
مسجد جامعی: نگاه متعالیهنرمندان به میهن، اهمیت ویژهای دارد

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، احمد مسجدجامعی، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی، درآیین «یادمان خونِ ایران» که به مناسبت پاسداشت یاد قربانیان بیدفاع جنگ ۱۲روزه در موزه سینمای ایران برگزار شد، درسخنانی، با اشاره به نقش جامعه هنری درپاسداشت این وقایع، گفت: «درچهلمین روز این اتفاق تلخ، که شهدای گرانقدری را به این سرزمین تقدیم کرد، جامعه سینمایی این ابتکار را به خرج داد. چرا که هنرمندان همیشه پیشاپیش دل و عقل ایرانیان حرکت کردند. یعنی درنهانخانه دل هرایرانی، چراغی روشنی بخش است که روغن خودش را از نام ایران میگیرد. وقتی نام ایران میآید، دلها میلرزد. برای ایران میخندیم و شادی میکنیم، برای ایران غصهدار میشویم و اشک میریزیم. زمانی هم برای دفاع از میهن، شمشیر میکشیم؛ البته نه برروی ایران، بلکه بردشمن ایران.»
او با اشاره به حوادث اخیرافزود: «دراین چهل روز، هم اشک ریختیم، هم در برابر دشمنان لبخند زدیم و هم از سرزمینمان دفاع کردیم. این نگاه، فراترازدولتها و جناحهاست؛ این پیوندی عمیق با سرزمین و هویت ملی است.»
مسجدجامعی سپس به بازپخش یکی از آثار ماندگار موسیقایی ایران اشاره کرد و گفت: «دراین روزها، شعری از ملکالشعرای بهار پخش شد که آهنگساز آن زندهیاد پرویز مشکاتیان بود. این اثر، سالها پخش نمیشد. عزیزی که جانش را در زلزله بم از دست داد خواننده این اثر بود. ملکالشعرا این شعر را احتمالا در دوران جنگ جهانی اول سروده است، شعر با «این وطن مهین» آغازمی شود. دربخشی از شعر میگوید: «تا دشمن در این سرزمین است، آرامش ندارم» و در پایان نیز به این اشاره میکند که «شاید حتی کفنی از این خاک هم نصیبم نشود.»، اما آنچه او را به سرودن این شعر واداشته، عشق به وطن است.»
او ادامه داد: «همین روحیه را در دوران جنگ جهانی دوم نیز میبینیم؛ زمانی که سرود «ای ایران» با شعر حسین گلگلاب و آهنگسازی روحالله خالقی خلق شد و با صدای بنان جاودانه شد. این آثار، بیانگر دل مردماند؛ هنرمندان هستند که این احساسات را به زبان میآورند، به آنها جلوه میبخشند و در قالبی ماندگار ثبت میکنند.»
مسجدجامعی درادامه تصریح کرد: «وظیفه هنرمند، صرفاً بازتاب شنیدهها و دیدهها نیست؛ او باید چنان بیان کند که مخاطب احساس کند این حرف، ازاعماق دل خودش برخاسته است. نمونه آن، اجرای اخیر آواز بسطامی برشعر ملکالشعرای بهار است؛ اجرایی که با وجود ارزشمند بودن، متأسفانه سالها از رسانه ملی پخش نمیشد.»
تعزیه، با فیلمی از ناصرتقوایی در یونسکو ثبت شد
مسجدجامعی، در ادامه صحبتهای خود با اشاره به تاثیر هنر در زنده نگه داشتن هویت ملی و احساسات جمعی ایرانیان، گفت: «آثاری، چون قطعهای که با آهنگسازی مرحوم پرویز مشکاتیان اجرا شد، به نظرم به دهه ۸۰ بازمیگردد. درآن زمان، من به همراه استاد علی نصیریان، محمدرضا شجریان، کامبیزروشنروان و گروهی دیگر به شهر بم سفر کردیم و درمراسمی که به یاد جانباختگان زلزله برگزار شد، شرکت داشتیم.»
او ادامه داد: «این نوع آثار، آنقدر ریشه در دلها دارند که گویی خود را بر جامعه تحمیل میکنند و پخش آنها ضروری و اجتنابناپذیر میشود؛ چراکه از ژرفای دل ایرانیان برمیخیزند. نمونه بارز دیگر، سرود ماندگار «ای ایران» است که نه تنها از نظرشعر، بلکه درآهنگسازی نیز با دقتی فوقالعاده ساخته شده است. مثلاً در بخش «دشمن ار تو سنگ خارهای من آهنم»، اوج موسیقی و سپس فرود مهربانانه در «جان من فدای خاک پاک میهنم»، نمایانگر توان هنرمند دربیان شورملی است.»
وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، با اشاره به دیگر آثار ماندگار موسیقایی بیان کرد: «نمونه دیگری از این تأثیرگذاری را در اثر «سپیده» میبینیم که توسط زندهیادان ابتهاج، لطفی و شجریان خلق شد. آقای ابتهاج شخصاً به من گفت که پیش ازانقلاب، این اثر را به رادیو بردند، مدیر وقت آن را نپذیرفت. اما همان قطعه، با گذر زمان جای خود را در دل مردم باز کرد و امروز، رسانهها آن را بارها پخش میکنند. «ایران،ای سرای امید»، نه تنها ماندگار شد، بلکه به بخشی ازحافظه موسیقایی ملت تبدیل شد.»
او ادامه داد: «هنرمندان و سینماگران ایرانی هنر را به عنوان بخشی از هویت ایرانی جلوه بخشیدند. به عنوان نمونه، پیش از اتفاقات اخیر، رئیسجمهور وقت آمریکا در سفر به عربستان، تلاش کرد موضوع تغییر نام خلیج فارس را به چالش بکشد. در واکنش به این مسئله، موجی درجامعه ایرانی شکل گرفت. حتی یکی از نمایندگان ایرانیتبار مجلس نمایندگان آمریکا هم نسبت به این موضوع موضع گرفت و به این مسئله اعتراض کرد. این واکنشها نشاندهنده ظرفیت بالای فرهنگی و ملی ما است.»
این فعال فرهنگی، تأکید کرد: «آقای طیاب، بیش از ۱۰ سال درباره خلیج فارس تحقیق، مستندسازی، عکاسی کرد.اینها همه روایتهای ملی ما هستند. همچنین اطلاع دارم یکی از دوستانم که در اتریش تحصیل میکرد، با وجود پیشنهادهای متعدد تدریس و اقامت، آنها را نپذیرفت تا به پروژهاش درباره ایران بپردازد.»
او با اشاره به اهمیت ثبت آیینهای فرهنگی ایرانی درحافظه جهانی تصریح کرد: «آیا فراموش کردهایم که ثبت آیین تعزیه در یونسکو با فیلمی از ناصر تقوایی ممکن شد؟ درآن فیلم، روایت «حر» نه صرفاً یک داستان مذهبی، بلکه نمایندهای از روایت فرهنگی ایرانی است. ایران سرزمینی است که جز اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک آوردگاهش نبوده. هیچ گاه در این کشور بتپرستی سراغ ندارید. ایرانیان موحد بودند. به نقل از شاهنامه و همه راویان قدیم، ایران مورد حمله دیو قرارمی گرفت. «دیو» یعنی چه؟ در روایتها «دیو» آن کسی است که به سرزمین ایران حمله میکند. دشنمان ایران «دیو» هستند. درمقابل «دیو»، پهلوانان را میبینیم. پهلوانان نماد مردم هستند. آیا ما دیو سیرتتر از این کسی که به ایران حمله کرد سراغ داریم؟»
مسجدجامعی سپس به نقش جامعه هنری و اصالت نگاه هنرمندان ایرانی اشاره کرد و گفت: «در این میان، یاد بزرگان هنرایران و نگاه متعالیشان به میهن، بسیارمهم است. یکی از آنها، زندهیاد هوشنگ ابتهاج بود. ایشان شاعر سرود «ایران،ای سرای امید» بود. خاطرم هست که روزی به دیدارش رفتم. آدم خوشمحضری بود و از خاطرات مختلف میگفت. او تعریف کرد که در زندان – که پس از انقلاب هم مدتی در آنجا بود – هنگام پخش این سرود، گریهاش گرفت. یکی از زندانیان پرسید چرا گریه میکنی؟ و اوگفت: «من شاعراین شعرم.»
مسجدجامعی ادامه داد: «ابتهاج هنگام بازگویی این خاطره، بهشدت منقلب شد و اشک ریخت. سپس از خاطرات دوره بازجوییاش گفت. بعد با بغض گفت: «از شما میخواهم مرا ببرید سر مزار بازجوی من. پرسیدم برای چه؟ گفت درست است که بازجوی من بود، اما او بعدتر برای دفاع از ایران شهید شد. میخواهم برایش گل ببرم.» این نگاه هنرمندانه و از ژرفای دل برخاسته است؛ نگاهی که باعث میشود آثار این هنرمندان، در دل مردم جاودانه شوند.»