کد خبر:۲۵۴۸۰۶
نگاهی به سریال «مادرانه»؛

مادرانه؛ داستان پدری که می‌خواهد مادری کند/ اشتباه گرفتن سریال با منبر!

مادرانه بیش از آن که قصه بگوید، سخنرانی می‌کند. گویا نویسنده مدیوم سریال تلویزیونی را با مدیوم منبر اشتباه گرفته است.

گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، مریم فاطمی؛ سریال مادرانه به کارگردانی جواد افشار و با قلم سعید نعمت‌الله تنها سریال ملودرام خانوادگی است که در میان سایر سریال‌های مناسبتی امسال ماه رمضان روی آنتن شبکه سه می‌رود. سریالی که سعی دارد به مخاطب خود تلنگرهای اخلاقی بزند و حواس او را به کارهایی که در زندگی انجام می‌دهد و عواقب آنها معطوف کند.


مادرانه، روایت زندگی پدری است که در غیاب همسرش می‌خواهد برای فرزندانش مادری کند اما نمی‌تواند و داستان حول محور همین خواستن و نتوانستن و دلایل آن پیش می‌رود. اردلان، پدرسالاری است که در جوانی نامزد خود را رها کرده و برای رسیدن به پول با دختر مرد پولداری ازدواج کرده، این ازدواج منجر به شکست شده و همسرش، او و دو فرزندش را رها کرده است.


حالا اردلان باید تقاص کردار خود را پس بدهد و ماجرایی مشابه ماجرای او برای دخترش پیش می‌آید و پسری کلاش به طمع پول او سر راه دخترش قرار می‌گیرد. می‌توانید به این داستان اصلی، خرده داستان‌هایی مثل اعتیاد و ترک اعتیاد رها، علاقه مجدد اردلان به نامزد سابقش، فساد اقتصادی اردلان و مساله وقف و یتیم‌نوازی را هم اضافه کنید تا این داستان تکمیل شود.


سوژه‌ای تکراری با پیام‌های اخلاقی گل درشت


همان‌طور که می‌بینید، سوژه مادرانه یک سوژه تکراری است که ورژن‌های قدیمی آن را با اندکی تفاوت بارها در سریال‌های دیگر تلویزیون خودمان دیده‌ایم. حوادث سریال کاملا تکراری و کلیشه‌ای هستند و پیا‌م‌های اخلاقی آن هم به گل‌درشت‌ترین شیوه ممکن به بیننده تزریق می‌شوند. به طوری که حتی نویسنده که نگران بوده مبادا مخاطب از طریق پیگیری سریال متوجه پیام اخلاقی او نشود در همان قسمت اول و به طور متناوب در قسمت‌های بعد، از زبان شخصیت‌های مختلف داستان به اردلان گوشزد می‌کند که حال و روز این روزهای او نتیجه بدی‌هایی است که در جوانی به نامزد، همسر و مادرش کرده است.


سریال تلویزیونی یا منبر؟


بی انصافی است اگر بگوییم مادرانه قصه تعریف نمی‌کند؛ اتفاقا مادرانه پر از قصه است و اساسا با حادثه جلو می‌رود و یکی از نقاط قوت کار همین است که حوادث آن به صورت پی‌درپی اتفاق می‌افتد و در هر قسمت شاهد اتفاقات جدیدی هستیم. در واقع، مادرانه از ریتم مناسبی برخوردار است که نه تند است و نه کند و از این بابت مخاطب را آزار نمی‌دهد.


اما مشکل کار اینجاست که مادرانه بیش از آن که قصه بگوید و با روایت خوب خود بر مخاطب اثر بگذارد، سخنرانی می‌کند و زیاد هم سخنرانی می‌کند. گویا نویسنده در سکانس‌هایی از سریال که کم هم نیستند مدیوم سریال تلویزیونی را با مدیوم منبر اشتباه گرفته است و سعی می‌کند با سخنرانی کردن به مردم پیام اخلاقی بدهد.


سرک کشیدن به خط قرمزها؛ آرایشت را پاک کن!


البته، نویسنده این حوادث تکراری را همراه با اندکی چاشنی سرک کشیدن به خط قرمزهای نه چندان مهم تلویزیون انجام داده که گاهی با شنیدن آنها در سریال تعجب می‌کنیم. مثلا اردلان در دو سکانس از قسمت‌های ابتدایی مادرانه، به رها در مورد داشتن آرایش تذکر می‌دهد و از او می‌خواهد آرایشش را پاک کند؛ هرچند ما در گیرنده‌های خودمان اثری از آرایش در صورت او نمی‌بینیم! یا این که مادر مریم برای این که مچ او را بگیرد، می‌گوید از کی تا حالا با روسری می‌خوابی؟ اما نقیض همین مساله بارها در همین سریال تکرار شده است. این تناقض‌ها و مشخص نبودن تکلیف تلویزیون و ممیزی‌های آن با خود و مخاطب بحثی است که باید به آن پرداخت که البته جای آن اینجا نیست و به همین اشاره بسنده می‌شود.


دیالوگ‌های یکسان از زبان شخصیت‌های متفاوت


مشکل دیگر مادرانه به دیالوگ‌نویسی کار برمی‌گردد که البته این نوع دیالوگ‌نویسی، سبک ویژه سعید نعمت‌الله است که در همه کارهای او تکرار می‌شود و اتفاقا سبک بدی هم هست. متاسفانه نعمت‌الله از دیالوگ‌هایی شعاری، خسته کننده و کسل کننده برای شخصیت‌های خود استفاده می‌کند که نه تنها مخاطب را همراه نمی‌کند بلکه او را پس می‌زند.


گذشته از این که این دیالوگ‌های مسجع و پر طمطراق و غالبا شعارگونه چه جایگاهی می‌تواند در یک ملودرام خانوادگی داشته باشد باید از نعمت‌الله پرسید که چرا کاراکترهای این سریال با وجود تفاوت‌های شخصیتی، فرهنگی و تحصیلی که با یکدیگر دارند با یک نوع ادبیات بسیار نزدیک به هم صحبت می‌کنند و فقط لحن آنها متفاوت است؟


ضعیف‌ترین شخصیت‌های داستان؛ آدم خوب‌هایی که شبیه فرشته‌ها هستند!


شخصیت‌پردازی کار هم متاسفانه از همان کلیشه‌ و تکراری که در مورد سوژه به آن اشاره شد، رنج می‌برد که این مساله در مورد شخصیت‌های مذهبی و به اصطلاح رایج، مثبت سریال به اوج می‌رسد. این که این مساله به ممیزی‌های صداوسیما یا عدم توانایی نویسنده در خلق کاراکترهای مثبت برمی‌گردد مساله‌ای است جداگانه اما در مادرانه نیز به سیاق بسیاری از سریال‌های دیگر شاهد آدم‌های مذهبی و خوبی هستیم که چیزی کمتر از فرشته ندارند! و همین فرشته بودن، مخاطب را از آنها دور می‌کند.


شخصیت‌های مذهبی به سطحی‌ترین شکل ممکن به تصویر در می‌آیند و کار آنها در سریال‌ها مظلوم واقع شدن و بخشیدن و بچه‌دار نشدن و سرپرستی یک کودک یتیم است؛ تمی که تا به حال نمونه‌های آن را فراوان دیده‌ایم و متاسفانه خلق شخصیت‌های تخت، سطحی و کلیشه‌ای برای این آدم‌ها سبب می‌شود نه تنها مخاطب با آنها همذات‌پنداری نکند بلکه بیشتر از آنها رویگردان شود. در واقع، این آدم‌ها تا کنون در این سریال‌ها در حد یک تیپ مانده‌اند و تبدیل به شخصیت نشده‌اند.


به این مساله، بازی‌های سرد و منجمدی مثل بازی شقایق فراهانی در نقش مریم و خانواده او، همسر محمدجواد و حاج آقا ثانی را هم اضافه کنید. البته، با اندکی ارفاق می‌توان محمدجواد را از این لیست خارج کرد؛ چرا که شخصیت او اندکی باورپذیرتر درآمده است.


بدمنی که خوب درآمده است


تمام اینها در حالی است که شخصیت‌پردازی نقش اصلی سریال یعنی اردلان در حد قابل قبولی انجام گرفته است و بازی خوب مهدی سلطانی هم مزید بر علت شده تا اردلان باورپذیرترین شخصیت کار باشد. چینش حوادث داستان و شخصیت‌پردازی اردلان سبب شده مخاطب او را نه به عنوان بدمن سریال بلکه به عنوان کاراکتری خاکستری بپذیرد و به موقع از او و کارهایش بیزار شود و به موقع هم به او حق دهد. در واقع، مخاطب می‌تواند خود را به جای این کاراکتر خاکستری قرار دهد و ببیند اگر به جای او بود چگونه رفتار می‌کرد. در حالی که به دلیل شخصیت‌پردازی ضعیف و فرشته‌گونه نقش‌های مذهبی این اتفاق در مورد آنها نمی‌افتد.

 

 

انتشار این یادداشت از سوی «خبرگزاری دانشجو» به منزله تایید محتوای آن نمی‌باشد و آماده انعکاس تمامی نظرات هستیم.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
نيما
-
۱۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۴
اول اينکه اردلان فساد اقتصادي داره نه اخلاقي!
ادبيات مورد استفاده هم با ادبيات کوچه و بازار متفاوته اما دلنشينه، چه عيبي داره که فيلم هايي از اين قبيل داشته باشيم تا بتونن اين گونه ادبيات رو وارد سخن گفتن روزمره مردم کنن؟!
اردلان اگر چه به قول شما بدمن است اما آنچه بدي است مربوط به قبل از شروع اين قصه است اردلاني که از اول اين مجموعه ديديم نکته منفي نداشته خلاف اقتصادي مرتکب نشده، سعي در حفظ خانواده داشته و روز به روز هم پدر بهتري شده.
و اين قابل قبوله که بعضي کاراکتر ها زياد باورپذير نيستن چون باورمون نميشه آدم هم مي تونه اينقدر خوب و مثبت باشه!ولي استفاده از اونها هم بد نيست، بذاريم اينقدر اين کاراکتر هاي 100% خوب تکرار بشن تا باورمون بشه ميشه به اين حد هم خوب و پاک بود.
48
9
مهدي
۱۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۹
دمت گرم
بدون نام
-
۱۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۶
با سلام . اين نقد هاي شما بيشتر شبيه بود به تخريب اين اثر تا نقد . يعني اين اثر نکته مثبت نداشت . شما با تمام بي عدالتي به تخريب اين اثر پرداختيد . در اين اثر ديالوگ هاي تکراري بود اما بايد ديد چه ديالوگي .مثلا دوست دارم . شايد تکراري باشه اما ما دوست داريم روزي هزار بار بشنويم .
31
12
سارا
۱۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۸
نکات مثبتي که اشاره شده: 1. پر حادثه بودن
2. ريتم مناسب
3. شخصيت پردازي اردلان و باورپذيري او
سپيده
۱۴ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۵
اتفاقا نقد خيلي خوبي بود، داشتان فيلم خوبه ولي بازيگرا به جاي حرف زدن، انشاي تکراري مي خونن!
بدون نام
-
۱۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۵
واقعا براتون متاسفم بااين نقدتون که يه همه چيز شبيه بود الا نقد
23
19
باران
-
۱۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۲
نقدتون خيييلي غير منصفانه بود..اتفاقا سبک سعيد نعمت اله فوق العادس... و اتفاقا بيشتر باعث جذب نويسنده ميشه...خاصه
21
14
sara
-
۱۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۲۹
با اون قسمت بازي فراهاني که گفتين موافقم شقايق فراهاني در برابر مهدي سلطاني افتضاح بازي ميکنه اصلا يه ذره حس عاشقانه يه ذره علاقه تو قيافه اين پيدا نيست!!!
31
8
hamvatan
-
۱۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۸:۰۷
سلام واقعا براتون متاسفم.براي همچين سايتي واقعا زشته اين طوري در مورد سريال آموزنده و از همه مهم تر مردمي توهين بشه.اصلا کي گفته که اين سريال سخنراني مي کند.به نظر ديالوگ هاي واقعا قشنگي داره!شايد تکراري باشه اما همه مردم دوست دارند روزي هزلر بار بشنوند.
25
18
محجبه
۱۷ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۲
تکبير
مطهره
-
۱۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۹:۴۱
خانواده‌ي محمدجواد رسما در ?? سال گذشته زندگي مي‌کنند اگر عقب‌تر نباشند
1
4
محجبه
۱۷ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۲
شما عقبي خواهرم
اگه دست من بود ترجيح ميدادم فقط تو دهه شصت زندگي کنم
دهه ي آسماني!
پاسخ به محجبه
۱۷ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۶
باشه شما برو تو همون دهه شصت زندگي کن!!
بنده خدا
-
۱۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۰۳
برخلاف ساير فيلمهايي که در اين دهه ساخته شده در تلويزيون که مرد ايراني را بي عار ، فاقد دوست داشتن خانواده ، داماد سرخانه معرفي کنند در اين فيلم برخلاف ساير ديدگاههاي فمينيستي مرد ايراني با جنم در عين حال مهربان است . به خانواده اش عشق مي ورزد .تي مثل ساير فيلمها به دنبال زن چندم نيست حتي نامزد سابق خود را دوست داشت به او فکر نکرد . ماشين اين مرد هم شاسي بلند است که اقتدار را نشان مي دهد بر خلاف ساير فيلمها که زنها شاسي بلند دوست دارند مردها کمک فنر مي خوابانند.
19
3
پري
۱۵ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۵
معني مرد ايروني رو هم فهميديم.باباي راند خوار حرام خوارومفسد اقتصادي.پس شماها از اون مفاسد اقتصاديا طرف داري كردين كه اسمشون هم منتشر نشد
جوابيه
۱۵ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۵
نه خير حاج خانم . اول اينکه مرده طبق گفته محمد جواد از بچگي مرد بوده لوتي بوده . خوب بوده نامرد نبود تو خدمت سربازي با برادر رعنا اشنا ميشه اونجا خب پاهاش مي لغزه . اشتباه رو بالاخره يکي مي کنه نميشه گفت که همه پاکن . بعد اينکه مادرش يعني مادر اردلان هم ادم خوبي بوده و مون و همچنين پدرش بچه هاي که تربيت کردند خوب بوده اما يک اشتباه تو زندگيش باعث مي شه که بسره . حالا هم داره تاوان مي ده و توبه کرده . اما ويژگي هاي اخلايش نشون ميده که مرده تنها خطاش همون پول پرستيش بود که بعد اون مريم رو ول کرد . داستان اينطورياست .
بنده خدا
-
۱۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۰۸
ابراز علاقه هاي آشکارا که ساختار شکني جالبي بود و اگر رسانه همسر داري و خانواده داري رو آموزش نده شبکه هاي ماهواره اي بدن؟ راستي بدمن داستان مادر رها است که ول کرد رفت و خود رها ، بر اساس يک طمع به پول که فرزاد هم آينه همان مرده داره پول پرستي رو نقد مي کنه در عين حال مردي که اشتباه کرد حالا توبه کرده
15
1
آشناي غريب
-
۱۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۶:۴۳
سلام
بعد چندسال تلويزيون ديدم، فيلم پر حادثه و پر اتفاق ياست ولي دقيقا بيشتر انتقاداتي که گفتيد وارده، ببينيد به نظر من نويسند سعي کرده تنها براي عامه فيلم بسازه و زياد به ريزه کاري ها و ظريف کاري هاي لازم توجه نشون نداده که اين موجب ميشه اين کار کمرنگتر باشه، ولي در ديد عموم فعلا فيلم خوبيه و ما هم خدارو شکر مي کنيم حداقل ماهواره نشينان يه دقيقه هم دل به سيماي داخل مي دن!!!
يا حق
4
2
حسين جليلي
-
۱۴ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۱
حالا يک فيلم خوبم شبکه 3 ميذاره هي بزنيد تو سرش هي تو سرش
نسبت به فيلمهايي قبلي فوق العاده است
که همه اتفاقهاي فيلم از قسمت 21 شروع ميشد
15
8
مححبه
۱۷ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۰
چه عجب يکي نظرش مثل من بود...
حميد مهرانفر
-
۱۴ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۰
مرسي. واقعا عالي گفتين. دقيقا حرف دل منو گفتين. واقعا برا سعيد نعمت اله و کسايي که اجازه ميدن يه همچين کاراي سخيفي رو بنويسه متاسفم.
5
14
سپيده
-
۱۴ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۷
فيلم جاهاي بي مزه و تخيلي زياد داره که يکي از اصلي ترين هاش اينه که رها فقط آدمايي که بهش بدي نکردن رو يادش ميااااد!!!
7
5
سعيده
۱۵ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۸
کي گفته رها کسايي رو که بهش بدي کردند يادش مياد؟معلومه شما اصلا سريال رو نمي بينيد و فقط در موردش نظر ميديد!!رها مادر و خواهر فرزاد و ارسلان رو يادش مياد.کدوم از اون ها بهش بدي کردند؟؟!!
پري
-
۱۴ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۷:۲۶
اتفاقا نقد خوبي بود.شخصيت هاي مذهبي سريال بيشتر رو اعصابن.به صرف سر كردن چادر كه نمي شه گفت كسي مذهبيه.مخصوصا مريم و زن محمد جواد با اون بازي كردنش. با محمد جواد طوري رفتار مي كنه كه انگار بچشه.مريم چهل سال داره ولي خانوادش مثل بچه ها باهاش رفتار مي كنن.حاج آقا ثاني كه افسردگي رو تو آدم زنده مي كنه.كلا سريال فرق آرامش با افسردگي و كسالت رو نمي دونه .معنويت به آدم آرامش ميدهو تو اين سريال همچين چيزي ديده نمي شه.
16
5
محجبه
۱۷ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۸
پري خانم نظرت نشانه ي کمبودته!
شخصيتايي که نام بردي تصوير درستي از يک زن مسلمانه و لا غير.
سعيده
-
۱۴ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۷:۴۷
سلام به نظر من بي انصافيه که در مورد اين سريال زيبا يک طرفه به قاضي رفت و بايد نظر مردم را هم شنيد.شايد خيلي ها اين سريال را دوست دارند و حاضر نيستند حتي يک قسمت آن را از دست بدهند.بعد از چند سال که يک سريال خوب و جوان پسندانه ساخته شده همه هي بهش گير بديد.واقعا دستتون درد نکنه!!!!!!
11
13
مهدي
-
۱۵ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۱
به خدا جونم بالا اومد نشد يک فيلم آموزنده ي از همه نظر عالي واسه ماه رمضون بسازند که نقد بهش وارد نباشه
7
5
ايراني
-
۱۶ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۰
افرين يکي بالاخره حرف دل مارو زد اين سريال واقعا بي مزه است و اصلا جذاب نيست تنها شانسي که اورده اينه که دقيقا موقع افطار پخش ميشه و همه ميبينن و الا جالب نيست مخصوصا نقش خانم زنگنه که کلا از اول فيلم داره درباره 18 سال پيش حرف ميزنه حوصله مون سر رفت فقط دودکش قشنگه
6
11
محجبه
-
۱۷ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۶
ممنون از اين نقد
کلا اين فيلمو با خاک يکسان کرديد
به نظر من که اين فيلم اسلامي درست شده
8
2
خودمم
-
۱۷ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۸:۴۱
باقضيه فرشته بودن و آرماني نگاه کردن به شخصيتها اصلا موافق نيستم . مثل اينکه شما آدم خوب نديدي که داري مي گي شبيه فرشته اند
3
1
سجاد
-
۱۸ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۰۸
ديالوگ هاي مشکوک اين فيلم، کاملا عمدي طراحي شدن، يا مثلا اون قسمت وام کارخانه يخ که ميشه گفت اصلا يه وصله ناجور طراحي شده! و اين هم نشونه اعتراض نويسنده است...
اما... ولي...
فيلمي که داره از اسلام ميگه، از حلال و حروم ميگه، از رمضان ميگه و از حاج آقا مجتهدي ميگه... اين سه چهارتا ديالوگ اعتراض آميز يه تناقض محسوب ميشه وسط اين همه دين!
نويسنده ميگه: بدون روسري و با آرايش غليظ و... هم ميشه اسلام رو تبليغ کرد!!!
ميشه؟ يا لوقوزه؟!
0
0
پربازدیدترین آخرین اخبار