به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» عصر دیروز چهلو پنجمین نشست سلسله جلسات بررسی ادبیات افغانستان با موضوع نقد کتاب درختان تبعیدی (گزیدهای از اشعار شعاران افغانستان) با حضور علیرضا قزوه، علیمحمد مودب، علی داوودی، دکتر محمدصادق دهقان و محمدسرور رجایی در حوزه هنری برگزار شد.
علیمحمد مودب از شاعران جوان و به نام کشورمان از دیگر سخنرانان این نشست بود. وی در ابتدا با توجه به خاطرات دوران کودکی خود گفت: برای من افغانستان جدای از هویتم نیست، زیرا من خراسانی هستم و از کودکی در روستاهای تربت جام با دوستان افغانستانی دمخورد بودیم. از اولین خاطرات کودکی من این است که پیرمردی را که در برف گیر کرده بود، پیدا کردم و به خانه آوردم و در آن کاسههای بزرگ که همه از آن غذا میخوردند، شیر تعارف کردیم. این پیرمرد شیر را نوشید و در آن هنگام مظلومیت و رنج را در چهره وی احساس کردم.
مودب ادامه داد: هنوز برایم مفهوم نیست ما چگونه دو ملت شدیم. ما بسیار به هم نزدیک هستیم. ما فرهنگیان باید این دو ملت را به هم نزدیک کنیم. همه یک فرهنگیم و همه یک تنیم اما تکه تکه شده و تبعید شده هستیم.
این شاعر جوان کشورمان ادامه داد: کتاب «درختان تبعیدی» بسیار بیشتر از این بود، ضیاء قاسمی صفحه 700 تا 800 صفحه جمع کرده بود اما من با او بحث کردم که اولا موسسه توان مالی کافی ندارد و دوما کتابی با این قطر خیلی سخت فروش میرود. خیلی سخت بود اما تلاش کردیم تا کتاب خواندنی و لذیذ شود.
مودب در رابطه با اشعار افغانستان گفت: ناخوادگاه نویسی که در شعر وجود دارد، شعر افغانستان را بسیار تلخ و سیاه کرده است. البته ما سعی کردیم این تلخی را در این کتاب کمتر بگنجانیم. ما به شاعران افغانستانی پیشنهاد کردیم از این ناخوداگاهی نویسی و از این لاک بیرون بیایند و روشنایی را به شعرهای خود راه دهند و به سمت حماسه بروند. هم شما و هم ما یک پدر بزرگ مشترک داریم به نام اقبال لاهوری، سعی کنید به اقبال لاهوری اقبال بیشتری داشته باشید.
مودب در پایان گفت: ما دو نوع خیال داریم یک نوع خیال منفعل است و یک نوع خیال فعال، من خواهش میکنم از این خیال منفعل به خیال فعال بروید.