به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، پس از جنگ جهانی اول، کشورهای درگیر جنگ به این نتیجه رسیدند که برای اداره جبههها باید علاوه بر نیروهای نظامی، مدیران بخش غیرنظامی هم باید با آموزشهای راهبردی که در جنگ تأثیر دارد، آشنا شوند؛ بر این اساس، مراکز آموزشی را بنا نهادند تا در کنار فرماندهان نظامی، مدیران و مسئولان تصمیمگیر کشوری هم مباحث راهبردی کلان مربوط به دفاع و امنیت کشور را بیاموزند؛ لذا به تدریج مراکز آموزشی با عنوان دانشکده یا دانشگاه «دفاع ملی» به وجود آمد. سابقه فعالیت این مرکز آموزشی در کشورمان به سال ۱۳۴۰ بازمیگردد که به تدریج با بهروز شدن دانش و تهدیدات جدید، این دانشگاه فعالیت خود را با عنوان «دانشگاه عالی دفاع ملی» (داعا) از سال ۱۳۸۱ آغاز کرد.
بر این اساس، گفتوگویی را با سردار سرتیپ پاسدار «اسماعیل احمدی مقدم» رئیس دانشگاه عالی دفاع ملی پیرامون حوزههای مأموریتی این دانشگاه انجام دادیم که ماحصل آن در ادامه آمده است.
سلسلهمراتب آموزشی دانشکدههای افسری ارتش، سپاه و فراجا ابتدا دوره مقدماتی و عالی و بعد فرماندهی ستاد است؛ البته در سپاه دوره عالی جنگ و بعد از آن هم دوره عالی علوم استراتژیک یعنی بالاترین دوره آموزش نیز وجود دارد؛ اما ارتش، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی دانشگاه پدافند ملی را داشت که این دانشگاه بعد از انقلاب تا سال ۱۳۶۸ تعطیل شد؛ لذا در این سال با بازنگری قانون، دانشگاه علوم استراتژیک را بعد از دانشگاه فرماندهی و ستاد قرار دادند و در فراجا هم زمانی که قانون آن را طراحی کردند، اسم دوره فرماندهی و ستاد را «دوره عالی امنیت» گذاشتند.
بدین ترتیب، سال ۱۳۸۰ که بنده در محل فعلی دانشگاه عالی دفاع ملی دانشجو شدم، این دانشگاه همچنان در سازمان ارتش قرار داشت؛ چون سپاه هنوز دوره آموزش علوم استراتژیک را نداشت؛ ولی در سال ۱۳۸۳ ستاد کل نیروهای مسلح گردش کاری را خدمت فرمانده معظم کل قوا ارسال کرد و در پی آن، مقرر شد که دورههای آموزشی مورد اشاره به صورت متمرکز برگزار شود.
دلیل تصویب برگزاری دورههای آموزش علوم استراتژیک آن هم بهصورت متمرکز، این بود که این دوره با دورههای دیگر فرق میکند؛ چون سطح این دوره راهبردی است؛ در صورتی که سطح سایر دورهها تاکتیکی یا عملیاتی است؛ بدین معنی که در این دورهها برای فرماندهی گروهان تا قرارگاه آموزشهای لازم ارائه میشود، ولی وقتی قرار است در سطح ملی جنگ اداره شود، اقتصاد جنگ هم خیلی مهم است؛ به عنوان مثال در دوران دفاع مقدس، نخستوزیر ریاست ستاد پشتیبانی جنگ را بر عهده داشت و یا قرارگاه مهندسی خاتمالانبیاء (ص) را داشتیم که در آن گروههایی از وزارت راه و ترابری، مهندسی جهاد سازندگی و دستگاههای دیگر حضور داشتند و تمام این بخشها در راستای کمک به رزمندگان در پشت جبههها فعالیتهایی را انجام میدادند.
شاید نمونه بارز و ملموس اینگونه فعالیتها را که در حمایت از جبهههای جنگ انجام میشد، بتوان در زمان فراگیری ویروس کرونا دید؛ زمانی که این ویروس در کشورمان فراگیر شد، هرچند درمان بیماران کرونایی و حتی مقابله با این کار در حوزه بهداشت و درمان محسوب میشود، اما میبینید که برای جلوگیری از گسترش این ویروس، کل کشور باید بسیج شود و برای آن تدارکات لازم صورت گیرد.
پس وقتی در جنگ از سطح تاکتیک بالاتر میآیید، در این سطح پشتیبانی سیاسی، مذاکره، همپیمانان، بسیج اقتصادی، بسیج فرهنگ، رسانه و... وجود دارد؛ بنابراین سطح راهبردی جنگ با سطح میدانی تفاوت دارد؛ از این روی دوره دانشگاه دفاع ملی که جهانی هم هست و در همه کشورها چنین دورهای فقط در یک مرکز انجام میشود، دورهای است که همه اعم از ارتشی، سپاهی، نیروهای انتظامی و نظامی و کارکنان ارشد سایر دستگاهها همچون وزرای دولت، سفرا، نمایندگان مجلس و... باید دفاع همهجانبه را فرا بگیرند.
امروز جنگها مثل گذشته نیست که بتوان زمان آغاز و پایان جنگ را مشخص کرد؛ چون ما در جنگ ترکیبی به سر میبریم؛ جنگ ترکیبی بدینصورت است که امروز جنگ ممکن است در حوزه اقتصادی و فردا در حوزههای سیاسی، فرهنگی، امنیتی، اجتماعی و... باشد.
جنگ عنصری آمیخته با زندگی است؛ لذا وقتی میخواهیم جنگ را در سطح ملی اداره کنیم، همه ارکان جامعه مانند قانونگذار، دستگاههای قضایی، اجرایی، عمومی و نیروهای مسلح نقش دارند.
ما افتخار داریم که طرح یا سند راهبردی دانشگاه عالی دفاع ملی را در افق ۱۴۰۱۴ به تصویب فرمانده معظم کل قوا رساندهایم؛ در این مصوبه که اساسنامه جدید «داعا» (دانشگاه علی دفاع ملی) هم جزو آن محسوب میشود، ذکر شده است که «دانشگاه عالی دفاع ملی تنها مرکز ارائه آموزشهای راهبردی دفاعی، امنیتی، حکمرانی و مدیریت راهبردی در سطح کشور برای نیروهای مسلح و کشوری است» و این هم در همه دنیا اعمال میشود.
به عنوان مثال، سال گذشته که از دانشگاه عالی دفاع ملی هند بازدید داشتم در یکی از سالنهای دانشگاه ۴۰ عکس از دانشجویان خارجی که در این دانشگاه درس خوانده بودند و سپس به مقام رئیس جمهوری یا نخستوزیری، وزارت یا فرماندهی نیروهای مسلح کشورشان رسیده بودند، قابل مشاهده بود؛ لذا در دیپلماسی دفاعی، امنیتی و آموزشی هم دانشگاههای دفاع ملی جایگاه ویژهای در کل دنیا دارند؛ همچنین تمام کشورها بیشتر از یک دانشگاه دفاع ملی ندارند و در این دانشگاه بین نظامی و امنیتی و غیرنظامی هم فرقی نیست و تمام مدیران راهبردی کشور باید دورههای عالی دفاع ملی را فرا بگیرند.
یکی از کارهایی که دانشگاههای دفاع ملی دارند، دیپلماسی آموزشی است؛ یعنی با دانشگاههای مشابه در سایر کشورها همکاریهای علمی را پیگیری میکنند که در همین راستا تاکنون با چندین دانشگاه دفاع ملی در سایر کشورها تفاهمنامههایی را به امضا رساندیم؛ هرچند که با تعدادی از این دانشگاهها تفاهمنامه مکتوب امضا نکردیم، ولی همکاری داریم.
در همین رابطه در دانشکده بینالملل این دانشگاه، تعدادی دانشجوی خارجی داریم که برای این دانشجویان اعم از دوره دفاع ملی و دکترا چند دوره آموزشی به صورت آموزشمحور و پژوهشمحور یعنی دکترای پژوهشی و آموزشی برگزار میکنیم.
علاوه بر این، آموزشهایی در قالب دورههای توانمندسازی کوتاهمدت که از یک هفته تا دو ماه است، هم ارائه میشود؛ البته همکاریهای دیگری نیز مانند شرکت در همایشهای همدیگر، بازدید از دانشگاهها، برگزاری جلسات وبیناری و انتشار نشریات علمی مشترک هم داریم که در اینخصوص میتوان به بازدید ۴۰ دانشجوی دانشگاه دفاع ملی هندوستان از دانشگاه عالی دفاع ملی جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد که متقابلاً دانشجویان ما هم از دانشگاه یادشده بازدید خواهند داشت.
وجود چنین تعاملاتی باعث شده تا بالغ بر ۲۰۰ دانشجوی خارجی از ۱۰ کشور، برای گذراندن دورههای آموزشی، میهمان ما باشند؛ البته سال آینده به این تعداد پنج یا شش کشور دیگر هم اضافه خواهند شد که در این میان، یکی از محورهایی که تلاش میکنیم تا تمرکز کاری برای انجام آن داشته باشیم، ارائه آموزشهای لازم به دانشجویان جبهه مقاومت است.
شاید حدود دو سال است که «مدرسه حکمرانی شهید بهشتی» این دانشگاه تشکیل شده تا افراد غیرنظامی هم بتوانند دورههای عالی حکمرانی را فرا بگیرند که بیش از ۱۵۰ دانشجو در دورههای مربوط به دفاع، امنیت و مدیریت راهبردی پذیرش دارد؛ به عبارت دیگر، از ۱۵۰ نفر ورودی مدرسه حکمرانی تقریباً در سال حدود ۶۰ نفر از آنها غیرنظامیها هستند؛ البته در بعضی رشتهها مانند مدیریت فرهنگی، غیرنظامیها سهمیه بیشتری دارند.
در سال ۱۳۸۰ که بنده هم آن زمان در همین دانشگاه، دانشجو بودم در مجموع ۱۷ نفر دانشجوی دکترا را پذیرش میکردند؛ یعنی تعداد ورودیها اندک بود؛ به نحوی که از همدورهایهای بنده دو یا سه نفر همچنان مشغول به کار هستند و مابقی بازنشسته شدند.
علاوه بر تعداد کم ورودی مقطع دکترای این دانشگاه، مشکل دیگری که آن زمان وجود داشت، فقدان دانش بومی بود؛ این در حالی است که امروز جمع دانشجویان این دانشگاه از ۴۰ نفر دهه ۸۰ به بیش از هزار و ۳۰۰ نفر اعم از دانشجویان ایرانی و خارجی رسیده که آموزههای جدید را با دانش بومی فرامیگیرند.
اکنون این دانشگاه ۱۳ فصلنامه علمی-پژوهشی دارد که اگر هر فصلنامه سالی۴۰ مقاله علمی پژوهشی منتشر کند، بیش از ۵۰۰ مقاله میشود که به این تعداد باید ۱۵۰ رساله دکترا را هم اضافه کرد؛ همچنین در دو سه سال گذشته از پنج نظریه هم دفاع شده که این فعالیتها نشاندهنده تولید دانش بومی متناسب با انقلاب و تمدن اسلامی در دانشگاه عالی دفاع ملی است؛ بنابراین تولید دانش راهبردی بومی مبتنی بر انقلاب اسلامی و تربیت مدیران راهبردی در تراز انقلاب اسلامی دو وظیفه اساسی دانشگاه عالی دفاع ملی است؛ با وجود این در پاسخ به آنچه سوال کردید، باید گفت که فاصله ما زیاد است؛ لذا امیدواریم در افق ۱۴۱۴ به تمام اهدافی که متصور است، دست یابیم.
الان کشورهایی داریم که به چندین کشور از جمله ایران دانشجو میفرستند، ولی مدیران آموزشی این کشورها عنوان میکنند آموزشهایی که در ایران ارائه میشود، نسبت به کشورهای دیگری که به اصطلاح پیشرفته هستند، کیفیت بهتری دارد؛ البته تا رسیدن به نقطه مطلوب هم خیلی فاصله داریم.
حکمرانی واژهای است که دههها در ادبیات جهانی خلق شده است؛ این مفهوم خیلی به انقلاب اسلامی و نظریه امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی نزدیک است؛ به عبارت دیگر چنانچه کشور را به شکل هرم تصور کنیم، در قاعده آن مردم و در رأس آن حاکمیت قرار دارد که حلقههای میانی این هرم، فدراسیونها، انجمنها، اتحادیهها، خیریهها، گروهها و تشکلهای مردمی قرار دارند؛ حال در هر کشوری که این حلقههای میانی بزرگتر باشد، ما آن را الگوی حکمرانی میدانیم؛ یعنی جامعهای که خود، تشکلها را درست کرده و اداره میکند و دولت هم بهعنوان برقرارکننده امنیت و تنظیمگری اجتماع نباید نقش بیشتری داشته باشد؛ بنابراین هر مقدار که حاکمیت کوچکتر و این حلقههای میانی بزرگتر باشد به الگوی حکمرانی نزدیک میشویم و اگر برعکس باشد، حلقههای میانی، نازک و بیخاصیت میشوند.
اگر به فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب توجه بفرمایید، آنچه بیان شده دقیقاً نظریه حکمرانی انقلاب اسلامی است و این یعنی باید چنین الگویی را پیاده کنیم؛ البته این هدفی حداقلی است؛ زیرا چنانچه میخواهیم دولت اسلامی و جامعه اسلامی شکل گیرد، نیاز به الگوها و آموزههای اسلامی و ایرانی دارد.
در واقع حکمرانی ما باید به مدیران دستگاههای مختلف، امنیت ملی، سیاستگذاری ملی، برنامهریزی ملی، شناخت محیط اجتماعی، اقتصادی، بینالملل و... را آموزش دهد؛ چون این موارد از نیازهای اساسی کشور هستند.
البته هرچند که فعالیت مدرسه حکمرانی، در سال ۱۳۹۷ به تأیید فرمانده معظم کل قوا رسیده و این هدف را هم دنبال میکند، ولی قانون، ما را پشتیبانی نمیکند و با اینکه دانشجویان این مدرسه از جیب خودشان هزینه میکنند، باز هم دولت از بورسیهکردن کارکنان خود بهمنظور شرکت در کلاسهای مدرسه حکمرانی پرهیز میکند.
ما در زمینه توسعه و تقویت آموزش حکمرانی در ابتدای راه قرار داریم؛ اما میزان استقبال از آموزشهای مدرسه حکمرانی به حدی است که وقتی ثبت نام دوره عالی حکمرانی که دورهای یکساله و زیر مقطع دکتراست، اعلام میشود، نیمی از داوطلبان با وجود داشتن مدرک تحصیلی دکترا، برای شرکت در این دورهها حاضر میشوند.
منبع: دفاع پرس