به گزارش خبرنگارسیاسی «خبرگزاری دانشجو»، علی ربیعی وزیر تعاون،کار و رفاه اجتماعی در همایش تبیین مفهوم اعتدال گفت: من جناب آقای دکتر روحانی را به مدت 30 سال است که میشناسم و بیش از 20 سال نیز از نزدیک همکار ایشان بودهام. به واقع گفتار و کرداری که در عرف جامعه اعتدالی خوانده می شود در ایشان وجود دارد. طرح ایده اعتدال نیز اگرچه توضیح خواهم داد که بنیانی جامعه شناختی دارد، اما در قاموس شخصیتی ایشان نیز متجلی و متصور است.
وی افزود:از اولین روز بعد از پیروزی آقای دکتر روحانی در انتخابات، کارگروهی برای تبیین مفهوم اعتدال آغاز به کار کرد و من مدیریت این کار گروه را به عهده داشتم. بنابراین در این کارگروه با متفکران بسیاری که برخی از این بزرگان اکنون در بین سخنرانان این همایش هستند، بحث و گفتوگو شد. کوشیدیم تا اندیشمندانی متعلق به نحلههای فکری مختلف و دارای تعلقات به گرایش های سیاسی گوناگون را برای گفتوگو گرد هم آوریم. از این رو، انبانی از ایدههای بیان شده از سوی دیگران درباره اعتدال در ذهن دارم. واقعا دشوار است که وقتی مدتی با این ایدهها دمخور بودهاید، حقوق معنوی دیگران را رعایت کنید و بدون مخلوط کردن ایدههای خود و دیگران، ایده خود را بیان نمایید. اما قصد دارم این کار را انجام داده و ذیل چند محور،دیدگاههایی را درباره اعتدال مطرح کنم.
وزیر تعاون،کار و رفاه اجتماعی با بیان اینکه اعتدال مولودی اجتماعی است خاطرنشان کرد: زمانی هست که ایدهها از دل نظامی منطقی، فلسفی، یا نظریهای صریح در حوزهای خاص بروز میکند. اعتدال البته چنین پیشینهای نیز دارد. مفهومی است برآمده از دل نگرش ارسطو به اخلاق، و در متون دینی و فلسفی و به ویژه آموزههای اسلامی دیگر هم میتوان از آن سراغ گرفت. اما هر ایدهای که از دل نظام نظری تصریح شدهای بروز میکند، فرصت نمییابد، عرصه عمومی بروز و ظهوری داشته باشد.
شرایط اجتماعی خاصی ضروری است تا اقبال به مفهوم ایجاد شود. جالب این که همین شرایط اجتماعی، در کنار ریشههای نظری، قادرند معنا و مفهوم اعتدال را برسازند.
ربیعی ادامه داد: بنابراین غیر از آن که نیازمندیم تا ریشههای نظری مفهوم را بشناسیم، به درک شرایط اجتماعی ظهور اعتدالخواهی نیز نیازمندیم. پس یک سوال مهم این است که تحت چه شرایطی به اعتدالخواهی رسیدهایم؟
وزیر کار رفاه و امور اجتماعی اعتدالخواهی محصول نقصان در برآوردن متعادل مطالبات مردم عنوان کرد و تصریح کرد: اگر بپذیریم که مردم از پایان جنگ تحمیلی تاکنون، برای چند هدف زیر تلاش و در انتخاباتهای گوناگون شرکت کردهاند، میتوانیم شرایط رسیدن به اعتدالخواهی را بهتر تبیین کنیم. این اهداف عبارت بودهاند از ،بهبود وضعیت اقتصادی و معیشت، تحقق حقوق و آزادیهای اساسی تصریح شده در قانون اساسی، رابطه مثبت و سازنده با جهان و ارتقای جایگاه ایرانیان در جهان، افزایش سطح عدالت در همه انواع بهرهمندیهای مادی و غیرمادی (قدرت و منزلت) در سطح کشور که در هر دورهای، غلبه با یکی از این اهداف بوده یا به هدفی اولویت داده شده است اما وقتی بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی در سالهای پس از جنگ در دستور کار قرار گرفت، هر سه هدف دیگر از اولویت درجه اول خارج شدند.
ربیعی گفت: پس از جنگ، تحقق حقوق و آزادیهای اساسی و تعامل مثبت و سازنده با جهان، بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی را به دنبال داشت؛ اما عدالت دال مرکزی و اولویت سیاستها نبود. به نوعی احساس میشد تحقق بقیه اولویتها سبب تحقق عدالت نیز میشود.
وی افزود: دست آخر، غلبه گفتمان عدالتخواهی، تحت تاثیر عوامل متفاوتی قرار گرفت. تلاش برای بهبود وضع اقتصادی، بر درکی نظری از توسعه اقتصادی استوار بوده، و گفتمان جامعه مدنی و تنشزدایی نیز بنیانهای نظری تا حدودی تصریح شده است.
به علاوه دولتمردان، متناظر با این دو گفتمان،تجربه مدیریتی داشتند. اما گفتمان عدالت، اولا بر درکی نظری و عمیق از عدالت استوار نبود. عدالت بیشتر شعاری سیاسی بود و هرگز تلاش قابل توجهی برای تعریف آن صورت نگرفت. عدالت بیش از آن که تعریف شود، بر اساس نفی گذشته تعریف شد. در نتیجه، این سوال پدید آمد که بدون تولید ثروت کافی برای رشد و پیشرفت، و بدون وجود حقوق و آزادیهای سیاسی و مدنی، عدالت چگونه ممکن است تحقق یابد؟ اصلا بدون اینها، عدالت برای چه چیزی کارکرد خواهد داشت؟
ربیعی با بیان اینکه اعتدال، در فردای اولویتندادن به برخی مطلوبهای مردم در دورههای مختلف ظهور کرده است، خاطرنشان کرد: از این رو می توان گفت اعتدال، مقولهای است که از شرایط اجتماعی دو دهه و نیم گذشته برمیخیزد. اعتدال تلاش برای کنار هم آوردن توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی و عدالت است. البته همه نیروهای اجتماعی به یکسان خواستار هر سه عنصر نیستند. برخی بیشتر بر توسعه اقتصادی، و برخی بر دو وجه دیگر تاکید میکنند.
وی افزود: اعتدال، خواست اجتماعی برای گریز از همه خسرانهایی است که در سایه اولویتندادن به یکی از وجوه ذکرشده حاصل شده است. اعتدال خواهی محصول مشاهده نقصان در برآوردن چهار هدفی است که مردم تا به امروز داشتهاند.
وزیر کار، رفاه و امور اجتماعی اعتدالخواهی را محصول بیم از شرایط خارجی دانست و خاطرنشان کرد: اما اعتدالخواهی فقط محصول اجتماعی شرایط درونی نیست. جامعه ایران نیز متاثر از شرایط منطقهای بوده است. به هر حال تجربه جنگ داخلی در سوریه، اشغال خارجی در عراق و افغانستان، مداخله نظامی مستقیم در لیبی، ادامه اعتراضات در بحرین، بحران در مصر، و مسائل پیش آمده در جامعه ترکیه بودهاند. به غیر از مردم عادی، نخبگان سیاسی نیز شرایط منجر به پیدایش این بحرانهای ملی و منطقهای را رصد میکنند. اعتدالخواهی نوعی واکنش به بیم و هراسهای ناشی از احتمال دچار شدن به وضعیت مشابه کشورهای برشمرده شده نیز هست.
ربیعی گفت: ممکن است گروههای سیاسی یا مسئولان نظام، کشور را در چنان قدرتی ببینند که بروز چنین پدیدههایی را بیاساس بینگارند؛اما مردم که همواره مثل مسئولان فکر نمیکنند. حتی اگر چنین خطری واقعیت نداشته باشد و امنیت مطلق برای کشور برقرار باشد، این «احساس ناامنی» است که اهمیت بیشتری داشته و به کنش مردم شکل داده است.
وی ادامه داد:با این اوصاف، میتوانیم مدعی شویم اعتدال فارغ از گذشته فلسفی، اخلاقی و وجوه رفتاری فردی، خصیصه آن سیاست، کنش و ساختاری است که حاصل عملکرد آن رفع دغدغه عدم توازن در پرداختن به چهار هدف پیشتر بیان شده (اهداف دولتهای قبل) و دفع خطرهای موجود در منطقه برای امنیت ملی باشد. در اصل ما بر اساس دو دغدغه که یکی ماهیتی چندگانه و داخلی دارد و دیگری که ماهیت خارجی دارد، میتوانیم خصیصه سیاست اعتدالی در ایران امروز را تعریف کنیم. از همین روست که از ابتدا، اعتدال را موجودی اجتماعی نامیدم، یعنی تحت شرایط اجتماعی خاصی متولد شده است و وقتی اقدامات دولت یازدهم مقرون به اعتدال دانسته خواهد شد که توازن در پرداختن به اهداف و رفع تهدیدهای خارجی محقق شده باشد.
ربیعی اظهار داشت: بنا بر آنچه گفته شد، اعتدالخواهی مرحلهای بالغتر شده از مطالبهمحور شدن مردم است. به عبارتی مطالباتی که بیان میشوند، به سطحی از بلوغ رسیدهاند که همهجانبهاند. از این جهت، اعتدالخواهی کوتاه آمدن از خواستهها و مطالبات و راضی شدن به حداقلها نیست، بلکه نوعی عقلانیت روش شناختی. در مطالبه کردن است. شاید اندک خواستن باشد، اما اندک خواستن نیست. کم کم حرکت کردن به سوی اهداف بزرگ است اما به کمی از اهداف بزرگ قائل شدن نیست.
وزیر تعاون،کار و رفاه اجتماعی با اشاره به این که مردم در هر چهار مقطع 1368، 1376، 1384 و 1392 برای بهبود وضعیت رای دادهاند. اظهار داشت: بنابراین با قاطعیت میتوان گفت: «مطالبه محور بیان شده در انتخابات 24 خرداد، تحول خواهانه نیز هست و معطوف به تغییراتی در وضع موجود است.» بنابراین تفسیرهایی از اعتدال که به دنبال حفظ همه عناصر حفظ موجود هستند، قطعا پیام اعتدالخواهی را درک نکردهاند.
وی با طرح این پرسش که شرایط تداوم اعتدالخواهی و هژمونیک شدن گفتمان اعتدال چیست گفت: در جامعه ایران و حتی در بین جریانها و نخبگان سیاسی، گاه تمایلی به نسبت دادن ارزش ذاتی به واژهها مشاهده میشود. منظورم آن است که خوبیهایی را در واژگان سیاسی متصور میشوند و فکر میکنند مردم همواره در این خوبیها نظر میکنند و پای آن میایستند. اما واقعیت این است که واژهها برای مردم ارزش عملی دارند. به میزانی که واژهها و گفتمانهای متناظر با آنها در حال مسائل کمککننده، قدرت هژمونیک شدن و تداوم در عرصه سیاسی دارند. سود و هزینه ایستادن به پای یک آرمان و واژههایی که بیانگر آن آرمان هستند، در چارچوب نظامی از ارزشها محاسبه میشود. سود و زیان، اگرچه فراتر از محاسبهگری اقتصادی، و با لحاظ کردن سودها و زیانهای مادی و غیر مادی،مبنای عمل مردم در قبال وادژهها، آرمانها و گفتمانهاست.
ربیعی با اشاره به این مطلب تصریح کرد: اعتدالگرایی نیز در همین چارچوب تحلیل خواهد شد. مردم به شرطی پای گفتمان اعتدالگرایی میایستند و از آن حمایت میکنند که سودمندی عملی آن به اثبات برسد. این بدان معناست که هر تعریفی از اعتدال،باید به این سؤال نیز پاسخ دهد که سودمندیهای مترتب بر دنبال کردن سیاست بر اساس آن تعریف چیست، به این ترتیب، اعتدال نه فقط عطف به نظامهای نظری پیشین، بلکه معطوف به نتایجی که مترتب بر سیاست مبتنی بر اعتدال است، قابل تعریف و قابل تداوم یافتن خواهد بود. در صورتی که فایدهمندی اعتدال بروز کند، مردم و نیروهای سیاسی انگیزههای لازم برای حمایت از این گفتمان را خواهند داشت.
وی افزود: در چنین شرایطی بدیهی است که مخالفان گفتمان اعتدالطلب، نهایت تلاش خود را برای بیاثر کردن اقداماتی که برآمده از اعتدال خواهی است به کار خواهند بست. این تلاش، از اقدام برای تحمیل کردن تعاریفی از اعتدال که آشکارا با خواست مردم در تضاد است آغاز شده و از همین جاست که یکی از ضرورتهای برگزاری چنین همایشی نیز آشکار میشود. این چنین همایشهایی باید به صورتبندی مفهومی از اعتدال که معطوف به نتایج سودمند باشد کمک کنند.
ربیعی گفت: اما اگر سودمند بودن را شرط اول تداوم و هژمونیک شدن اعتدال تلقی کنیم، دومین شرط مهم تداوم اعتدالگرایی، نهادینه شدن ساختارهای مولد نتایج سودمند است. اما بیش از هر چیز نیازمند حرکت به سوی ایجاد و نهادینه کردن ساختار هستیم که در طوفان زمانه و گردشهای سیاسی از میان نروند. میخواهم به این سؤال پاسخ دهم که کدامین ساختارهای مولد نتایج سودمند قادرند در برابر تغییرات سیاسی تاب بیاورند؟
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ادامه داد: مشاهده میکنیم که گروههای فکری با وجود بالا و پائین شدن فضای سیاسی و اجتماعی، همواره به عنوان عناصر ساختاری عرصه سیاسی، عمل میکنند. انتخابات سال 1392 نشان داد گروههای فکری به مدت بر نتیجه انتخابات تاثیر گذاشتند. بسیج آراء و بازیگری در عرصه انتخابات، محصول تشکیلاتی بود که افرادش حضور داشتند هرچند به صورت رسمی دیده نمیشدند. اما چرا موجودیتی که دیده نمی شود قادر است چنین تاثیری بر فضای سیاسی و اجتماعی باقی بگذارد. بخشی از پاسخ در این واقعیت نهفته است که تشکیلات و ساختار به رسمیت شناخته نشده، پشتوانه و نیروی اجتماعی بزرگی را نمایندگی میکند. تغییرات ایجاد شده در ایران در سه دهه گذشته، این نیروی اجتماعی را برای این تشکیلات هرچند غیر رسمی خلق کرده است.
وی افزود: از این بحث مختصر میخواهم نتیجه بگیرم که آن عناصر ساختاریای قدرت دوام آوردن و تاثیرگذاری دارند که برآیند و نمایندگیکننده نیروهای اجتماعی باشند. بنابراین هژمونیک شدن گفتمان اعتدالگرایی و تبدیل شدن آن به عنصری ساختاری که مداوم باشد، نیازمند پیوند یافتن آن با نیروهای اجتماعی است. گفتمان اعتدالگرایی باید تداوم خود را در نمایندگی کردن نیروهای اجتماعی موثر جامعه ایران بیابد.
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ادامه داد: بر این اساس، تمهید کردن فهم جامعه شناختی دقیق از نیروهایی که پشتوانه این گفتمان به حساب میآیند اهمیت راهبردی دارد. هرگونه صورتبندی معنای اعتدال نیز باید به گونهای صورت گیرد که خواست این نیروهای اجتماعی در آن بازتاب یابد.به این ترتیب، میتوان گفت تعریف کردن اعتدال، به همان اندازه که کنشی معرفتی است کنشی سیاسی - اجتماعی نیز هست. هرگونه تعریفی از اعتدال، تاثیری بر نیروهای اجتماعی خواهد داشت، و در توزیع آینده قدرت موثر خواهد بود. شرایط تداوم و هژمونیک شدن گفتمان اعتدال به توازن برقرار کردن میان تعریف بر مبنای معرفتشناختی و مبنای سیاسی و جامعه شناختی این مفهوم بستگی دارد.
ربیعی در ادامه تصریح کرد: گفتوگو، مکانیسم تعریف کردن اعتدال است. اگر مقدمهای را که گفتم بپذیریم، یعنی قائل به این باشیم که هر معناییبب از اعتدال باید بازتابدهنده خواست نیروهای اجتماعی باشد، به دنبال آن باید بپذیریم که تعریف کردن اعتدال باید بر اساس نوعی توافق یا اجماع نسبی میان نیروهای اجتماعی صورت گیرد. اگر چنین توافقی وجود نداشته باشد؛ نسبت اعتدال و نیروهای اجتماعی نیز برقرار نمیشود.
وی افزود:برای رسیدن به چنین توافق و اجماع احتمالی، گفتوگو عنصر ضروری است. گفتوگو باید در همه سطوح، و بالاخص در سطح نخبگی، برای تعریف کردن اعتدال در لحظات تاریخی خاص، شکل بگیرد. حتی اگر بپذیریم که اعتدال، آرمانخواهی واقعبینانه و لحاظ کردن مقدورات در پرداختن به آرمانهاست. آن گاه مسئله این خواهد شد که آرمان چیست؟ واقعیت چیست؟ و مقدورات چقدر است؟ برای یافتن این پرسشها، به ساز و کارهای گفتوگو نیازمندیم.
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ادامه داد: از این جا میخواهیم نتیجه بگیریم که اعتدال، بدون گفتوگو و تقویت نظام ارتباطات میان همه سطح جامعه امکانناپذیر است. از این منظر،اعتدال موضوع، نقطه، یا جایگاهی نیست که از قبل و به صورت پیشینی تعریف شده باشد، بلکه نقطهای است که بر اساس گفتوگو به عنوان نقطه مطلوب تلقی شده است. لذا، جامعهای با توانش ارتباطی اندک و دچار فقدان توانایی و ساختارهای کافی و مناسب برای ایجاد گفتوگو و رساندن طرفهای گفتوگو به توافق، نمیتواند جامعهای اعتدالی نامید.
ربیعی در پایان تصریح کرد:به امید تحقق جامعهای اعتدالگرا که در آن مردم سودمندی سیاستورزی اعتدالی را درک کنند و چهار خواستهای را که همواره به دنبال آن بودهاند، به دست آورند. در ضمن، امیدوارم رابطه میان دولت و انجمنهای علمی در همه ایامی که پیش رو داریم، مبنی بر احترام متقابل، همکاری، نقد و بررسی سازنده به پیش رود و گامی در جهت تحقق زندگی بهتر برای ایرانیان باشد.