گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ قصه فیلم آدم آهنی از این قرار است که پسر نوجوانی به نام سینا که به دلیل زیادهروی در انجام بازیهای کامپیوتری دچار توهماتی شده و والدین او نیز توجهی به این امر ندارند. سینا، نوجوانی است که به شدت به بازی های کامپیوتری علاقه مند است. اما این مسئله رفته رفته در حال تاثیر گذاشتن بر روحیات اوست. این در حالی است که والدین او نیز اطلاعی از این وضعیت ندارند و...
آیا آدم آهنی فیلم «کودک» است؟
فیلم کودک حائز چه ویژگی هایی است؟ چه مشخصاتی دارد؟
اینکه «بازیگر»هایش کودکند؟ اینکه یک «داستان» و فضای کودکانه دارد؟ اینکه «درباره» کودکان است؟
قبل از ورود به بحث اصلی لاجرم باید یک مقدمه جدی و تفصیلی درباره کودک، جامعه امروز، سینمای کودک و فضای کلی حاکم بر متن و حواشی این عرصه را یاداور شویم.
تصویر کودک و بالتبع، سینمای کودک در ارتباطی تنگاتنگ با وضعیت کودکان در ایران امروز است. وضعیتی کمابیش مشابه با سایر نقاط جهان.
البته این «تنگاتنگ»ی ارتباط، نه مایه و پایه ای «ایجابی» و «وقوعی» که حالتی «عدمی» و کارکردی در «خلأ» دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت و توضیحش را خواهیم آورد.
چیزی از جنس جشنواره فیلم کودک؛ ما سینمای کودک نداریم ولی جشنواره اش را داریم آن هم با درجه الف و از نوع بین المللی اش!می بینید چقدر مقوله فلسفی و معماگونه و ماورائی است؟!
آری؛ گفتیم که سینمای کودک در ارتباطی تنگاتنگ با وضعیت کودکان در ایران امروز است. وضعیتی کمابیش مشابه با سایر نقاط جهان.
چیزی که می توان از آن به عنوان یکی از تبعات و عواقب زندگی ماشینی و جوامع مدرن امروزی نام برد و شاید از خطیرترین و حساس ترین مواضع و مواقف زندگی در شرایط امروز جهان برای بشر باشد؛ زندگی کودکان و میزان توجه به خواسته ها و نیازهای طبیعی آنان و حد برآورده شدن این خواسته ها.
اما سینمای کودک در ایران در طول چند ساله اخیر و شاید بتوان گفت بعد از دهه هفتاد به این سو، شرایط بغرنج و تقریبا ناامیدکننده و زخوت زده و سکون آمیزی را تجربه کرده است.
به نحوی که شاید بتوان گقت از دهه هفتاد به این طرف با مرگ سینمای کودک روبروییم و دیگر هرگز از آن جریان فیلمسازی برای کودکان و سالنهای پر ازصدای بچه ها و صف های طویل کودکانی که دست در دست والدینشان منتظر ورود به سالن سینما بودند خبری و نشانی نیست.
اما شاید بهتر و مفید باشد قبل از ورود به بحث سینمای کودک نگاهی داشته باشیم به وضعیت عمومی بچه ها در جوامعه امروز و موقعیتی که به مدد شرایط خاص کار و زندگی والدین و نوع حیات اجتماعی بشر به ظاهر پیشرفت کردة امروزی برای بچه ها فراهم گشته.
علاوه بر این، تلنگری به خود بزنیم که براستی ما با کودکانمان چه مراوده و برخوردی داریم و از چه الگوی تربیتی بهره می گیریم و این روشها و منش ها تا چه حد با سیره بزرگان و آموزه های دینی مان شباهت دارد.
و سینما که خود، یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین ابزارهای تربیتی است چقدر در این راه کمک کار خانواده ها و جامعه بوده است.
«پنج چیز است که تا آستان مرگ آنها را ترک نمی کنم؛ یکی از آنها سلام کردن به کودکان است.»
این کلام ناب و جمله تابناک که گویای و جویای عمق اصالت آموزه های تربیتی دین مبین و نشانه ای روشن بر زیبایی و دلنوازی و معصومیت و لطافت آیین مقدس اسلام است از بزرگمرد هستی و اشرف انسانها و شرافت خلقت کون و مکان، حضرت محمد مصطفی(ص) است.
کودکان گلهای زندگی ما هستند. و این جمله در عین کوتاه و ساده بودن بسیار مهم، خطیر و حساس است.
گل، نیازمند محیطی برای بالیدن است. به نور نیاز دارد. به آب، به خاک، به هوایی پاک و...و البته به مراقبت.
اگر گلی می پژمرد و بر خاک می افتد، عیب از گل نیست بلکه از باغبان است.
کودکان در فضای جامعه امروز ما با همه خوبی ها و بدی هایش و با همه مواهب و مضرات و همه زیبایی ها و زشتی هایش در موقعیت پیچیده و تا حدودی نگران کننده قرار دارند. چرا؟
کودکان دیروز اگر محیط باز و کوچه و بستان و خانه و باغچه ای برای تحرک داشتند، اگر والدینشان وقت کافی برای بودن با آنها داشتند و اگر همه چیز مهیای تکاپو و تحرک و «کودکانگی» آنها بود، امروز اما اینگونه نیست.
اکثریت بچه ها در آپارتمانهای «قوطی کبریتی» که به ساختمانهای گشتاپو شبیه تر است تا محیط خان و زندگی و در تنهایی و در میان امواج الکترونیکی و مغاطیسی و پارازیت های مهیب و سرطان زا و البته در گرداب و غرقاب چیپس و پفک و نوشابه و شکلاتهای رنگارنگ و عموما مضر و خطرناک به سر می برند.
پدر و مادرها هم که عموما مجبورند دو شیفت و یا حتی بعضی وقتها سه شیفت کار کنند تا تأمین معاش یا تدارک زیاده خواهی و پاسخ دادن به فرهنگ مصرفی ترویج شده توسط رسانه ها را بدهند، بنابراین وقتی برای گذراندن با بچه هایشان ندارند.
این همه، در کنار موج تخریبی و هجوم سیل آسای اینترنت و بازی های کامپیوتری و فیلمهای خشن و تبلیغات مروج مصرف و خودخواهی و... نهایتا به شرایطی دامن می زند که کودکان ما قدرت تنفس درست و صحیح و لازم را در فضای زندگی خویش نداشته باشند و به موجوداتی افسرده و پزمرده تبدیل شوند.
همین شرایط هم باعث می شود که امراض روحی و جسمی متنوعی دامنگیر آنها شود.
به دلیل تناقضاتی که محیط، برای آنها می سازد. تناقض انرژی و نشاط و پتانسیل کودکانه با تنگی محیط و تنهایی و عدم رابطه و کمبود محبت. تناقض کار و تلاش والدین با بهره کمتر و لذت اندک از زندگی و...
این تناقضات موجب اضطراب و استرس درونی می شود و این اضطرابها نتایج روحی و جسمی مختلفی را به کودک تحمیل می کند.
حالا و پس از این پیش درآمد برای ورود به بحث سینمای کودک-در کل- و فیلم آدم آهنی- درجزء- بار دیگر برگردیم به موضوع این فیلم.
هیچکدام از مواردی که در ابتدای این مطلب ذکر شد الزاما یک فیلم را تبدیل به «فیلم کودک» نمی کنند.
یک فیلم تنها زمانی فیلم کودک است که بتواند با کودکان «ارتباط» برقرار نموده و آنها را وارد فضای خودش بکند و برایشان دنیایی قابل ورود و باور بسازد.
وگرنه با ریختن مشتی بچه یا اجرای مقادیری ادا و اطوار در یک فیلم و یا با استفاده از ابزار و ادوات کودکانه، یک فیلم، «فیلم کودک» نمی شود.
و این اتفاقی است که در بسیاری از فیلمهای سینمای ما که داعیه فیلم کودک دارند می افتد؛ خواسته یا ناخواسته.
آدم آهنی هم از این دست فیلم هاست.
فضایش در عین جلوه های ویژة گاه خیره کننده و گاه هم دمده و کلیشه ای، فضای کودکان نیست و این حقیقت را تنها زمانی می شود فهمید که اثر را با کودکان دید و ری اکشن های آنها را لمس و درک کرد و میزان همراهی و درگیر شدنشان با فیلم را سنجید.
آدم آهنی ملغه ای از جلوه ها و مسائل بزرگترها و چهره کودکان و قیافه بزرگترها و رنگ و لعاب و افکت صوتی- تصویری و...خلاصه خیلی چیزهای دیگر است که در هر فیلم دیگری و برای هر مخاطب سنی دیگری هم می شد مابه ازایش را پیدا کرد و دید.
ضمن آنکه فیلمنامه ای نقایص جدی و سوراخ ها و حفره های فراوان دارد و بازی ها بد است و لحن فیلم الکن است و کلیتش اساسا زمخت و خیلی خشک و زمخت از آب درآمده.
به نحوی که تحمل کردن فیلم تا به آخر کار پرمشقتی است و بچه های ما عاقل تر از آنند که بی دلیل این معجون های درهم جوش را تا آخر تحمل کنند. چه دلیلی دارند برای این کار؟
تصویر کودک و بالتبع، سینمای کودک در ارتباطی تنگاتنگ با وضعیت کودکان در ایران امروز است. وضعیتی کمابیش مشابه با سایر نقاط جهان.
تکرار می کنیم؛ یک فیلم تنها زمانی فیلم کودک است که بتواند با کودکان «ارتباط» برقرار نموده و آنها را وارد فضای خودش بکند و برایشان دنیایی قابل ورود و باور بسازد.
و آدم آهنی اساسا موفق به ورود به اولیه ترین حیطه ای این فضا نشده و کمترین توفیقی در این زمینه به دست نیاورده.
پس نه می توان توقع بجا و قابل پیش بینی از آن داشت و نه اساسا آن را در حوزه فیلمهای کودک قابل اعتنا و جدی و اصولی قرار داد.
آدم آهنی
کارگردان
رحیم بهبودی فر
بازیگران
علی صادقی، شهرام قائدی، هومن برق نورد، لادن طباطبایی، محمد علی کیانی، امیر غفارمنش، حامد کیازال و علیرضا مظفری
نویسنده: رحیم بهبودی فر
تهیه کننده: مقصود جباری
مدیر فیلمبرداری: عباس رحیمی
موسیقی: بهرنگ قدرتی
مدیر هنری، طراح صحنه، لباس و گریم: نوید فرحمرزی
مدیر تدارکات: سعید اردستانی
مسؤول جلوه های ویژه رایانهای: رضا میثاقی
مسؤول بازی رایانهای: امیررضا بانی شرکا
سرمایه گذاران: علی واله ، مقصود جباری