کد خبر:۱۶۴۶۴۲

آقای‌ضرغامی؛ تفکر شهدا کجای برنامه‌های رسانه‌تان جاگرفته؟

اگر امروز مي‌بينيم كه در تلويزيون ما ارزش خبري يك توله شير يا يك فوتباليست ميلياردر شرمنده از اخلاق، جايگاهي به مراتب مرتفع‌تر از جايگاه مستضعفين و صاحبان حقيقي انقلاب دارد و ...
گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ سينما و تلويزيون، بدون تعارف حاشيه‌گزيني، عدم تخصص‌يافتگي يا به حاشيه رانده شدن نيروهاي انقلاب در عرصه سينما، سينمايي با ابتذال پيدا و پنهان ايجاد نموده است كه سبب حاكميت نوعي تفكر پدرسالارانه در پشت دوربين‌ها و ميزهاي كارگرداني چه در حوزه سينمايي و چه در حوزه تلويزيوني شده است.

به جز چند اثر تلويزيوني و سينمايي انگشت شمار هنوز موضع‌گرايي بر روح سينما و تلويزيون سيطره دارد و دوربين‌ها و اتاق‌هاي فكر ما هنوز نتوانسته‌اند به سمت روندگرايي و انقلاب‌گري حركت كنند.

اگر امروز سي و چند سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي مي‌بينيم كه تلويزيون ما واقعه عظيم عاشورا را فقط در حد شفا دادن يك بيمار در شب تاسوعا يا عاشورا كه از كما خارج مي‌شود و چشم‌هايش را باز مي‌كند، پايين مي‌آورد اما نظام ليبرال سرمايه‌داري يك سرباز عادي را كه در جنگ جهاني يعني در يك غارت و چپاول بين‌المللي شركت نموده است را به چهره‌اي جهاني تبديل مي‌كند، بدون رودربايستي بايد گفت كه ما هنوز تخصص انقلابي بودن در حوزه سينما و تلويزيون را نداريم انقلابي ماندن سبب مي‌شود تا اصيل‌ترين و ناب‌ترين سوژه‌ها به سوژه‌هايي مرده، محلي و محدود تبديل شوند.
 
ما به تعداد ساعت هايي كه جنگيديم، به تعداد خانه‌هايي كه بمباران شدند، به تعداد وقايع سياسي كه داشتيم به تعداد ترورهايي كه صورت گرفته و به تعداد آزادگان و جانبازانمان سوژه سينمايي و تلويزيوني داريم.
 
شهداي ما اسطوره‌هاي حقيقي‌اي هستند كه مي‌توانيم آنها را بلندآوازه‌ترين و جهاني‌تر از افسانه‌هاي تخيلي رستم و سهراب و اسفنديار و…. در خانه‌هاي يكايك مسلمانان و آزادي‌طلبان جهان جاري سازيم و هر كدامشان را به چهره‌اي جهاني تبديل كنيم.

اگر سينما و تلويزيون ما درست عمل مي‌كرد امروز بايد عكس شهيد مهدي باكري يا شهيد همت يا شهيد چمران يا … زينت ديوار خانه هايي مي‌شد كه خون آزادگي و مبارزه و مقاومت در آن جاري است حتي فراتر از مرزها و جغرافياها، در آمريكاي لاتين در خاور دور در آذربايجان در عربستان در قلب اروپا در خانه‌هاي منهتن و نيويورك و … امواج انقلابمان را در دورست ها و ناممكن‌ها در قلب‌ها و مغزهاي مردمان سرزمين‌هاي دور و نزديك نفوذ مي‌داد.

امروز جريان بيداري اسلامي و ارتباط آن با صدور انقلاب اسلامي، جريان وادادگي نظام سرمايه‌داري و جنبش تسخير همه مي‌‌توانند دست‌مايه قلم‌ها و دوربين‌هايي شوند كه از انفعال وال‌استريت و عقب‌نشيني مفتضحانه‌ آمريكا از عراق و خارج شده و در يك موج‌آفريني بين‌المللي تقابل هوشمندي بين اصول و حقايق انقلاب اسلامي با تئوري‌هاي نظام ليبرال سرمايه‌داري ايجاد نموده و آن را به چالشي جدي بكشاند و قلب‌ها و مغزهاي آماده را سمت خود جذب نمايد.

اگر امروز مي‌بينيم كه در تلويزيون ما ارزش خبري يك توله شير يا يك فوتباليست ميلياردر شرمنده از اخلاق، جايگاهي به مراتب مرتفع‌تر از جايگاه مستضعفين و صاحبان حقيقي انقلاب دارد، اگر مي‌بينيم كه تلويزيون و سينماي ما سوژه‌هاي ناب با قابليت  جهاني شدن را فقط به صورت فرماليته در آورده و آن را تباه مي‌سازند و به جاي آن، سياهي‌ها و نفسانيات را جهاني مي‌كنند.
 
اگر امروز مي‌بينيم كه بهاي چند ثانيه خنده در سينما و تلويزيون ما تحقير و تمسخر ديگري است، اگر مي‌بينيم كه شبكه‌هاي استاني ما آنقدر ضعيفند كه انسان افسوس سرمايه‌گذاري صورت گرفته و امكانات تلف شده در آن را مي‌خورد، اگر… به خاطراين است كه؛ انقلابي نمي‌انديشيم به عبارت ساده‌تر انديشه‌هاي امام خميني (ره) و امام خامنه‌اي (مدظله‌العالي) در فيلم‌نامه‌هاي ما و در پشت دوربين‌ها يا روي صفحه تلويزيون‌ها و پرده سينماهاي ما سي و پنج سال بعد از انقلاب هنوز كم رمق است حتي گاهي چنان مي‌نمايد كه از روي اجبار يا گاهي فقط براي سرگرمي و گاهي … جهاني نمي‌انديشيم. هنوز خودمان را باور نكرده‌ايم.

پس به هر سوژه و موضوعي كه قابليت جهاني شدن دارد دست مي‌زنيم آن را چنان تلف مي‌كنيم كه حتي ارزش ملي شدنش را هم از دست مي‌دهد.
 
با ديگران تعارف داريم با فلان كارگردان يا فلان بازيگر يا نويسنده كه به دلايلي اسم و رسمي به هم زده يا نشان نامرئي ارزشي بودن را دريافت كرده نمي توانيم رك و راست باشيم كه چرا چنين كرده‌اي و مهمتر اينكه چرا چنين نكرده‌اي؟ در گفتمان انقلاب اسلامي فيلم ساز، بازيگر، نويسنده، كارگردان و ... اي كه ساكت نشسته به همان اندازه مقصر است كه يك نويسنده يا بازيگر و كارگردان ارزش شكن مقصر است. تا چرتكه‌هاي مادي و دگم ترس‌هاي تخيلي در حوزه سينما و تلويزيون ما شكسته نشود انقلاب فقط در اخبار و تفسيرها محدود و محصور مي‌شود.
 
امروز ما با نسل جديدي از جوانان انقلابي مواجه هستيم كه توانسته‌اند با يك دوربين هندي كم و يك دستگاه رايانه، كار تحول شبكه‌هاي عظيم انقلابي، يك تشكيلات سينمايي يا تلويزيوني را به تنهايي انجام دهند و جور فضاي مرگبار حاكم بر تلويزيون و سينما را بكشند.
 
نسل جديدي كه جناحي نمي انديشد بلكه ولايي مي‌انديشد و از بلندي به اتفاقات مي نگرد نه از روي بي خيالي يا تسليم شدگي.
 
جواناني كه هم سازمان صدا و سيما هستند، هم وزارت امور خارجه هستند، هم مبلغ دينند و هم سرباز ولايت.
 
اگر بخواهيم به دور از تعارفات و ترس، شفاف و خدايي حرف بزنيم بايد بگوييم تا زماني كه بازيگر، كارگردان، نويسنده و مدير فرهنگي ما، ولايي نيانديشده است و جهادي عمل نكرده است و چرتكه‌هاي مادي را كنار نگذاشته است، فيلم و اثري كه توليد خواهد كرد، سرگرمي‌اي بيش نخواهد بود كه فقط براي پر كردن ساعات پخش برنامه‌هاي تلويزيون يا بسته نماندن سينماها كاربرد خواهد داشت، اگر هم بخواهد شاهكار كند اسكارهاي سياسي را شكار خواهد كرد. 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار