کد خبر:۲۴۹۴۲۴
خفتگان کهف فراموشی-1

بروید آنجا و جلوی اسرائیلی‌ها را سد کنید

احمد در آن ملاقات خدمت «آقا» عرض کرد: یعنی خداوند متعال ما را انتخاب کرده که برویم با اسرائیلی‌ها بجنگیم؟ آقا فرمودند: بله! شما نماینده نظام هستید، بروید آنجا و جلوی اسرائیلی‌ها را سد کنید ...

گروه فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»؛ متن زیر بازخوانی واقعه اعزام قوای محمد رسول الله(ص) به لبنان توسط سردار سعید قاسمی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و از اعضای قوای محمد رسول‌الله صلوات الله علیه برای اعزام به لبنان، در پاسخ به ادعای میرحسین موسوی در این زمینه، جهت تنویر افکار عمومی نسبت به واقعیت و ثبت در تاریخ است که در بحبوحه حوادث 1388 منتشر شده است.


و حال بعد از گذشت 4 سال از درج نامه بر آن شدیم تا در سالگرد ربوده شدن 4 دیپلمات ایرانی به بخش هایی از این نامه تاریخی بپردازیم.


اما اصل ماجرا:


لبنان سرزمین بی‌دفاع بیست و هفت سال پیش از این، در روز پنجم ژوئن 1983 برابر با پانزدهم خرداد 1361 و درست دوازده روز پس از فتح عظیم خرمشهر در عملیات «الی بیت‌المقدس» که از نظر استراتژیست های جهانی به مثابه شکسته شدن ستون فقرات ارتش بعث صدام حسین  تلقی شد، رژیم صیهونیستی طی عملیاتی تحت عنوان «صلح برای الجلیل» خاک لبنان بی‌دفاع را از زمین، هوا و دریا مورد هجومی سرتاسری و همه جانبه قرار داد. طرح عملیات تهاجمی چنین بود که نیروی هوایی رژیم صیهونیستی IAF،310 فروند جنگنده شامل انواع فانتوم  F-4ایگل 15-F و فالکنF-16 و هم‌چنین جنگنده‌های «کفیر» ساخت اسرائیل را در کنار 7 لشکر از 9 لشکر زرهی نیروهای زمینی اسرائیل که بوسیله 4 تیپ ویژه و نیرو مخصوص «گولانی»، «گیوعاتی»، «ناخال» و «تزانهانیم» (چترباز) تقویت شده را سامان داده بود، به انضمام تمامی ناوگان دریایی ارتش صیهونیستی.

 

تهاجم زمینی در چهار محور عملیاتی از جنوب لبنان آغاز شد و قرار بود تا قلب بیروت پیش تازد و با تصرف بیروت کار را به اتمام رساند و این یعنی تصرف دومین پایتخت اسلامی پس از قدس شریف بدست صیهونیست‌ها. جالب آنکه اسرائیل از حیث زمانی، هنگامی حمله را آغاز کرد که جهانیان سرتا پا سرگرم خیمه شب‌بازی بازی‌های جام جهانی فوتبال در اسپانیا بودند و لذا اسرائیل از این غفلت جهانیان به خوبی استفاده کرد (آنچنانکه بیست و چهار سال بعد در هنگام جام جهانی فوتبال 2006 هجوم به غزه و لبنان را سامان داد.) ارتش صیهونیستی توانست در مدت یک هفته در چهار محور عملیاتی به بیروت رسیده و آن را به محاصره کامل خود در آورد؛ آنچه در این میان شگفت‌آور بود، سکوت معنادار کشورهای عربی در برابر تجاوز اسرائیل به لبنان بود. در توضیح این مهم باید متذکر شد که درجهت فراهم شدن امکان هجوم غافلگیرانه به لبنان، «مناخیم بگین» در یک پیمان به کلی محرمانه، از «حسنی مبارک»، رئیس جمهور مصر تعهد گرفت که در صورت جابجایی سه لشگر زرهی ارتش صهیونیستی در صحرای سینا به شمال فلسطین جهت حمله به لبنان، جمهوری عربی مصر، هیچگونه تحرک نظامی حتی در حد شلیک یک گلوله انجام ندهد. در عربستان، این مهد سنتی ارتجاع عرب نیز با توجه به حضور «ملک خالد» به عنوان پادشاه حکومت سعودی، فردی که امکان داشت پس از آغاز تهاجم، به دلیل گرایشات ناسیونالیستی خود، واکنشی ولو هرچند ضعیف مغایر با منافع آمریکایی‌ها انجام دهد، در روزهای آغازین حمله به نحو مشکوکی مرد و ولیعهد «فهد» به مثابه عنصری به شدت نزدیک به آمریکا زمام پادشاهی ثروتمندترین کشور عربی شرق میانه را بر عهده گرفت؛ مضاف بر آنکه دولت‌های عربی در تهیه دستور کار اجلاس کنفرانس سران عرب، هم و غم خود را در حمایت هر چه بیشتر از «صدام» و حفاظت دروازه شرقی جهان عرب را در برابر «خطر ایران خمینی» مصروف کردند.


لبیک ایرانِ خمینی:


 در گذر یک ماه از تهاجم ارتش رژیم صیهونیستی به لبنان، بیروت جنگ‌زده بر گرداگرد خود حلقه‌ای پولادین از لشکرهای تانک و زره‌پوش و مکانیزه اشغالگران را تجربه می‌کرد.


«الیاس سرکیس: رئیس جمهور لبنان در پیامی به همه دولت‌ها و مجامع جهانی درخواست امداد نظامی، غذایی، دارویی و سایر اقلام حیاتی نمود و هیچ‌کس جز ایرانِ خمینی به این فریاد امدادخواهی لبیک نگفت. جمعی از بلندپایه‌ترین مسئولین سیاسی- نظامی جمهوری اسلامی ایران برای بررسی اوضاع و شرایط مظلومین منطقه در حالی وارد کشور سوریه شدند که پایتخت آن بطور مستقیم زیر بارش گلوله‌های توپخانه صهیونیست‌ها قرار داشت و وضعیت فوق‌العاده، تمام شهر را دربرگرفته بود. اعضای این هیأت عبارت بودند از: دکترعلی اکبر ولایتی، وزیر خارجه؛ سرهنگ سلیمی،وزیر دفاع؛  محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران؛ محسن رفیق دوست، مسئول تدارکات سپاه پاسداران؛ سرهنگ علی صیادشیرازی،فرمانده نیروی زمینی ارتش و احمد متوسلیان، فرمانده تیپ 27 حضرت رسول (ص) در معیت حجت الاسلام علی اکبر محتشمی پور، سفیر ایران در سوریه قرار داشتند. هیأتی که بر حسب دستور امام(ره) و ابلاغیه «شورای عالی دفاع»   به ریاست رئیس جمهور وقت آیت‌ا... خامنه ای به سوریه اعزام شده بود. (منبع ا، ص 8-757 و منبع ش 2 ص276  ).

 

سوریه در ابتدا به متحد سنتی خود، روسیه و شوروی متوسل شد تا از سوریه حمایت کند، اما با پاسخ سرد و امتناع‌آمیز قطب کمونیسم جهانی مواجه شد پس به ناگزیر دولت سوریه با استیصال از تمام کشورهای عربی و اسلامی درخواست کمک فوری برای دفع تجاوزارت اسرائیل به عمل آورد، اما تنها کشوری که به این مددخواهی پاسخ داد جمهوری اسلامی بود. (منبع ش 2 ص 276) 

 

«آیت الله خامنه ای رئیس جمهور وقت و رئیس شورای عالی دفاع، طی پیامی به حافظ اسد رئیس جمهور سوریه، ضمن اظهارتأسف از این تهاجم نوشت: «امروز وقت آن است که امکانات انسانی، تسلیحاتی، تبلیغاتی، سیاسی و اقتصادی جهان اسلام علیه تجاوزات مکرری که نسبت به حریم مستضعفان صورت می گیرد، بسیج شود. جمهوری اسلامی ایران با وجود اینکه در جنگ است اعلام می کند که در حد توان، قوای خویش را وقف دفع حملات رژیم اشغالگر قدس به جنوب لبنان خواهد کرد».(کیهان،17/3/61).  امام خمینی(ره) در پیامی ضمن محکوم کردن حمله اسرائیل به جنوب لبنان و سوریه با آوردن کلمه استرجاع در ابتدای پیام، نارضایتی خود را از سکوت و بی‌تفاوتی کشورهای اسلامی ابراز داشت. پیامی که در 17 خرداد 1361 منتشر شد: «من کلمه مبارکه استرجاع را نه برای جنایات اسرائیل و شهادت و آسیب بسیاری از مسلمانان مظلوم جنوب لبنان عزیز می‌گویم، گرچه آن هم استرجاع دارد و نه برای شهرها و روستاهای آن کشور اسلامی که بدست جنایتکار رژیم صهیونیستی کافر اسرائیل، اشغال و خراب شده است، گرچه آن هم استراجاع دارد، و نه برای آواره شدن هزاران خواهر و برادر آن محیط مظلوم اسلامی گرچه آن هم استرجاع دارد.... بلکه برای بی‌تفاوتی کشورهای اسلامی یعنی حکومت های آنها استرجاع می‌کنم و ای کاش فقط بی‌تفاوتی بود. من استرجاع برای پشتیبانی بسیاری از حکومت ها از اسرائیل و صدام این دو ولد نامشروع آمریکا می کنم. من و هر مسلمانی در هر جا هست باید استرجاع کنیم برای کمک‌های مادی و معنوی دولت‌های کشورهای اسلامی به آمریکا، رأس جنایتکاران و اسرائیل و بعث که پیاده کننده منویات شوم آمریکا و صهیونیسم جهانی است». (به نقل از منبع ش 1 ص 756)

 

هیئت اعزامی جمهوری اسلامی ایران که در روز یکشنبه 16 خرداد 61 ، یک روز پس از تهاجم، به سوریه اعزام شده بود (منبع ش ل ص 132) پس از بررسی اوضاع و شرایط جبل سوریه و لبنان در جلسه مربوطه شورای عالی دفاع که در دفاتر امام(ره) در پنجشنبه 20 خرداد 61 تشکیل گردید گزارش نهایی خود را ارائه داد و اعلام کرد که: «اسرائیل بر اکثر نقاط جنوب لبنان مسلط شده است و سوریه نمی‌تواند وارد جنگ شود».(همان ص 136) پس از این گزارش بود که شورای عالی دفاع تصمیم به کمک به جبهه لبنان را آغاز کرد (همان ص 136) آن هم در قالب اعزام نیرو به جبهه لبنان و سوریه . به این ترتیب شورای عالی دفاع با تأیید امام تصمیم به اعزام نیوری نظامی به جبهه سوریه و لبنان را اتخاذ کرد بدین نحو اولین گروه از نیروهای اعزامی در 21 خرداد 61 اعزام شد و اولین هواپیمای کمک عازم سوریه شد. (منبع ش 5 ص 138 ). جلسه دوم در یکشنبه 30 خرداد 61 در دفتر امام با حضور رئیس جمهور و رئیس شورای عالی دفاع رئیس مجلس فرماندهی سپاه (محسن رضایی)، نیروی زمینی ارتش(شهید صیاد شیرازی) وزیر خارجه (دکتر ولایتی) و وزیر دفاع (سرهنگ سلیمی)  برگزار گردید. سرهنگ سلیمی و دکتر ولایتی پس از آنکه جلسه سران در دفتر ریاست جمهوری در مورخه چهارشنبه 26 خرداد تشکیل شد و تصمیم به اعزام هیأت بلندپایه سیاسی ـ نظامی به سوریه را اتخاذ کرد در روز پنجشنبه 27 خرداد به سوریه اعزام و پس از بازگشت در همان روز یکشنبه 30 خرداد در جلسه بیت امام شرکت کردند و اعلام نمودند که: «سوریه مایل به جنگ است ولی باید مطمئن به کمک کشورهای اسلامی باشد آنها از ترکیه هم اجازه گرفته‌اند که بتوانیم کمک‌های انسانی دوستانه به سوریه منتقل کنیم». (منبع ش 5 ص 147).

 

نیروهای اعزامی جمهوری اسلامی ایران عبارت بودند بخشی از تیپ محمد رسول‌ا...(ص) و  بخشی از نیروهای «تیپ 58 تکاور ذوالفقار» ارتش به فرماندهی حاج احمد متوسلیان بودند که برای اعزام به لبنان توسط شورای عالی دفاع انتخاب شدند. محسن رضایی نحوه این انتخاب را چنین روایت می کند: «... برادرمان حاج احمد را بردم خدمت مقام معظم رهبری که در آن زمان مسئول شورای عالی دفاع بودند. در آن ملاقات، من خدمت «آقا» گفتم که ایشان [حاج احمد] کاملاً آماده قبول این مأموریت است. منتهی مایل است از زبان شما بشنود که باید این کار را انجام بدهد؛ وقتی «آقا» به حاج احمد گفتند که شما انتخاب شده‌اید تا به عنوان نماینده نظام جمهوری اسلامی ایران به آنجا بروید، حاج ا حمد خیلی تحت تأثیر قرار گرفت. خود آقا هم تاکنون بارها آن جملاتی را که احمد در ‌آن ملاقات به کار برده به ما یادآور شده‌اند. احمد در آن ملاقات خدمت «آقا» عرض کرد: یعنی خداوند متعال ما را انتخاب کرده که برویم با اسرائیلی‌ها بجنگیم؟ آقا فرمودند: بله! شما نماینده نظام هستید، بروید آنجا و جلوی اسرائیلی‌ها را سد کنید ...» (همان ص 760-759)


سپاه محمد(ص) می‌آید:


 غروب روز بیست و یکم خرداد 1361، چرخ های یک فروند هواپیمای بوئینگ 747 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در انتهای باند فرود فرودگاه دمشق از گردش باز ایستاد. لحظاتی بعد شمادی از مقامات بلند پایه سیاسی ـ نظامی و دولت سوریه به نمایندگی از سوی «حافظ اسد» رئیس جمهور سوریه در معیت سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در دمشق، حجت‌الاسلام علی‌اکبر محتشمی‌پور وارد باند فرودگاه شدند تا از حاج احمد و نیروهایش استقبال رسمی بعمل آورند. اعزام قوای محمد رسول‌ا...(ص) به سوریه، در سه مرحله انجام گرفت، در مرحله اول، احمد متوسلیان به همراه تعدادی از نیروها عازم شدند و در حقیقت آنها رفتند تا به عنوان جلودار قوای اعزامی ایران، در دمشق زمینه را برای اعزام دیگر نیروها آماده کنند. پس از آن مرحله دوم اعزام انجام گرفت و سپس مجموعه سوم را شهید محمد ابراهیم همت بر عهده داشت. (همان ص 765) .

 

پس از بر زمین نشستن بوئینگ 747 در فرودگاه دمشق در غرب 21 خرداد 1361، احمد متوسلیان خطاب به نیروهای اعزامی گفت: «برادرها، قبل از رسیدن به اینجا، در ایران آنچه گفتنی بود، ما برای شما گفتیم. خیلی کوتاه من عرض می‌کنم، امام عزیزمان فرموده‌اند باید که اسرائیل از صحنه جهان زدوده شود( انشاءا... رزمندگان) و شما مردان بزرگ باید این حرف امام عزیزمان را جامع عمل بپوشانید.» (همان ص 762).

 

هر چند که غالب کشورهای جهان، پروازهای خود را به دلیل شرایط بحرانی منطقه به سوریه و لبنان قطع نموده بودند، اما خلبانان متعهد نیروی هوایی ارتش بوئینگ نیروهای اعزامی ایران را بر روی باند پرواز فرودگاه بین‌المللی دمشق بر زمین نشاندند. نیروهای نظامی ایران موسوم به قوای محمد رسول‌ا...(ص) در حالی که هنوز غبار جهاد و شهادت‌طلبی را در جبهه‌های جنوب و غرب کشور را بر سر و رو داشتند، به فرماندهی حاج احمد با سربندهای متبرک به «الی بیت‌المقدس» به طرف حرم «حضرت زینب» عازم شدند. مردمان داغدیده سوریه و آوارگان لبنان با فریادهای بلند آمیخته با اشک چشم فریاد می‌زدند «یا لبنان یا لبنان ... هذا جیوش‌القرآن» و «خیبر خیبر یا صهیون جیش محمد قادمون» پس از اقامه نماز در حرم حضرت زینب(س) نیروهای ایرانی عازم مسجد اموی محل نگهداری اسرای اهل بیت(س) گردیدند. تاریخ دوباره تکرار می‌شد. حسینیان یک بار دیگر به سمت آن مسجد رهسپار بودند با این تفاوت که در سال 61 هجری قمری اسیر لشکریان یزید بودند و این بار در سال 61 هجری شمسی پیروز و فاتح. زیارت آن روز مقام رأس ‌الحسین محل نگهداری سر مبارک «حضرت سیدالشهدا(ع)» و عزاداری کم سابقه بسیجیان خمینی بالاخص بسیجیان مخلصی چون حاج محمد ابراهیم همت، حاج کاظم رستگار، حاج علی موحد دانش، حاج قاسم دهقان، سید رضا دستواره و دیگرانی که بعدها با رسیدن به مقام شهادت بسیجی بودن خود را به مهر خون تأیید نمودند در اذهان آن دیار اثری فراموش نشدنی بر جای گذاشت. به محض انعکاس خبر ورود قوای اعزامی «محمد رسول‌ا...(ص)» نیروهای اسرائیلی آتش‌بس یکجانبه اعلام نمودند. بلافاصله هم رژیم صهیونیستی و هم مزدوران با راه‌ا‌ندازی بخش فارسی رادیویی انفعال خود را از حضور اینگونه نیروهای ایرانی در منطقه شامات بیان داشتند.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
ali
-
۱۵ تير ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۶
با سلام
جالب بود بنده اصلآ ماجرا رو اين جوري نمي دونستم
به اميد روزي که اسرائيل محو و نابود شود
5
0
بدون نام
-
۱۵ تير ۱۳۹۲ - ۱۶:۵۶
"شما مردان بزرگ بايد اين حرف امام عزيزمان را جامع عمل بپوشانيد"
جامه صحيح است نه جامع!
1
0
بدون نام
-
۱۶ تير ۱۳۹۲ - ۰۰:۲۰
لبيک يا خميني(ره) ما تا اخرين قطره خون در برابر اسرائيل ايستاده ايم
3
0
پربازدیدترین آخرین اخبار