کد خبر:۲۵۸۶۳۷
یادداشت/

معنای اعتدال در مقایسه با عدالت چیست

این مقاله در تلاش است تا با مراجعه به آیات و احادیث فرآنی به معنای اعتدال که شعار انتخاباتی دولت یازدهم است بپردازد.
معنای اعتدال در مقایسه با عدالت چیست

گروه سیاسی « خبرگزاری دانشجو »- صالح منتظری؛ این مقاله در تلاش است تا با مراجعه به  آیات و احادیث فرآنی به معنای اعتدال که شعار انتخاباتی دولت یازدهم است بپردازد.

 مقدمه:

با توجه به اینکه دولت تدبیر و امید چه در ایام تبلیغات انتخاباتی و چه در ایام پس از آن و پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، همواره خود را به عنوان مدّعی اعتدال طلبی معرفی کرده است ، لذا به جاست که واژه اعتدال و همچنین ریشه  آن، یعنی واژه عدل از منظر دین مورد تحلیل و واکاوی قرار گیرد، چرا که با روشن شدن جایگاه چنین مفاهیمی، صحت یا عدم صحت کاربرد چنین واژگانی در محاورات و ادبیات سیاسی فِعلی نیز مشخص می‌شود.


تعریف عدل:


جامع ترین و کاملترین معنایی که در رابطه با عدل گفته شده است، شاید این جمله مشهوره باشد که:« العدل هو: جَعلُ کُلِّ شیءٍ فی مَوضِعه» -عدل یعنی قرار گرفتن هر چیزی در جایگاهش-(برگرفته شده از حکمت 429 نهج البلاغه)


بنابراین از تعریف عدل فهمیده می‌شود که هر چیزی در این عالم، جایگاه به خصوصی دارد، لذا اگر چیزی جایگاه به خصوصی نداشته باشد، امر الهی لغو خواهد بود و صدور امر لغو از مولای حکیم، محال می‌باشد.


تعریف اعتدال:


در رابطه با تعریف کلمه اعتدال گفته‌اند: «الإعتدالُ هو التساوی بین الأشیاء» - اعتدال یعنی تساوی و برابری هر چیزی به طور مساوی-(برگرفته شده از خطبه 152 و 212 نهج البلاغه) به عنوان مثال اگر عدل اقتضاء می کند که انسان جوان 7 ساعت در شبانه روز بخوابد و 1 ساعت بخورد و 12 ساعت کار کند و 4 ساعت دیگر را به امور ضروری خویش برسد، اعتدال می‌گوید: نه، همه چیز باید به طور مساوی باشد، باید 6 ساعت بخوابد، 6 ساعت بخورد، 6 ساعت کار کند، و 6 ساعت به کارهای ضروری خویش برسد.


موقعیت عدل در منابع دینی:


از بین این دو مفهوم آنچه که قرآن و سنّت، همگان را مأمور به آن کرده اند،عدل است نه اعتدال؛ لذا به منظور روشن شدن مطلب به نمونه ای از آیات و روایات اشاره می کنیم.


به عنوان مثال خداوند متعال در قرآن کریم، اولاً به همه دستور به کار گیری عدل را می دهد،زیرا می‌فرماید:« إعدلُوا هُوَ أقرَبُ التّقوی» - عدالت به خرج دهید، چرا که عدل نزدیک‌ترین چیزها به پرهیزگاری است (سوره مائده، آیه8).


ثانیا؛ از آنجا که فعل مضارع دلالت بر استمرار می کندهمگان را علی الدوام به عدل امر می کند، زیرا می‌فرماید: «إنَّ الله یأمُرُ بالعدل و الإحسان» - خداوند همیشه به عدل و نیکویی دستور می دهد- (سوره نحل، آیه90)


همچنین خداوند متعال خودش را هم به عدل ملتزم ساخته است، کما اینکه امیر المؤمنین علی(علیه السلام) می فرمایند: «قَد ألزَمَ نَفسَه العَدلَ » - یعنی خداوند خودش را به عدالت واداشته است- (نهج البلاغه، خطبه86)


در رابطه با اهمیت عدل نیز پیامبر گرامی اسلام می فرمایند: « بالعدل قامَت السَّمواتُ و الأرض» - به سبب عدل، آسمانها و زمین بر پایند- (شرح نبراس الهدی فی الفقه، ص231)


همچنین حضرت علی (علیه السلام) نیز در پاسخ به این سؤال که آیا عدل بهتر است یا جود؟ می‌فرمایند:« العدلُ یَضَعُ الأمورَ مَواضِعَها و الجُودُ یُخرِجُها عَن جَهَتِها و العَدلُ سائِسٌ عامٌّ و الجُودُ عارِضٌ خاصٌّ فَالعَدلُ أشرَفُهُما و أفضَلُهُما» - عدل هر چیزی را در جای خود قرار می دهد اما جود هر چیزی را از جهت خود خارج می کند، عدل اصل و بافت است و همیشگی است اما جود، عارضی و موردی است، پس عدل با شرافت‌تر و برتر است - (نهج البلاغه، حکمت429)


بنابراین تا بدین جا مشخص شد که آن چیزی که همه مأمور به آن هستند، عدل است نه اعتدال؛ لذا اگر منظور مدّعیان اعتدال از واژه «اعتدال»، همان «عدل» است، بسی جای تأسف دارد زیرا آنها حتّی فرق اولیه بین این دو مفهوم را هم نمی دانند و لذا باید در انتخاب کلمات تأمل و دقت بیشتری را به خرج دهند و اما اگر منظور آنها از «اعتدال» ، خود همان معناست و «عدل» نیست ، تالی فاسدش این است که با مبانی شرعی یعنی قرآن و سنت سازگار نیست.


تعیین کننده جایگاه هر چیز:


از آنجا که گفته شد عدل یعنی« قرار دادن هر چیز در جایگاه خویش» این سؤال به ذهن خطور می کند که: جایگاه هر چیزی را چه کسی یا چه چیزی باید تعیین کند؟


جواب اول: جایگاه هر چیزی را قوانین ما انسان ها تعیین می‌کند که منبع آن قوانین « عقل بشری است ». به عبارت دیگر خود ما انسان‌ها هستیم که جایگاه و مکان هر چیزی را مشخص می‌کنیم. قوانین بشری ما موادّی دارد، و هر مواد منبعی دارد، منبع این مواد عقل ماست، این عقل ماست که تشخیص می‌دهد جایگاه هر چیزی کجاست و چگونه است؟


اشکال: عقل بشری در صورت محفوظ ماندن خلقت اولیه آن و خاموش نشدن نور آن به علل مختلفه، اولاً قوه ای درک کننده است که بدیهیات را درک می‌کند.(القول السّدید فی شرح التجرید، ص221)
 

ثانیاً؛ قوانین نظری که نزدیک به بدیهیات است را نیز کشف می‌کند، از آنجا که عقول بشری در این امور هیچ احتیاجی به غیر خود ندارد، از آنها به مستقلات عقلیه تعبیر می کنند. اما غیر از این دو مورد را عقل به تنهایی نمی تواند درک کند و بفهمد، لذا متوقف می شود.


در نتیجه امور جزئیه، هیچ قابل درک عقل به تنهایی نیست و نمی تواند برای آن برهان اقامه کند. کما اینکه عقل به تنهایی، اصل ضرورت محکمه و کیفر و پاداش قیامت را درک می کند(تفسیر تسنیم، ج1، ص162)ولی جزئیات آن را نمی فهمد.


جواب دوم: ملاحظات پیشینیان و بزرگان هر قوم جایگاه هر چیزی را تعیین می کنند.


اشکال: این جواب یا همان جواب اول، پاسخ اکثر اهل زمانِ ماست و این همان منطق فکری و عملی مشرکین قریش بود که در سور مکّی، در نقاط مختلف آن راجع به این منطق بی‌پایه با آنها بحث شده است.


آنها نه تنها در اثبات صحت عقائد و اعمال خود از آباء و اجداد خویش کورکورانه تقلید می‌کردند و تقلید « اثباتی» داشتند بلکه در نفی نیز مقلّد بودند.


به عنوان مثال در مقام اثبات می‌گفتند: «إنّا وَجَدنا آباءَنا عَلی أمّه و إنّا عَلی آثارِهِم مُهتَدوُن» - به حقیقت که ما پدران خود را بر طیفی(از عقائد و اعمال) یافتیم و ما بر طبق به یادگار گذاشته های آنان رهنمون شده ایم- (سوره زخرف، آیه22)


همچنین در مقام نفی می‌گفتند: :« ما سَمِعنا بِهذا فی آباءنا الأوَّلِین » - این مطلب را (که توی پیامبر می گویی) در نزد پدران گذشته‌مان نشنیده‌ایم (و چون از آنها نشنیده ایم پس باطل است)- (سوره مؤمنون، آیه24) در نتیجه جواب دوم نیز باطل است.


جواب سوم: جایگاه هر چیز را شریعت تعیین می کند و همین قول حق است. لذا از آنجا که قرآن و سنت ناقل احکام الهیه اند، در می‌یابیم که خالق هر چیز است که جایگاه هر چیز را تعیین می کند، زیرا در قرآن کریم آمده است: «ألا لَهُ الخَلقُ و الأمرُ تَبارَکَ اللهُ ربُّ العالَمینَ» - آگاه باشید هم آفرینش از اوست و هم کار به دست اوست...- (سوره اعراف، آیه54)


نتیجه:


از مجموع مباحث مطرح شده در می یابیم که آنچه که در آیات و روایات به همگان توصیه شده است، عدل می‌باشد و برای اینکه بتوان عدالت محوری را مبنای کار خود قرار داد، باید به سراغ شرع مقدس برویم و جایگاه هر چیز و هر کس را از شرع جویا شویم، چرا که « إنَّ أکرَمَکُم عِندَالله أتقَیکُم» لذا حتّی در مسائل سیاسی نیز نمی توان برای تعیین جایگاه افراد به عقول بشری و یا ملاحظات سیاسی تمسک کرد.

 

در پایان امیدواریم که همواره مسؤلین نظام، مبانی دین مبین اسلام را در تصمیم گیریهای خود، سر مشق قرار دهند. چرا که با اجرایی شدنِ چنین دستور العمل‌هایی گام بزرگی برای تحقّق دولت کریمه ی امام زمان(أرواحنا له الفِداء) براشته می شود.

 

(أللَّهُمَّ إنّا نَرغَبُ إلَیکَ فِی دَولَةٍ کَرِیمَهٍ تُعِزُّ بِها الإِسلامَ و أهلَهُ و تُذِلُّ بِها النِّفَاقَ و أهلَهُ)

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
اميرعلي آفتابي
-
۰۶ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۸
با سلام
صاحب محترم قلم حاضر سعي کرده مودبانه نافهمي قائلين به اعتدال را به اثبات برساند. با اين وجود خود دچار اشتباهي فاحش شده که بنده از آن(اشتباه فاحش) به کنايه به نفهمي ياد نميکنم.
و آن اشتباه فاحش در مورد مقام بيان و تعريف اعتدال و عدل است. توضيح اينکه در مقام حاکميت با وجود منابع محدود و سرانه افراد مشخص، وظيفه حاکميت تقسيم بالسويه اين منابع، امکانات و زمينه براي عموم است. و نه اينکه به عدالت کم و زياد تقسيم گردد. شاهد هم از همان اميرالمومنين علي(ع) به اينکه در مقام تقسيم بيت المال بين هيچيک از افراد فرق نميگذاشت. اعتدال جاي خويش و عدل نيز جاي خود.
0
0
سعيد محبوبي
۰۷ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۱
خوب است که ايشان يک بار ديگر اين مقاله را مطالعه کند تا به عمق منظور نگارنده پي ببرد و از الفاظ? مصادره به مطلوب نکند که هرچه که به سر ما مي آيد از همين تفاسير به راي احاديث ائمه است.
سعيد محبوبي
۰۷ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۵
خوب است که ايشان يک بار ديگر مقاله را مطالعه کند تا به عمق منظور نگارنده پي ببرد و از مصادره به مطلوب بپرهيزد که هر چه به سر ما مي آيد از همين تفسير به راي احاديث ائمه است.
وحيد
-
۱۵ شهريور ۱۳۹۲ - ۰۱:۲۶
نکته ظريف اين است که اعتدال دو ريشه دارد يکي ريشه از عَدلٌ از عدالت و يک معنا عٍدل است به معناي توازن. اگر اعتدال را از ريشه عَدل(با فتح عين) بگيريم به معناي قرار دادن شيي درموضع خودش است.اما يک عِدل(با کسر عين) داريم که اعتدال از ريشه عِدل يعني ميانه روي و توازن است. بنابراين دو تعبير نسبت به اعتدال داريم .1. به معناي عدالت 2. به معناي توازن و يکساني و برابري. اعتدال به معناي تعادل از عٍدل گرفته مي شود. آيت الله جوادي آملي اعتدال به معناي تعادل و يکساني عرضه و تقاضا را ناپسند شمرده و اعتدال از ريشه عَدَلَ را پسنديده مي شمارد.
3
0
پربازدیدترین آخرین اخبار