آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۸۲۵۰۰
در گفت‌و‌گو با عبدالعزیز مولودی؛

نگاهی به جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل

خاورمیانه را باید منطقه‌ای شناخت که به‌رغم گذر زمان، همواره درگیر بحران بوده است؛ چراکه عناصر برهم‌زننده نظم در آن پابرجا مانده‌اند.
نگاهی به جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل

گروه بین‌الملل خبرگزاری دانشجو_ با توجه به وقوع جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، پرسشی که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده، این است که این جنگ چه تأثیری بر ثبات یا بی‌ثباتی خاورمیانه دارد؟ در همین زمینه، گفت‌وگویی داشتیم با عبدالعزیز مولودی، پژوهشگر و تحلیلگر مسائل خاورمیانه.

سوال: تا چه اندازه معتقد به این گزاره هستید که خاورمیانه؛ منطقه‌ای بحران‌زده با ساختار‌های بی‌ثبات است؟

خاورمیانه را باید منطقه‌ای شناخت که به‌رغم گذر زمان، همواره درگیر بحران بوده است؛ چراکه عناصر برهم‌زننده نظم در آن پابرجا مانده‌اند. از دوران امپراتوری عثمانی تا شکل‌گیری نظم فعلی منطقه‌ای، اراده‌ای واقعی برای حل ریشه‌ای مسائل وجود نداشته و همین باعث شده صلح به‌عنوان یک رؤیای دور از دسترس باقی بماند.»

سوال: مداخلات بین‌المللی و تنش‌های ایدئولوژیک تا چه اندازه تاثیر گذار است؟

وی در ادامه به نقش قدرت‌های جهانی و تنش‌های ایدئولوژیک اشاره کرد و گفت: مسائلی، چون تشکیل دولت اسرائیل پس از جنگ جهانی اول، مسأله فلسطین، مسئله کردها، ظهور اسلام سیاسی به‌ویژه پس از انقلاب اسلامی ایران، و قدرت‌گیری گروه‌های بنیادگرا مانند داعش در کنار رقابت قدرت‌های بزرگ مثل آمریکا، روسیه و چین، خاورمیانه را به کانون بحران‌های مستمر بدل کرده است.

سیاست‌های ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران از جمله «صدور انقلاب»، «محو اسرائیل»، و «مبارزه با هژمونی آمریکا»، با منطق سیاست واقع‌گرایانه (رئال‌پلتیک) در تعارض قرار گرفته و منابع کشور را از مسیر توسعه به‌سوی رقابت‌های تسلیحاتی و بحران‌زا منحرف کرده است.

سوال: نقش سیاست‌های نمادین در تشدید تنش‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

با اشاره به برخی اقدامات نمادین، نظیر نصب روزشمار نابودی اسرائیل و تهدید مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تأکید کرد: هرچند این اقدامات ممکن است در نگاه اول نمادین به نظر برسند، اما در محافل بین‌المللی و به‌ویژه شورای امنیت به آنها استناد می‌شود و می‌تواند مشروعیت دیپلماتیک ایران را خدشه‌دار کند. این در حالی است که در داخل کشور نیز نهاد مشخص و واحدی برای تصمیم‌گیری درباره سیاست خارجی وجود ندارد و هر مقامی، بدون تخصص یا مسئولیت قانونی، در این حوزه اعلام موضع می‌کند.

سوال: سوریه و نقش روسیه در بی‌ثباتی منطقه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

دولت‌های حافظ و بشار اسد با بحران‌سازی در سوریه و پناه بردن به روسیه، که خود به‌عنوان یکی از عوامل بی‌ثبات‌کننده منطقه شناخته می‌شود، بحران‌های انسانی و سیاسی گسترده‌ای را رقم زده‌اند.»

سوال: پیامد‌های جنگ ۱۲ روزه: ثبات یا بی‌ثباتی است؟

در پاسخ به پرسش درباره تأثیر جنگ اخیر، عبدالعزیز مولودی تصریح کرد: این جنگ در مناسبات منطقه‌ای تغییراتی ایجاد کرده و خواهد کرد. از جمله پیامد‌های آن، تسریع روند عادی‌سازی روابط کشور‌های عربی با اسرائیل در چارچوب "پیمان ابراهیم" است. در مقابل، اگر در ایران همچنان بر لزوم محو اسرائیل تأکید شود، احتمال بروز بحران‌های جدید دور از انتظار نخواهد بود.»

وی افزود: واقعیت آن است که هیچ‌یک از طرف‌های منازعه توان حذف دیگری را ندارد؛ نه ایران و اسرائیل، نه فلسطین و اسرائیل. ممکن است برخی گروه‌ها مانند حماس تضعیف شوند، اما حذف کامل ممکن نیست. در همین راستا، مسئله تشکیل دولت فلسطینی و نیز ارتقای جایگاه جنبش کرد‌ها در عراق، از جمله موضوعات کلیدی آینده منطقه خواهند بود.»

سوال: آیا می‌توان حملات اسرائیل به ایران را تهدیدی برای صلح و امنیت بین‌المللی دانست؟ چه نقش بازدارنده‌ای می‌توان در این زمینه متصور شد؟

پاسخ به این پرسش هم می‌تواند مثبت باشد و هم منفی. از یک سو، حمله نظامی به کشوری دیگر، آن هم بدون اعلام رسمی وضعیت جنگ، بر مبنای قواعد حقوق بین‌الملل مشروعیتی ندارد و طبیعتاً می‌تواند تهدیدی برای صلح و امنیت بین‌المللی تلقی شود. واکنش‌های منفی بسیاری از کشور‌های منطقه و جهان به این حملات نیز مؤید همین موضوع است. با این حال، هیچ‌یک از این دولت‌ها – حتی روسیه – حاضر به انجام اقدام عملی علیه اسرائیل نشدند.

این واکنش محدود، ریشه در موفقیت اسرائیل در فضاسازی سیاسی و تبلیغاتی دارد؛ این رژیم توانست به‌ویژه از طریق تاکید بر نقش گروه‌های نیابتی، این حملات را در چارچوب "دفاع از امنیت ملی" خود توجیه کند.

در سوی دیگر بحران، باید به ضعف سیاست‌گذاری هماهنگ در داخل ایران اشاره کرد. با اینکه تلاش‌هایی از سوی وزارت خارجه برای تنش‌زدایی در سطح منطقه و جهان صورت گرفته بود، اما، چون نهاد‌های تصمیم‌گیرنده در میدان هم‌راستا با این تلاش‌ها عمل نکردند، چنین ابتکاراتی مورد توجه جامعه بین‌الملل قرار نگرفت. حتی نماینده ایران در سازمان ملل ناچار شد اظهارات منتشرشده در روزنامه کیهان مبنی بر تهدید به محاکمه و اعدام رافائل گروسی را محکوم کند تا سطح تنش بیشتر نشود.

همان‌گونه که پیش‌تر نیز اشاره کردم، اسرائیل تنها عامل بی‌ثباتی در منطقه نیست. حتی اگر این رژیم از میان برود – که فرضی محال است – باز هم مشکلات و بی‌ثباتی‌های ساختاری خاورمیانه پابرجا خواهند ماند. آمریکا مدتی در تلاش بود تا از منطقه خارج شود، اما ورود فعالانه چین و استمرار نقش‌آفرینی روسیه باعث شد رقابت‌ها بر سر منابع و منافع بار دیگر تشدید شود و آمریکا با قدرتی بیشتر بازگردد. سکوت چین و انفعال روسیه در بحران اخیر نیز نشان می‌دهد که آنها در وضعیت کنونی حاضر به تقابل مستقیم با منافع آمریکا نیستند.

سوال: نقش بازیگران فرامنطقه‌ای در جنگ اسرائیل و ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا این بازیگران به دنبال ثبات هستند یا صرفاً منافع خود را دنبال می‌کنند؟

بازیگران فرامنطقه‌ای را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد دولت‌ها و بازیگران غیردولتی، از جمله سازمان‌های مردم‌نهاد و شرکت‌های چندملیتی است.

در عصر حاضر، شرکت‌های بزرگ چندملیتی نقش بسیار جدی و گسترده‌ای در مناسبات بین‌المللی ایفا می‌کنند. این شرکت‌ها که اساساً براساس سودآوری، نوآوری و رقابت در عرصه جهانی عمل می‌کنند، گاه تأثیرگذاری‌شان از دولت‌ها هم بیشتر است. نمونه بارز این موضوع، نقش‌آفرینی افرادی، چون ایلان ماسک در حوزه سیاست است که با حضور یا عدم‌حضور در کنار چهره‌های سیاسی (مانند دونالد ترامپ)، تلاش دارند منافع و برنامه‌های خود را پیش ببرند.

این بازیگران اقتصادی جهانی در عین حال که در تلاش برای گسترش حوزه نفوذ خود هستند، برای تداوم سودآوری نیازمند ثبات در نظام بین‌الملل نیز هستند. بنابراین، برخلاف تصور عمومی، بسیاری از آنها در عمل گرایش به ثبات دارند.

اما بازیگران دولتی پیش و بیش از هر چیز منافع ملی خود را مبنای سیاست‌گذاری قرار می‌دهند. در همین چارچوب، ایالات متحده و متحدانش – از جمله اتحادیه اروپا – همواره کوشیده‌اند سیاست‌های بازدارنده‌ای علیه کشورهایی، چون ایران در پیش گیرند. حمایت کامل از اسرائیل و عدم محکومیت این رژیم در جریان حملات اخیر، در همین راستا قابل تحلیل است.

از سوی دیگر، کشور‌هایی مانند روسیه و چین با وجود ظرفیت رقابت با آمریکا، ترجیح می‌دهند منافع بلندمدت خود را در برابر آمریکا به خطر نیندازند و از مداخله مستقیم در بحران‌های منطقه‌ای اجتناب می‌کنند. این سیاست منفعلانه به‌ویژه در جنگ اخیر ایران و اسرائیل به‌وضوح مشاهده شد.

در کنار اینها، سازمان‌های غیردولتی عمدتاً در زمینه فعالیت‌های بشردوستانه فعال هستند و گرایش آنها به صلح و ثبات منطقه‌ای بیشتر است. با این حال، تاثیرگذاری آنها در معادلات قدرت چندان محسوس نیست.

در پایان، اگرچه منافع اقتصادی جهانی، به‌ویژه از سوی شرکت‌های چندملیتی و نهاد‌های غیرسیاسی، تابعی از وجود ثبات است، اما در عمل رقابت بر سر قدرت و منابع در سطح دولت‌ها، به‌ویژه قدرت‌های بزرگ، همچنان عامل اصلی در بی‌ثباتی منطقه‌ای است. افزون بر آن، نباید نقش گروه‌های نیابتی را نیز نادیده گرفت که با اقداماتی عملی، نقشی مهم در افزایش تنش و ناامنی در منطقه ایفا کرده‌اند.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار