هنگامی که هزینه تولید یک تولید کنند افزایش میابد ناچار می شود برای پوشش دادن آن هزینه ها و بدست آوردن سود، کیفیت محصول خود را کاهش دهد چرا که در صورت افزایش قیمت از بازار حذف خواهد شد.
گروه اقتصادی «خبرگزاری دانشجو»؛ هزینه تولید مهمترین رکن در قیمت گذاری یه کالا برای تولید کننده است. یک تولید کننده کالای تولیدی خود را نمی تواند پایین تر از هزینه تولید آن در بازار عرضه کند بلکه با افزودن درصدی برای تامین سود خود آن را روانه بازار می کند. حال اگر قیمت تعیین شده برای یک کالا بالا باشد آن کالا به فروش نخواهد رفت و مصرف کننده کالای مشابه و یا جایگزین آن را انتخاب خواهد کرد. حال یک تولید کننده ناچار است هزینه های تولید خود را به پایین ترین سطح ممکن آورده تا بتواند با قیمت مناسب آنرا در اختیار مصرف کنندهگان قرار داده و همزمان بتوانند در بازار رقابتی باقی بمانند.
امروزه «توليد» در سراسر جهان با دو مقوله مهم، نقل محافل ميشود و اين دو نكته چيزي جز «كاهش هزينه توليد» و «افزايش كيفيت محصولات» نيست. اين دو مولفه به طور قطع يكي از شاخصهاي توانمندي بنگاهها هم محسوب ميشود و توليدكنندگان تمام فعاليتهاي خود را معطوف به آن خواهند كرد تا به بهترين كيفيت در حداقل زمان و كمترين هزينه دست يابند. حال آنكه كاهش هزينههاي توليد، يك مساله جهاني است و تمام دنيا در تلاش براي رسيدن به اين مهم هستند.
چرا کیفیت مهم است ؟
در محیط رقابتی امروز، ارتقا کیفیت، بیشترین تقدم را دارد. برای رقابت پذیر بودن مدیران باید یاد بگیرند که در عین حال که زمان تحویل را کوتاه می کنند و هزینه ها را کنترل می کنند، کیفیت محصولاتشان را افزایش دهند. تنها تمرکز بر هزینه، ممکن است موجب شود که مدیران افزایش کیفیت یا زمان تحویل فوری را نادیده بگیرند. بسیاری از شرکتها که بر ارتقا کیفیت تمرکز دارند، تامین کننده هایشان را ملزم می کنند تا از استانداردهای بین المللی برای مدیریت کیفیت که ایزو۹۰۰۰ نامیده می شود تبعیت کنند.استانداردهای ایزو که توسط سازمان بین المللی استانداردسازی شکل گرفته رهنمودهایی است برای طراحی و گسترش محصول، کنترل نهایی و آزمایش، نصب و سرویس محصولات و فرآیند. همچنین رهنمودهایی جهت ارزیابی کیفیت خدمات وجود دارد. برای ثبت شدن یک شرکت باید سیستمهای کیفیتش را مستند کند و از بازرسی دقیق تولید و فرآیندهای خدمات به مشتری عبور کند.
قيمت تمامشده كالاهاي توليدي در ايران بالاست و حذف مزيتهايي مثل انرژي ارزان، توان رقابتي كالاهاي ايراني در سطح جهان را كاهش داده است. كارشناسان عقيده دارند تلاش براي كاهش قيمت توليد كه در كشور ما به «نهضت كاهش قيمت تمامشده» معروف شده است، بهخودي خود يك اقدام نيست، بلكه هدفي است كه در نتيجه تغيير و اصلاح مجموعه عواملي چون بهرهوري، رقابتپذيري و بهبود فضاي كسب و كار حاصل ميشود.
افزایش هزینههای تولید در چند سال اخیر به چند طریق جبران شد:
راه نخست، تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدی و یا کاهش تولید،
راه دوم، پافشاری بر افزایش قیمتها،
و راه سوم، فدا شدن کیفیت برای جبران افزایش هزینهها بود.
دیدن این چند رفتار، ما را متوجه این امر میکند که افزایش هزینههای تولید به هیچ وجه رونق تولید در پی ندارد.
اما آنچه امروز در قالب افزایش قیمت و کاهش کیفیت و کم فروشی دیده میشود، تا پیش از هدفمند کردن یارانهها در قالب نقدینگی دیده میشد؛ به این معنا که نقدینگی پوشش چیزی را داشت که امروز افزایش قیمتها، کاهش تولید کمی و کیفی آن را میپوشاند. نقدینگی جزء لازم بسته حمایتی دولت است، ولی اگر بسته حمایتی دولت تنها در دادن نقدینگی خلاصه شود، پول نمیتواند تولید قوی و پر اشتغال با بازدهی بالا را ایجاد کند و پاسخ اینکه چرا نقدینگی نمیتوانست بخشهای تولیدی ما را به جلو هل بدهد، این است که اگر حمایت تنها نقدینگی باشد، اثرات مثبت خود را از دست میدهد.
چرا افزایش هزینه تولید کیفیت را کاهش می دهد؟
در دنیای امروز بنگاه ها در بازار رقابتی قرار دارند و در صورت کوچکترین افزایش قیمتی به یکباره از بازار حذف می شود جز در موارد استثنایی همانند انحصارها.
هنگامی که قیمت مواد اولیه افزایش میابد تولیدکننده نیز ناچار است قیمت کالای تولیدی خود را برای پوشش هزینه ها افزایش دهد اما در اینجا یک مانع بزرگ وجود دارد. افزایش قیمت سبب کاهش فروش و از دست دادن مشتری های قبلی یک بنگاه است.
پس به ناچار یک تولید کننده از راه های دیگری هزینه های خود را پوشش می دهد که هم در بازار باقی بماند و هم بتواند هزینه های خود را پوشش دهد.
بیشتر تولید کنندگان کیفیت کالای خود را نشانه می روند. چرا که چاره دیگری ندارند.
در این حالت تولیدکنندگان با کاهش هزینه های تولید خود از طریق کاهش کیفیت و به واسطه استفاده از موا د اولیه نامرغوب، استفاده از نیروی کار غیر ماهر و ... کاهش می دهند و در همان سطح قیمتی قبل از افزایش هزینه های تولید محصول خود را به بازار عرضه می کنند.
این یکی از راه های تولید کنندگان برای فرار از ورشکستگی و تعطیل شدن بنگاهشان است.
به این ترتیب، در شرایطی که تمایل به سرمایه گذاری در تولید وجود ندارد، افزایش هزینههای تولید به امید رقابتی شدن نه تنها عامل رقابتی شدن نمیشود، بلکه بیشتر از آن که عامل افزایش انگیزههای سرمایه گذاری مولد باشد، با مولد کشی و از بین بردن انگیزههای مولد، نامولد پروری خواهد کرد.
راه اصلی برای این که تولید خودش، خودش را قوی کند، این است که بر پایه سرمایههای انسانی و اجتماعی شکل بگیرد. برای این امر لازم است که دانش داخلی سوار بر تکنولوژی وارداتی شود. برای این که دانش سوار بر تکنولوژی وارداتی شود دولت باید حمایت کند. حمایت در سرمایه گذاری در امر تحقیق و توسعه، بزرگترین رسالت امروز دولت ایران در سال رونق تولید است.
این امر سبب ایجاد سرمایههای اجتماعی شده و به دنبال آن، تولید از ثمرات مثبتی که کشورهای توسعهیافته از تولید خویش بهرهمند میشوند، بهره خواهد برد. هم اکنون حمایتهای دولت بیش از آنکه نقش ایجاد انگیزه برای سرمایه گذاری در امر تولید داخلی را داشته باشد، انگیزهکش است و عملا ثمری جز رکود تورمی و واردات گسترده ندارد؛ یعنی افزون بر آنکه تمایل به تولید را کاهش میدهد، امکان تولید را نیز کاهش میدهد.
پس برای رونق تولید، دولت باید حمایت کند. منتهی حمایت درست نه عدم حمایت و نه تخریب و نه حمایت نادرست.