
علوی تهرانی: بنده دنیا شدن ریشۀ تمام خیانتها و نامردیها است

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی در دهه اول محرم و در مسجد امیرالمومنین تهران به یکی از اصحاب امام حسین (ع) در ابتدا پرداخت و بحث مفصلی را مطرح کرد:
جلوگیری حر از رفتن امام به سمت کوفه
حر گفت: به ما دستور دادهاند زمانی كه به تو رسيديم از تو جدا نشويم؛ تا تو را نزد عبيد الله بن زياد ببريم. امام فرمودند: مرگ از اين كار به تو نزديکتر است! سپس امام فرمان بازگشت صادر کردند. اما جماعت کوفیان از بازگشت آنها جلوگیری کردند. لذا امام به حر فرمودند: مادرت به عزایت بنشیند! چه مىخواهى؟
اَدَب، یکی از مهمترین شئون عاقبتبخیری
اینجا بود که راه بر امام و کاروان ایشان بسته شد. اما جواب حر به امام بسیار مؤدبانه بود: اگر به جز تو كسى از میان عرب اين سخن را به من گفته بود از آرزو كردن عزادارى مادرش بر او دريغ نمىكردم. اما از مادر تو نمیتوان سخن گفت مگر به نيكوترين شكل. ادب کاری میکند که انسانی را که در آستانۀ رفتن به جهنم قرار گرفته است نجات میدهد.
حرکت امام به سمت عذیبالهجانات و ورود به مسیر کربلا
امام وقتی فروتنی حر را دیدند به ایشان فرمودند: پس چه میکنی؟ گفت: میخواهم که تو را نزد عبيد الله ببرم. امام فرمودند: در اين صورت با تو نمیآيم. حر گفت: به من دستور جنگ با شما را ندادهاند؛ و تنها دستور دادهاند كه از شما جدا نشوم تا شما را به كوفه برسانم. من باید براى إبن زياد نامه بنويسم و شما نيز اگر میخواهید به يزيد نامه بنويسید. پس، از اين راه بروید! راوی میگوید: پس حسين از راه عذیبالهجانات و قادسيه به سمت چپ حركت كرد در حالی که حر نيز با ایشان همراه بود.
اگر امام منزلگاه ذو حسم را طی میکرد بعد از آن و پس از عبور از دو منزل دیگر به کوفه میرسید. کوفهای که امام حسین میخواست برود با کوفهای که حر میخواست ایشان را ببرد کاملا متفاوت بود.
کوفهای که حر امام را ببرد همراه با اسارت بود؛ و امام هم حاضر نبودند که اسارت و ذلت را بپذیرند. اما اگر امام آزادانه وارد کوفه میشدند شرایط تغییر پیدا میکرد. عبور از عذيبالهجانات یعنی وارد شدن امام در مسیر کربلا!
آخرین اتمام حجت امام با کوفیان
امام در آخرین اتمام حجت خود با کوفیان خطاب به لشکریان خود فرمودند: دنيا دگرگون شده و چهرۀ زشت خود را نشان میدهد. آیا نمیبینید که به حق عمل نمىشود؟ و از باطل نیز نهی نمیشود؟ در يک چنين شرایطی اهل ایمان باید که به حق به لقاء الله رغبت پیدا کنند. چرا که من مرگ را در این شرایط جز سعادت و زندگی همراه با ظالمان را جز ذلت نمیبینم. پاسخ امام در عدم عزیمت به کوفه همراه با سپاه حر در همین بیانات است: چون ذلت است؛ زیر بار ذلت نمیرویم.
عَبید الدنیا بودن ریشۀ تمام خیانتها و نامردیها
امام در ابتدای فرمایشات خود فرمودند: دنيا دگرگون شده و چهرۀ زشت خود را نشان میدهد. امام از اینجا به بعد به دلیل این دگرگونی اشاره فرمودند: بیتردید مردم بردگان دنیا هستند؛ و دین لقلقۀ زبان آنهاست. تا زمانی که دنیای آنها تأمین شود پایبند به دین هستند؛ و چون در بوتۀ ابتلاء و آزمایش گرفتار شوند دینداران کم میشوند.
امام در این بیان خود ریشۀ تمام خیانتها و نامردیها را عبید الدنیا بودن معرفی میکنند. این خیلی اهمیت دارد که با مراجعه به خودمان ببینیم که آیا ما هم مانند شیوخ کوفه تنها برای امام اشک میریزیم؛ یا اینکه فرمایشات و دستورات ایشان را نیز اجرا میکنیم.
این را بدانید که هرکس بردۀ دنیا باشد هرگز نمیتواند در خدمت امام معصوم باشد؛ و ایشان را یاری کند. هنوز یک نفر از این طایفه در راه است. عدهای که تعداد آنها هم کم نیست زندگی کردن در هر شرایطی را دوست دارند.
در حالی که امام فرمودند که من حیات سعادتمندانه را دوست دارم؛ و اگر این سعادت بخواهد تهدید شود مرگ را بر زندگی ترجیح میدهم. به فرمودۀ امام آن چیزی که حیات سعادتمندانه را تهدید میکند بردگی دنیاست.
سعی کنید که به دنبال ویژگیهای عبید الدنیا و درمان این خصیصه در خودتان باشید؛ تا اگر امام زمان تشریف آوردند نکند که ما هم مانند کوفیان و امثال عمر سعد بهخاطر از دست ندادن دنیای خود برای ایشان بهانه بیاوریم؛ و از همراهی و یاری دادن ایشان خودداری کنیم.