به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از شیراز، شعر طیبه نیکو در وصف قهرمان آسمانی کودکی اش خلبان شهید عباس دوران که در کنگره «شب های شعر انقلاب» در تالار حافظ اداره کل ارشاد فارس قرائت شد، به شرح زیر است:
در من قدم می زنند خیابان های شیراز
بهانه های زیادی دست خواب هایم را گرفته اند
می بینمت هنوز از پشت سیم های خاردار
بوسه می چینی،
تو: هواپیمایی که از زمین کنده می شود
تو: هواپیمایی که ابرها در انتظارت
من: بابادکی رها در باد
باد کی برگشته از خواب اقیانوس ها
سر به هر کجا می کوبم بالا نمی روم
سطرها را یکی یکی پایین تر می افتم
تو: خیابان کوچکی با تابلویی رنگ و رو رفته از زنگ ها
من: پلکان هواپیمایی که پوتین هات را
نفس نفس می زنم
پایین تر
عباس از مدرسه می آید
با کیف کوچکی پر از انفجارهای بزرگ
تو خلبان می شوی
و من دوست دارید در آینده...
چه کاره شده ام با این بلیت ها که روی دست هام مانده ام
به خطوط مقدم دست هات راهم نمی دهند چرا؟
به ستاره گفته ام: به جای این کفش ها برایم پاهای جدید بخرد
دیگر به آسمان نمی رساندم
قیژ قیژ این ولیچر لعنتی