به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، حجت الاسلام پناهیان به مناسبت ایام محرم در دانشگاه تهران سخنرانی می کنند که مشروح سخنان ایشان در روز سوم محرم به این شرح است:
اگر منظور از سبک زندگی، شیوهای است که انسان در زندگی پیش میگیرد و این شیوه براساس سلیقه و زیباگرایی است و اگر سبک زندگی، ظاهر انسان را تشکیل میدهد -اگر چه به اجبار به او تحمیل شود- در هر دو صورت، چه براساس اجبار و چه براساس سلیقه باشد، دین به رفتار ظاهری اهمیت میدهد؛ یعنی دین به امور ظاهری و جزئیات زندگی نیز میپردازد.
مثلا دین به طور کلی نمیگوید که محیط خانواده باید گرم باشد؛ بعد زمانی که از او بپرسیم، چگونه پاسخ دهد من نمیدانم! میبینیم به صورت جزئی موارد را ذکر میکند به گونهای که زمانی که روایات ائمه در این خصوص را میبینیم، میگوییم آیا واقعا لازم بود اینقدر جزئی به مسائل بپردازند؟ اینجاست که بعضی افراد وقتی اینگونه موارد جزئی میرسند، برنمیتابند.
بشر امروز با طرح بحث سبک زندگی به حقیقت دین نزدیکتر میشود؛ زیرا دین نیز به سبک زندگی اهمیت میدهد و برخی مباحث راهبردی هستند و سبک زندگی جز همان مسائل میباشد.
من هیچگاه دنبال این نبودم و نیستم که زیباییهای دین را به این صورت تبیین کنم که غرب از آن تعریف کرده است و پس حتما این مفاهیم خوب هستند. شاید زمانی این نوع بیان لازم بود، اما الان جواب نمیدهد؛ برای آنکه به این مسئله دچار و متهم نشوم، بحثی چالشانگیز را مطرح میکنم.
مفهوم آزادی بیان مفهوم شریف اما رهزنی است. معمولا وقتی بیرق آزادی بیان برافراشته میشود خوب است ولی رهزن میشود؛ یعنی سه هیچ به نفع صهیونیستها به پایان میرسد. شما بیایید سوال کنید که چرا این آزادی بیان هیچگاه به نفع فلسطینیها عَلم نشده است؟ برای آنکه بگوییم آزادی بیان کارآمد نیست این سوال را مطرح میکنم که چرا در قرآن آزادی بیان گفته نشده است.
فوائد آزادی بیان چیست چند تا؟ 4 تا 40 تا 400 تا؟ همه این فوائد را قرآن به صورت دیگری برای ما ایجاد میکند، شما برای چه آزادی بیان را گفتهاید مسلما برای دلخوشی صهیونیستها مطرح نکردهاید و قاعدتا برای ارج نهادن به ذات انسان مطرح میکنید، اما تمام این فوائد و خواص را دین به طریق دیگری به شما اعطا میکند.
پیامبر هر هفته در نماز جمعه یک آیه قرآن را تلاوت میکردند. قرآن میفرماید: هر کسی حرف میزند، اولا باید حساب شده باشد و ثانیا باید با شجاعت آن حرف را بزند.
این یعنی دین به یک سیستم دیگری اصل آزادی بیان را بیان میکند، اما کلمه آزادی بیان را نمیگوید. از طرفی آسیبهای آزادی بیان را نداریم و از طرف دیگر فوائد آن را محقق کردهایم.
چه کسی میگوید آزادی بیان آسیب دارد، کافی است برود. در غرب ببیند این آزادی بیان چه کرده است؛ البته میتوان از این مفهوم استفادههای خوبی هم کرد اما اگر بگذارند.
مثلا دیدید که تا حرفی را خواستیم در جهان برای اولین بار مطرح کنیم، ماهوارههای ما را بستند، اما به هرحال با یک محدودیتهایی میشود از آزادی بیان استفاده کرد.
از شما میپرسم، در یک فضای دیکتاتوری میتوان راحتتر سخن گفت یا یک فضای دمکراتیک که به تعریف علامه، دیکتاتوری پنهان است؟ آنها با شعار دمکراتی در یک فضای بمباران تبلیغاتی حرف تو را سرکوب میکنند؛ مثلا اهانت به مقدسات دینی اشکالی ندارد؟ باشد حتی این را هم قبول میکنیم، اما اهانت به هلوکاست هم قبول است؟ ولی این را قبول نمیکنم! آزادی بیان یک مفهوم پارادوکسی کال است. شما دنبال چه هستید؟ انتخاب آزاد؟ خب ما از یک روش دیگر به آن میرسیم. اینگونه که من بحث میکنم یک روش نقد در علوم انسانی است.
راه تولید علم همیشه نقد مفاهیم غرب نیست. شما میتوانید طرح موضوع داشته باشید، طرح مسئله داشته باشید، من قول میدهم با دانشمندان لائیک نیز بر سر اهداف میتوانیم به اشتراک برسیم؛ حتی اگر اهداف دنیایی نیز داشته باشند نیز ما کوتاه میآییم و همه آنها را میپذیریم و بعد به او ثابت میکنیم دین برای همین اهداف دنیایی نیز طرح دارد. زود در مقابل آنها موضع نگیرید؛ چرا خود را راحت میکنید و فاصلهها را دور میکنید؟
اگر آنها آخرت را قبول نمیکنند، ما اهدف دنیایی آنها را قبول میکنیم. دیگر از مسائل جنسی هم بدتر داریم؟ اگر دین طرحی برای لذت جنسی پایدار داشته باشد، زیرا بعضی مفاهیم علوم انسانی رهزن هستند و اصلا اگر دنبال نقد آنها برویم نیز سرکار هستیم. یک طرح جایگزین به جای آن بگذارید و ببینید همه دنبال شما میآیند. برخی میگویند: ما دانشگاهها را میخواهیم حوزه کنیم! اگر دانشگاهها حوز شوند که باید دوباره دنبال تأسیس دانشگاه برویم. دانشگاهها دانش تجربی را افزایش میدهند ما در دنیا به این دانش تجربی نیاز داریم.
در علوم ریاضی حتما برای ابطلال قضایا مهندسی معکوس میکنند؛ یعنی باید مفاهیم آنها را بشناسند تا با استفاده از خود آن مفاهیم، آنها را ابطلال کنند. اما در علوم انسانی اینگونه نیست که نیازی به مهندسی معکوس داشته باشیم.
اینطور نیست که همه مفاهیم آنها نیاز باشد که بشناسیم. از دین استفاده کنید و با استفاده از وجوه عقلانی دین تئوری بدهیم.
عقل ما میگوید که آزادی بیان جواب نداده است. من این مبحث عقلانی را بدون عبا و عمامه میگویم. شما وجه عقلانی آن را در نظر بگیرد نه دینی آن را.
به بحث اصلی خودمان برگردیم. سبک زندگی یکی از مباحثی است که بحثهای خوبی در خصوص آن در غرب شده است؛ مثلا مدل پوشش معنا دارد و معنا ایجاد میکند. این خیلی موضوع خوبی است که به آن توجه کردهاند و دین هم به آن توجه بسیار کرده است.
یک سند از نهجالبلاغه عرض کنم. آقای همام آمد در خانه امام علی (ع) و در زد و گفت: ما از شیعیان شما هستیم امام گفتند: شما از دوستان ما هستید و سطحتان پایینتر از شیعیان است. همام پرسید: ویژگیهای شیعیان چیست؟ اما گفت: اذیت میشوی برو به عبادت برس اما همام اصرار کرد. امام هم به مسجد میرود و برای او و دو سه نفر دیگر ویژگیهای شیعیان و متقین را برمیشمارد. این میشود که یکی از طولانیترین مباحث اخلاقی در مجموعه روایات شکل میگیرد. پس از آنکه همام این خطبه را شنید بلافاصله جان سپرد.
حال چهار بند اول این روایت مربوط به سبک زندگی است. ابتد میگوید به ثواب حرف بزن، لباس میانه بپوش، طریقه سلوکت با مردم بر تواضع باشد، چشمهایت را پایین بیفکن، گوش و زبان را نیز مطرح میکند. اینها فقط ظواهر است. داخل روایت نیز مدام به موضوع سبک زندگی برمیگردد.
یک دلیل انسانشناسانه نیز هست که آن را فردا عرض می کنم، اما فقط مقدمهای را برای آمادگی میگویم. میدانید چرا جزئیات رفتار ما برای دین مهم است؟ چون اثرات جزئیات زندگی ما بر عقل و اعتقادات، بیشتر از کتب برهانی است.
عمل، شخصیت تو را میسازد؛ برای همین عمل بر آگاهیهای تفصیلی مقدم میشود، به همین دلیل است که بچه از هفتسالگی باید وادار به نماز خواندن شود؛ گرچه برخی میگویند هنوز کلاس های عرفانی را طی نکرده است. استغفار نیز برای همین مهم میشود. استغفار اثر اعمال سوء ما را از دل و روح ما پاک میکند.
اما من خوشحالم که میخواهیم از چیزهایی صحبت کنیم که حلال و حرام ندارد. یقه پیراهن به موضوع سبک زندگی مربوط است و دین در خصوص آن نیز بحث دارد، اما حلال و حرام در آن مطرح نیست.