیدند.
ما در این زمینه فعال هستیم و معتقدیم باید هرچه بیشتر کار کنیم. برای همین از همه افسران جنگ نرم دعوت کردیم و همکاران ما نیز دست همه محققین و نویسندگان که در این زمینه به مدیریت حفظ آثار نزاجا یا مراکز ما در سطح استانها مراجعه کنند بهگرمی خواهند فشرد.
هدف ما این است که بتوانیم دست در دست هم تاریخ شفاهی رزمندگان ارتش را که بخش مهمی از رزمندگان دوران دفاع مقدس را تشکیل میدهند، برای حافظه تاریخی این مرزوبوم، پیاده، ثبت و ضبط کنیم.
* شما خودتان دوست دارید خاطرات شفاهی کدام پیشکسوت ارتش را بگیرید؟
یکی از آرزوهایم در مقام یک محقق یا نویسنده قبل از اینکه این مسئولیت را داشته باشم این بود که ای کاش شهید صیاد شیرازی آن اتفاق برایشان نمیافتاد. البته ایشان لیاقت شهادت را داشت اما دوست داشتم بیشتر از نعمت وجودش برخوردار میشدیم و آرزو داشتم که خاطرات ایشان را ثبت ضبط کنم و از آن، داستان بسازم ولی ایشان در اوایل نوجوانی بنده به شهادت رسیدند.
برای همین سراغ تیمسار حسنی سعدی رفتم. استحضار دارید که ایشان در بخش مهمی از سالهای جنگ، فرماندهی نیروی زمینی ارتش را برعهده داشتند و در واقع تاریخ زنده دفاع مقدس و جنگ هستند.
* فکر کنم سابقه خدمتی ایشان از سن برخی از فرماندهان عالیرتبه هم بالاتر باشد.
بله، ایشان در اوایل شروع جنگ فرمانده تیپ دانشجویان دانشگاه افسری بودند. بعد هم یک مدت فرمانده قرارگاه اروند شدند و فرمانده لشکر 21 حمزه بودند و بعد هم فرمانده نیروی زمینی شدند و الان هم جانشین قرارگاه خاتم الانبیا هستند.
من توفیق پیدا کردم چند سال پیش بخشی از خاطرات ایشان را ضبط و پیاده کنم که از دوران کودکی تا فرماندهی نیروی زمینی را شامل میشود.
* خیلی هم عالی. در مورد شخص ایشان، بنده لااقل چند بار تلاش کردم اما نشد.
بله، ایشان به خاطر تواضعی که دارند، خیلی تن به مصاحبه نمیدهند و حتی از من قول گرفتند که اینها منتشر نشود تا زمانی که خودشان اجازه دهند یا زمانی که دیگر در قید حیات نباشند (که انشاءالله عمرشان طولانی و پربرکت باشد).
* در این مرکز که شما مسئولیت آن را برعهده دارید، چقدر کتاب و فیلم و عکس وجود دارد و از آن مهمتر، چقدر برای مردم قابل دسترسی است؟ چون گاهی نیروهای مسلح موزههای خیلی خوبی هم دارند اما چون درون پایگاه نظامی قرار دارد، دسترسی به آنها برای عموم خیلی راحت نیست.
ما در ابتدای تشکیل نمایشگاه دائمی و موزه مرکزی دفاع مقدس نیروی زمینی در این زمینه خیلی مطالعه کردیم که کدام پادگان و کجا را برای تشکیل این نمایشگاه در نظر بگیریم. میخواستیم اولاً جایی باشد که خیلی خارج از شهر نباشد و مردم بتوانند بیایند و دسترسی راحتتر باشد دوم اینکه خیلی هم در مرکز شهر و جای پر ترافیک نباشد. مثلاً ما در چهارراه فاطمی پادگانی داریم یا مثلا مرکز شهر به سمت دانشگاه افسری میدان حر اما به این نتیجه رسیدیم که از این محل که در واقع ستاد مدیریت حفظ آثار نزاجاست استفاده کنیم. الحمدالله پادگان مجاور ما مرکز آموزش پشتیبانی نزاجاست و هر زمان که نیاز به توسعه موزه باشد این امکان وجود دارد که از زمین و ابنیه و ساختمان و امکانات آنجا استفاده کنیم.
مکان را طوری درنظر گرفتیم که بازدیدکنندگان مشکل پارکینگ نداشته باشند. ما اصلاً اینجا را به اسم پادگان نمیشناسیم. درب ورودی این مجموعه به روی همه باز هست و به اصطلاح همه میتوانند از 7 صبح تا 6 بعد از ظهر بیایند و به راحتی از آن استفاده کنند.
تا امروز هم استقبال خوبی از این مجموعه شده است. از مدارس، دانشگاهها، ادارات میآیند و گروهی بازدید می کنند. ما برای آنها راوی هم در نظر گرفتیم.
در بخش دیگر، یک سینمای صحرایی هم پیشبینی شده که روزهای بهار و تابستان از بسیاری از ادارات و دانشگاهها حتی یگانهای ارتش میتوانند برای مراسمهای خود از آن استفاده کنند.
امروز هم که داریم صحبت میکنیم، بخش روباز موزه افتتاح شده و پژوهشکده علوم و معارف دفاع مقدس هم همه روزه از ساعت 7 صبح تا 6 عصر آماده بازدید مردم است.
ما تا این لحظه، اقدام و تصمیمی برای فروش بلیط نداشتیم، چون هنوز موزهی کامل نشده و فازهای دو، سه و چهار باقی مانده است و فقط فاز یک که شامل موزه روباز میشود، آماده شده است.
همچنین مردم و محققین به راحتی میتوانند از ظرفیت مرکز اسناد دفاع مقدس، کتابخانه تخصصی و پژوهشکده استفاده کنند.
* فازهای بعدی چهزمانی افتتاح میشوند؟
انشاءالله فاز دوم قرار است تا دهه فجر امسال افتتاح شود. اخیراً نیز سردار زهرایی ریاست محترم دفتر ارتباطات نیروهای مسلح به همراه امیر سرتیپ دکتر حیدری فرماندهی محترم نیروی زمینی ارتش تشریف آوردند و یک بازدید مفصل 2 ساعته از بخشهای مختلف موزه داشتند.
فاز دومِ موزه، شاملِ خانه موزههای شهدای شاخص نزاجا و بخشهای نرمافزاری، هوش مصنوعی و موزه سلاح است و فازهای سوم و چهارم هم شامل فضاسازی و درست کردن فضاهای پینت بال و محیطهای ورزشی و فضاسازی و پارک برای استفاده مردم خواهد بود.
* یعنی اصل موزه تا دهه فجر نهایی شود؟
بله بقیه کارها جانبی است.
* این موزه چه تفاوتی با موزه اصلی دفاع مقدس دارد؟
تفاوت این نمایشگاه دائمی با همه باغ موزههای دفاع مقدس استانی و موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تهران این است که ما از همه ادوات سنگینی که نیروی زمینی در زمان جنگ استفاده کرده یک نمونه در اینجا گذاشتهایم. برخی از این ادوات، امروز دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرند و شاید اصلاً در سازمان رزم ارتش هم دیگر وجود نداشته باشند.
الحمدالله به برکت خون شهدا و نظام مقدس جمهوری اسلامی و تلاشهای همکارانم در جهاد خودکفایی ارتش آنقدر سلاحهای جدید ساخته شده که ممکن است خیلی از اینها دیگر امروز در سازمان رزم ارتش نباشد ولی اینجا نمایشگاه دستاوردها نیست و قرار نیست که اصلاً ما چیزهایی که داریم را در موزه به عموم، نمایش بدهیم.
خیلی ممنون که این فرصت را در اختیار ما قرار دادید. اگر در انتها موضوعی ناگفته باقی مانده در خدمتتان هستیم.
من هم از شما و همه اصحاب رسانه تشکر میکنم و کار شما را کار مقدس و مهمی میدانم و معتقدم اگر همت اصحاب رسانه نباشد، مأموریت حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و ترویج فرهنگ ایثار، مقاومت، جهاد و شهادت بهراحتی قابل انجام نیست.
ولی میخواهم یک بار دیگر به ابتدای عرائضم برگردم که حق نیروی زمینی و ارتش در تبلیغات دفاع مقدس ادا نشده است و ما باید این موضوع را جبران کنیم.
تعداد قابلتوجهی از مردم کشورمان، ارتشی و وابسته به ارتش هستند. ما فقط بالغ بر 2 میلیون و 500 هزار نفر سرباز در زمان جنگ داشتیم. ارتش همیشه نشان داده است که در عمل به شعار ارتش فدای ملت صادق بوده و هست و این را مردم هم با همه وجود با گوشت و پوست و استخوانشان درک کردند.
لازم است که اصحاب رسانه بیایند و دست در دست ارتش بگذارند تا بتوانیم جایگاه واقعی ارتش را در دوران دفاع مقدس و پساجنگ، آنگونه که باید و شاید به جامعه منعکس کنیم.