شرایط فعلی نشان میدهد که اصلاحطلبان حاضرند پشت سر روحانی قرار گیرند یا به وی رأی بدهند یا کاندیدای اختصاصی خود (عارف) را قربانی وی کنند.
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ پیش از این تحلیل می شد که مجمع روحانیون مبارز تهران - یعنی هسته اصلی جریان چپ یا اصلاحات - در صدد است طی بیانیهای حمایت خود را از حسن روحانی در انتخابات اعلام کند و اگر این بیانیه هم صادر نشود، در صورت انزوای محمدرضا عارف و فشار برای انصراف وی به نفع روحانی، باز مجمع روحانیون پشت سر حسن روحانی قرار بگیرد؛ ظاهراً با کناره گیری امروز عارف این تحلیل صدقیت خود را ثابت کرد.
حسن روحانی کیست؟ حسن روحانی از جهت جناح بندیهای سیاسی، عضو شورای مرکزی روحانیت مبارزه است که هشت سال معاون ناطق نوری در مجلس شورای اسلامی بوده است، سخنران حماسه 23/4/1378 تهران است و در عرف سیاسی کشور جزو جریان راست سنتی محسوب میشود. روحانیت مبارز تهران همان تشکل روحانی است که فروردین 1367 حجت الاسلامهای آن نامهای به امام نوشتند و از آیت اللههای آن جدا شدند تا جریان چپ را تکوین و پایهگذاری کنند.
جناح چپ که بعداً به چپ مدرن و سپس لیبرالهای راست پیوند خورد، سالها تلاش کرد تا خود را دارای اندیشهای متفاوت و طرفدار جمهوریت و مردم معرفی کرده و آقای روحانی و دوستانش در روحانیت مبارز را افرادی لیبرال، محافظه کار و جزو طبقه اشراف معرفی کند.
اصلاح طلبان بعد از تشکیل مجلس ششم و شکل گیری روزنامههای زنجیرهایشان بر همه اصول و ارزشهای انقلاب تاختند و ارزشگذاریشان بر افراد به این بود که طرف چقدر شجاعت ایستادن در مقابل نظام را دارد.
سعید حجاریان میگفت: «هاشمی دوزار به جمهوریت اعتقاد ندارد»؛ آنها حسن روحانی را نیز در جغرافیای هاشمی میدیدند و تعریف میکردند. اکنون ثابت شده که اصلاح طلبان حاضرند پشت سر روحانی قرار گیرند یا به وی رأی بدهند یا کاندیدای اختصاصی خود (عارف) را قربانی وی کنند.
زمینه و مقدمه این اتفاق را می توان در حمایت سریع و بی ملاحظه از ثبت نام هاشمی دید؛ مشارکتیها و مجاهدین در مقابل چشم ایرانیان از سنگرهایی که در راه هاشمی ساخته بودند، بیرون آمدند و برای وی هورا کشیدند و خوشامد گفتند که کشور در خطر است و شما میتوانید آن را نجات دهید. این جماعت کسانی بودند که هاشمی را عامل بدبختی مردم و «دیکتاتوری صالحان» در کشور معرفی میکردند و ...
همه پشت سر سلطان
قبلاً باور بر این بود که اصلاحطلبی یک اندیشه نو دارد و چارچوب پذیر است و با گفتمانی مشخص و معرفه به میدان آمده است، اما حمایت اخیر از هاشمی و روحانی نشان داد که جماعت مذکور در 26 سال گذشته در بستر تاکتیک حرکت کردهاند و فکر، اندیشه و اصلاح طلبی صرفاً تابلویی برای عوام فریبی بوده است.
حمایت اصلاح طلبان از روحانی نشان میدهد که آنها حاضرند برای رسیدن به قدرت، هویت خویش را لجن مال کنند. حرکت امروز آنان را اگر در کنار رفتاری که از خود در 23 خرداد 1388 بروز دادند، قرار دهیم، تردیدی باقی نمیماند که آنان حاضرند برای رسیدن به قدرت و خروج از تبعید سیاسی با هر اندیشه، نگرش و سلیقهای تعامل کنند و کوتاه هم بیایند، بنابراین میتوان گفت که امروز در حال پوست انداختن جریانی هستیم که 26 سال نعل وارونه میکوبید و صدها هزار نفر را در این کشور فریب داد، جریانی که صدها تن را به دیوارههای نظام کوبید تا خود را اصلاح طلب و طرفدار جمهوریت معرفی کند، اما اکنون قدرت طلبی را به هر قیمتی میپذیرد و حاضر است پشت سر کسی قرار گیرد که تا دیروز وی را اعلی حضرت و سلطان مینامید.
اصلاحات، گفتمانی بدون مردان راستین
از منظر دیگری نیز میتوان به صحنه نگریست و آن اینکه جریان اصلاحات فاقد مردانی است که در افکار عمومی رأی آور باشند و با وجود فرستادن نفر دوم اصلاح طلبان به میدان، باز احساس ارضاشدگی نمیکنند و برای تغییر وضع موجود حاضرند به هر معاملهای روی آورند و هویت 26 ساله خود را لگدمال نمایند و با کسانی پالوده بخورند که تا دیروز مرزهای گفتمانی و هویتی خویش را آنان میدانستند و غیرت را در آنان عینیت میبخشیدند.
البته این صحنه آرایی برای روحانی نیز کم هزینه نخواهد بود. شیرینی رأی اصلاح طلبان به روحانی شاید برای دوران گذار وی مفید باشد، اما روحانی میداند که قرار گرفتن وی در وسط میدان اصحاب فتنه و تجدیدنظرطلبان هزینهای تاریخی به دنبال خواهد داشت؛ چرا که روحانی به جغرافیایی دعوت میشود که به غم و شادی تجدیدنظرطلبان در 20 سال گذشته شریک خواهد بود.
اگر چه احمدی نژاد، روحانی را در جبهه اصلاحات هل داد، اما امروز خود وی ادامه راه را میرود و نشان میدهد که احمدینژاد نیز اشتباه نکرده است که اگر اشتباه کرده بود، امروز که پایان احمدی نژاد است، روحانی به جای فرار به جلو باید به اصل خویش باز می گشت، اما مستی وی در قدرت خواهی نیز وی را روی تیغی قرار میدهد که اصلاح طلبان برای پوست کردن نظام صیقل دادهاند.
اما آنچه در سبد حزبالله میآید اینکه، کلید تدبیر روحانی به مثابه قفلی خواهد بود که هم اصلاح طلبی را برای همیشه قفل خواهد کرد و هم خود وی را به عنوان قفلی که با هر کلیدی باز و بسته میشود، معرفی خواهد نمود.
اگر روحانی در مستند تبلیغاتی خود مدعی است که «تا کنون وارد بازیهای کثیف سیاسی نشده است» اکنون باید ورود وی به این بازی کثیف را خیر مقدم گفت.
درود خدا بر خاتمي و ادامه دهندگان راهش
به کوري چشم حسودان روحاني پيروز خواهد شد.
به اميد فردايي بهتر از امروز.
سبحان نوروزي
۱۰:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۳/۲۱
اميدوارم و منظورت از فردايي بهتر گذشته مشخص آقاي خاتمي نباشه...
بد نيست آدم از گذشته درس بگيره...
ف
۱۲:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۳/۲۱
هيچ وقت نبايد فتنه ي 88 فراموش بشه،
آمريکا وقتي ببينه ملت ايران پشت رهبري و اين نظام هستند به خودش جرات اين همه مداخله نميده که اگر بعد از حضور باشکوه مردم تو انتخابات 88 ،فتنه رانمي انداختند ايران الان انقد تحريم نبود.
آيا خاتمي نميتونست جلوي اين فتنه رو بگيره؟عارف داره از کي حمايت ميکنه؟اگرفتنه نبود با اون حضور مردم تو انتخابات 88 ما خيلي تو سياست خارجي جلوبوديم.
تمام تلاششون رو مي کنن براي ادامه حيات سياسي
اين حرکت يعني هيچ اميدي به اقبال مردم نداشتند که حاضر شدند نماينده خودشون رو کنار بکشند و به نماينده وابسته به کارگزاران دل ببندند و تنها اميد داشته باشند که شايد با وعده هاي بنفش و ميتينگ هاي پرحاشيه و همه کارهايي که در بهترين حالت روي خط قرمزند و البته گاهي هم آن سوي ان نظر عده اي رو به خودشون جلب کنند
به کوري چشم حسودان روحاني پيروز خواهد شد.
به اميد فردايي بهتر از امروز.
بد نيست آدم از گذشته درس بگيره...
آمريکا وقتي ببينه ملت ايران پشت رهبري و اين نظام هستند به خودش جرات اين همه مداخله نميده که اگر بعد از حضور باشکوه مردم تو انتخابات 88 ،فتنه رانمي انداختند ايران الان انقد تحريم نبود.
آيا خاتمي نميتونست جلوي اين فتنه رو بگيره؟عارف داره از کي حمايت ميکنه؟اگرفتنه نبود با اون حضور مردم تو انتخابات 88 ما خيلي تو سياست خارجي جلوبوديم.
اين حرکت يعني هيچ اميدي به اقبال مردم نداشتند که حاضر شدند نماينده خودشون رو کنار بکشند و به نماينده وابسته به کارگزاران دل ببندند و تنها اميد داشته باشند که شايد با وعده هاي بنفش و ميتينگ هاي پرحاشيه و همه کارهايي که در بهترين حالت روي خط قرمزند و البته گاهي هم آن سوي ان نظر عده اي رو به خودشون جلب کنند
آيا ائتلاف اصولگرايان پابرجا ماند ؟؟؟!!!!!
آيا آقاي قاليباف ميتواند از قدرت رييس جمهوري چشم پوشي کند و به نفع بزرگي چون ولايتي کنار رود ؟؟؟!!!!