گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ هر چه گشتم تا نامی دیگر برای معرفی این کتاب زیبا بیابم، دیدم انگار این عنوان بهترین نام است. اول خواستم بنویسم «صحیفه ای کامل برای زندگی»؛ زیرا تمام آنچه را ما نیاز داریم می توانیم در آن بیابیم، اما گفتم شاید شعار تلقی شود و برخی باور نکنند، التبه آنانی که با این کتاب سر و کار دارند می دانند که این جمله فراتر از شعار است و می دانند که می توانند با آن آرامش یابند.
انگار خدا می خواست جلوۀ رحمانی خود را نمایش دهد که «صحیفه سجادیه» جمع آوری شد؛ چرا که هر چه می گردیم در آن رحمت است و رحمت است و رحمت.
از طرفی نیز بسیار جامع و کامل است. در «حمد و ثنای الهی» دعا دارد. پیامبر را نیز درود می فرستیم. حتی فرشتگان را نیز تمجید می گوییم. برای خانواده و دوستان آنچنان دعا می خوانیم که دستورالعمل های زندگی را کاملاً می آموزیم.
امام سجاد (ع) برای هر صبح و شاممان را دعا که نه برنامه ای عملی خوانده است، حتی برای سختی ها امور مهم و رنج آور نیز آن قدر ادعیه زیبایی را نوشته است که رنج هایمان را فراموش می کنیم.
اما به دعاهای 12 و 13 صحیفه سجادیه که می رسیم، گمان می کنیم از هرچه دعای دیگر است بی نیاز می شویم. هر چه مفاتیح و کتاب دعای دیگر است را وا می نهیم که همه را خلاصه در همین دو دعا می انگاریم. دعای 12 دعای «اعتراف به گناه و درخواست توبه» است و به قدری زیبا از خدا طلب عفو می کند که –البته تعبیر خوبی نیست ولی- انگار خداوند را در رودربایستی عفو می گذارد. اصلاً در آن لحظه فکر می کنیم: «مگر می شود با خدا اینگونه مناجات کرد؟»
در ابتدای این دعا می خوانیم: «خدایا، سه خصلت مرا از درخواست به درگاهت منع می کند و یک خصلت مرا به آن وا می دارد؛ امری که به آن فرمان دادی و من در آن درنگ کردم، نهیی که از آن جلوگیری کردی و من به سوی آن شتافتم و نعمتی که به من ارزانی داشتی و من در سپاسگزاریش کوتاهی نمودم، مرا (از سؤال به درگاهت) باز می دارد. فضل و احسان تو بر کسی که رو به سوی تو کرده و با گمان نیک به سوی تو آمده مرا به سؤال و درخواست از درگاهت وا می دارد؛ زیرا ...»
اگر بخواهم قسمت هایی از این دعا را بیاورم که از خواندنش لذت ببرید، مطلب به درازا می کشد.
دعای 13 نیز به قدری کامل و زیبا درخواستش را از خدا طلب می کند که فردی که دعا را خوانده گمان می کند امکان ندارد خدا درخواستش را اجابت نکرده باشد و البته احتمالاً این گمانش به واقعیت نزدیک است.
در ادامه به دعاهایی مناسبتی می رسیم که در ایام گوناگون سال، انسان را به سمت خدا رهنمون می شود؛ دعاهای «هنگام بیماری»، «فرارسیدن ستم»، «طلب باران»، «در طلب عافیت»، «دفع حیله دشمن»، «در رفع غم و اندوه» و ... از دعاهای صحیفه سجادیه است که انسان را در هبچ حالی تنها نمی گذارد.
اما امیدوارم خوانندگان این متن، حداقل دعای آخر این کتاب زبور آل محمد را بخوانند که «در رفع غم و اندوه» است؛ در این زمانۀ آخرالزمان که آلام و غم های به انسان هجوم می آورد برای رفع این اندوه ها، مسکنی مؤثر و قوی است.
شاید به جای تمام این مطالبی که در فوق نوشته ام، همین داستان از میرزا حسین طبرسی نوری، نویسندۀ «نجم الثاقب» کافی باشد؛ این دانشمند بزرگ اسلامی تعریف می کند که روزی با خود فکر می کردم برای من بد است که امام زمان(عج) را ندیده ام؛ زیرا مردم من را به امام زمان می شناسند.
به همین دلیل به امام زمان استغاثه کردم که یا بتوانم او را ببینم یا راهی نشان دهد که بتوانم به وسیلۀ آن آرامش بیابم؛ یک شب خواب امام زمان (عج) را دیدم، ایشان فرمودند: «برای آنکه آرامش بیابی، علامه تاج برو تا کتابی را به تو معرفی کند. آن کتاب را بخوان تا آرامش یابی.»
حاجی نوری از خواب بر می خیزد و هرچه فکر می کند متوجه نمی شود علامه تاج کیست. از دوستان که می پرسد متوجه می شود علامه تاج همان شیخ بهایی است که به علت فضیلتش، او را علامه تاج نامیده اند. به کلاس ایشان که می رود می بیند کتابی را شرح و تفسیر می کند. پس از کلاس از وی درخواست می کند آن کتابی را که تفسیر می کند را به وی نشان دهد و می بیند آن کتاب صحیفۀ سجادیه است؛ بنابراین زمانی که حضرت امام زمان (عج) از این کتاب تعریف کرده اند، دیگر چه جای تعریف ما!
البته لازم به ذکر است، گر چه این کتاب جلوۀ رحمانی حق است، اما گاهی جلواتی از جلوۀ جلالی ربوبی را به ذائقۀ مردم می چشاند. در دعای شانزدهم امام می فرمایند: ای خدا، من اگر به درگاهت بگریم تا پلک های چشمانم بیفتد، با صدا آواز بلند ناله کنم تا صدایم قطع شود، در پیشگاه تو آنقدر بایستم تا پاهایم ورم کند، در برابرت به قدری رکوع کنم تا استخوان پشتم از جا در آید، قدری برای تو سجده کنم تا کاسۀ چشمانم به گودی رود، همۀ عمرم را خاک زمین بخورم و تا پایان روزگار آب خاکستر بنوشم و در خلال اینها به ذکر تو مشغول شوم تا زبانم کنده شود، آنگاه به خاطر شرمندگی، چشم به طرف آسمان بلند نکنم، با این کارها هرگز مستوجب از بین رفتن حتی یک گناه از گناهانم هم نمی شوم.
البته در میان همین قوۀ قهریۀ الهی نیز رشحاتی از جلوۀ رحمانی خداوند را می بینیم که قبل و پس از این جملۀ بالا از خداوند به زیباترین شکل طلب عفو می کند.
احتمالاً حسرت ترجمه ای گویا و زیبا بر دلمان می ماند. ای کاش کسی پیدا می شد و همان کاری که مرحوم دشتی با نهج البلاغه کرد را با صحیفۀ سجادیه می کرد. این کتاب را در انتشارات های گوناگون در قطع های گوناگون منتشر کرده اند.